رسول اكرم صلي الله عليه و آله به فاطمه زهرا عليهاالسلام فرمود: «هر چشمى در روز قيامت گريان است مگر چشمى كه براى مصائب حسين عليه السلام گريه كرده باشد، چنين كسى در قيامت خندان و شادان به نعمتهاى بهشتى است.»
گريه بر سيدالشهدا عليه السلام و تشكيل مجالس عزاى حسينى نه تنها اساس مكتب را حفظ مىكند، بلكه باعث مىگردد شيعيان با حضور در اين مجالس از والاترين تربيت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسينى شدن رشد و پرورش يابند.
كدام اجتماعى است كه در عالم چنين اثرى را از خود بروز داده باشد؟ كدام حادثهاى است مانند حادثه جانسوز كربلا كه از دوره وقوع تاكنون و بعدها بدينسان اثر خود را در جامعه بشريت گذارده، و روز به روز دامنه آن وسيعتر و پيروى و تبعيت از آن بيشتر گردد؟ از اين رو بايد گفت كه در حقيقت مراسم عزادارى حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسين عليه السلام و در نتيجه حافظ اسلام و ضامن بقاى آن است .
تشكيل مجالس عزادارى حسين، نه تنها اساس مكتب را حفظ كرده و مىكند بلكه به علاوه سبب آن گرديد كه شيعيان با حضور در اين مجالس از والاترين تربيت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسينى شدن رشد و پرورش يابند.
«موريس دوكبرى» مىنويسد: «اگر مورخين ما، حقيقت اين روز را مىدانستند و درك مىكردند كه عاشورا چه روزى است، اين عزادارى را مجنونانه نمىپنداشتند. زيرا پيروان حسين به واسطه عزادارى حسين مىدانند كه پستى و زير دستى و استعمار را نبايد قبول كنند. زيرا شعار پيشرو و آقاى آنان تن به زير بار ظلم و ستم ندادن است.
قدرى تعمق و بررسى در مجالس عزادارى حسين نشان مىدهد كه چه نكات دقيق و حيات بخشى مطرح مىشود، در مجالس عزادارى حسين گفته مىشود كه حسين عليه السلام براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار و ماجراجويى يزيد نرفت؛ پس بياييد، ما هم شيوه او را سرمشق قرار داده از زير دستى استعمار گرايان خلاصى يابيم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجيح دهيم...»(2)
سوزى كه از دل سوخته عاشقان سيدالشهدا عليه السلام به چشم سرايت كرده و از مجارى دو چشم آنها به صفحه رخسار وارد مىشود، مراتب علاقه و اخلاص و دلبستگى به خاندان وحى و رسالت را مىرساند و اين عمل اثرى مخصوص در ابقاى مودت و ازدياد محبت دارد.
گريه بر حضرت سيدالشهدا عليه السلام از مواردى است كه هيچ انسانى از فرط دلسوزى و انقلاب، طاقت بردبارى و تحمل در برابر استماع مصائب او را ندارد، و اين گريه و بيقرارى، علاوه بر ازدياد محبت و مهر و مودت، موجب كثرت تنفر و بيزارى از دشمنان و قاتلان آن حضرت شده و موجب برائت دوستداران اين خانواده از دشمنان ايشان مىگردد.
گريه با آگاهى و معرفت بر امام حسين عليه السلام، در واقع، اعلام انزجار از قاتلان اوست و اين تبرى از آثار برجسته گريه بر امام حسين عليه السلام است زيرا مردم به ويژه افرادى كه داراى شخصيت هستند از گريه كردن در برابر حوادث تا سر حد امكان امتناع مىورزند، و تا شعله درونى آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گريه كردن مخصوصاً در برابر چشم ديگران نيستند، اين گريه و عزادارى ابراز كمال تنفر در برابر تعدى و تجاوز و ستمگرى و پايمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تكيه زدن بر مسند حكومت آنان مىباشد.
يكى ديگر از آثار و بركات مجالس عزادارى سيدالشهدا عليه السلام اين است كه مردم در سايه مراسم عزادارى به حقيقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبليغات وسيع و گستردهاى كه همراه با اين مراسم انجام مىگيرد، آگاهى توده مردم بيشتر شده و ارتباطشان با دين حنيف محكمتر و قويتر مىگردد. چه اين كه قرآن و عترت دو وزنه نفيسى هستند كه هرگز از يكديگر جدا نمىشوند و اين آگاهى در اقامه ماتم و مراسم سوگوارى عترت رسول اكرم صلي الله عليه و آله به خصوص امام حسين عليه السلام به آحاد مردم داده خواهد شد.
ريان بن شبيب از امام رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود: «اى پسر شبيب، اگر بر حسين عليه السلام گريه كنى تا آن كه اشك چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان كوچك و بزرگ، و كم يا زياد تو را مىآمرزد.»(3)
و نيز فرمود: «گريه كنندگان بايد بر كسى همچون حسين عليه السلام گريه كنند، زيرا گريستن براى او گناهان بزرگ را فرو مىريزد.»(4)
امام باقر عليه السلام فرمود: «هر مؤمنى كه در سوگ حسين عليه السلام اشك ديده ريزد، به حدى كه بر گونهاش جارى گردد، خداوند او را ساليان سال در غرفههاى بهشت مسكن مىدهد.»(5)
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس درباره حسين عليه السلام شعرى بخواند و گريه نمايد و يك نفر را بگرياند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مىشود. كسى كه حسين عليه السلام نزد او ذكر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشك آيد، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد.»(6)
و نيز فرمود: «هر كس كه در عزاى حسين عليه السلام بگريد يا ديگرى را بگرياند و يا آن كه خود را به حالت گريه و عزا درآورد، بهشت بر او واجب مىشود.»(7)
يكى ديگر از آثار و بركات مجالس عزادارى حضرت سيدالشهدا عليه السلام شفا گرفتن است. به طورى كه بارها ديدهايم و شنيدهايم كه بعضى از عزاداران و گريه كنندگان بر حسين عليه السلام شفا گرفتهاند.
نقل است كه مرجع بزرگ شيعه مرحوم آية الله العظمى بروجردى در سن نود سالگى داراى چشمانى سالم بودند كه بدون عينك خطوط ريز را هم مىخواندند و مىفرمودند: اين نعمت را مرهون وجود مبارك حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام هستم: و قضيه را چنين نقل مىفرمودند:
در يكى از سالها در بروجرد بودم، به چشم درد عجيبى مبتلا شدم كه بسيار مرا نگران ساخته بود. معالجه پزشكان فايدهاى نكرد و درد چشم هر روز بيشتر و ناراحتى من افزونتر مىگرديد، تا اين كه ايام محرم شد. در ايام محرم آية الله فقيد، دهه اول را روضه داشتند و دستههاى مختلف هم در اين عزادارى شركت مىكردند. يكى از دستههايى كه روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود، «هيئت گِلگيرها» است كه نوعاً سادات و اهل علم و محترمين هستند، در حالى كه هر يك حوله سفيدى به كمر بستهاند، سر و سينه خود را گل آلود كرده و به طور بسيار رقت بار و مهيج و در عين حال با سوز و گداز فراوان و ذكرى جانسوز آن روز را تا ظهر عزادارى مىكنند. آقا فرمودند:
«هنگامى كه اين دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود اين هيئت هيجان عجيبى به خود گرفته بود من هم در گوشهاى نشسته و آهسته آهسته اشك مىريختم و در اين بين هم مقدارى گِل از روى پاى يكى از همين افراد گلگير برداشته و بر روى چشمهاى ملتهب و ناراحتم كشيدم، و به بركت همين توسل، چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر اين كه متبلا به درد چشم نشدم، از نعمت بينايى كامل برخوردارم، و به بركت حضرت امام حسين عليه السلام احتياج به عينك هم ندارم.» با اين كه همه قواى جسمانى ايشان تحليل رفته بود با اين وجود تا آخرين ساعات زندگانى از بينايى كامل برخوردار بودند.
گريه كننده بر حسين، در قيامت گريان نيست
رسول اكرم صلي الله عليه و آله به فاطمه زهرا عليهاالسلام فرمود: «هر چشمى در روز قيامت گريان است مگر چشمى كه براى مصائب حسين عليه السلام گريه كرده باشد، چنين كسى در قيامت خندان و شادان به نعمتهاى بهشتى است.»(8)
آن روز ديدهها همه گريان شود ز هول جز چشم گريه كرده به سوگ و عزاى او
مسمع گويد: حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: آيا متذكر مىشوى با حسين چه كردند؟ عرض كردم: آرى، فرمود: آيا جزع و گريه مىكنى؟ گفتم: آرى، به خدا سوگند گريه مىكنم و آثار غم و اندوه در صورتم ظاهر مىشود حضرت فرمود: «خدا اشك چشمت را رحمت كند. آگاه باش كه تو از آن اشخاصى هستى كه از اهل جزع براى ما شمرده مىشوند، به شادى ما شاد و به حزن ما محزون و اندوهناك مىگردند. آگاه باش كه به زودى هنگام مرگ، پدرانم را بر بالين خود حاضر مىبينى، در حالى كه به تو توجه كرده و ملكالموت را درباره تو بشارت مىدهند، و خواهى ديد كه ملك الموت در آن هنگام از هر مادر مهربان به فرزندش، مهربانتر است.» سپس فرمود: «كسى كه بر ما اهلبيت به خاطر رحمت و مصائب وارده بر ما گريه كند، رحمت خدا شامل او مىشود قبل از اين كه اشكى از چشمش خارج گردد؛ پس زمانى كه اشك چشمش بر صورت جارى شود اگر قطرهاى از آن در جهنم بريزد، حرارت آن را خاموش كند، و هيچ چشمى نيست كه گريه كند بر ما مگر آن كه با نظر كردن به كوثر و سيراب شدن با دوستان، خوشوقت مىگردد.»(9)
با توجه به اين روايت شريف بايد گفت: جايى كه آتش جهنم كه قابل مقايسه با آتش دنيا نيست و به وسيله گريه بر حسين عليه السلام خاموش و برد و سلام گردد، پس اگر در موردى، آتش ضعيف دنيا عزادار حسينى را نسوزاند جاى تعجب نيست .
سيد جليل مرحوم دكتر اسماعيل مجاب(داندانساز) عجايبى از ايام مجاورت در هندوستان كه مشاهده كرده بود نقل مىكرد، از آن جمله مىگفت: عدهاى از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سيدالشهدا عليهالسلام معتقد و علاقهمندند و براى بركت مالشان با آن حضرت شركت مىكنند، يعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مىكنند. بعضى از آنها روز عاشورا به وسيله شيعيان، شربت و پالوده و بستنى درست كرده و خود به حال عزا ايستاده و به عزاداران مىدهند، و بعضى آن مبلغى كه راجع به آن حضرت است را به شيعيان مىدهند تا در مراكز عزادارى صرف نمايند.
يكى از آنان را عادت چنين بود كه همراه سينه زنها حركت مىكرد و با آنها به سينه زدن مشغول مىشد. وقتى از دنيا رفت، بنا به مرسوم مذهبى خودشان، بدنش را با آتش سوزانيدند تا تمام بدنش خاكستر شد جز دست راست و قطعهاى از سينهاش كه آتش، آن دو عضو را نسوزانيده بود.
بستگان آن دو عضو را آوردند نزد قبرستان شيعيان و گفتند: «اين دو عضو راجع به حسين شماست.»(10)
امام صادق عليه السلام فرمود: «كسى نيست كه براى حسين عليه السلام شعرى بسرايد و گريه كند يا بگرياند مگر اين كه خداوند بهشت را بر او واجب كرده و گناهانش را مىآمرزد.»(11)
پىنوشتها:
1- وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، ج 10 ص 393
2- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 44 ص 284
3- منتخب كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 165
4- منتخب كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 168
5- جلاء العيون، علامه مجلسى، ص 462
6- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 44 ص 293
7- وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، ج 10 ص 397
8- داستانهاى شگفت، آيت الله شهيد دستغيب، ص 9
9- اختيار معرفة الرجال، شيخ طوسى، 89
10- خلاصه اى از مقاله عاشورا، نوشته جواد محدثى .
منبع: سايت تبيان، ارسال مطلب :م-عزيزي