وب سايت شخصي ولي اله ديني : اسرار نماز از زبان آيت الله بهجت
پنجشنبه، 22 دی 1390 - 21:19 کد خبر:144
نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است... مؤمن بعد از لقاي او، نه تنها به سراغ حبشيّه [زن زشت، كنايه از غير خدا] نخواهد رفت، كه خيال او را هم نخواهد كرد. [نكته هاي ناب: 82] اگر بدانيم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، كه به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقق مي شود، كار تمام است![برگي از دفتر آفتاب:139]

1. نماز، بالاترين وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است... نماز براي خضوع و خشوع جعل شده است با همه مراتب خضوع و خشوع. [در محضر بهجت:1/222]

2. نماز، جامي است از اَلَذ لذايذ [لذت بخش ترين لذتها] كه چنين خمري خوشگوار در عالمِ وجود نيست! [در محضر بهجت:1/222]

3. نماز، اعظم مظاهر عبوديت است كه در آن، توجه به حق مي شود. [در محضر بهجت:2/377]

4. تمام لذتها روحي است؛ و آن چه از لذات كه در طيب [عطر] و يا از راه نساء به صورت حلال تكوينا ً مطلوب است، بيش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است. [در محضر بهجت:2/392]

5. قُرب، مراتبي دارد و بالاترين آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقربي است كه بالاترين آنها نماز است. [نكته هاي ناب: 78]

6. ذكر خدا در حال نماز، بهترين ذكر است؛ چون نماز به منزله كعبه است؛ و نمازگزار در كعبه و حرم امن الهي داخل شده و بنا گذاشته است كه از باب تكبير، داخل و از باب تسليم، خارج شود.[نكته هاي ناب:84]

7. ما عظمتي نداريم، همين اندازه عظمت داريم كه مي ايستيم؛ بعد همين را در ركوع، نصفه مي كنيم؛ و بعد به سجده و خاك بر مي گرديم. [نكته هاي ناب:83]

اگر بدانيم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است، كه به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اِعراض از لَغو محقق مي شود، كار تمام است!

8. شايد حكمت تكرار نماز-علاوه بر تثبيت - سير باشد؛ به اين نحو كه هر نمازي از نماز قبلي بهتر، و نماز قبلي زمينه ساز نماز بعدي باشد.[نكته هاي ناب:81]

9. قيام بنده در نماز، اظهار عبوديت و سكون است، و اين كه هيچ حركتي از خود ندارد؛ و سجود غايت خضوع است.[نكته هاي ناب:83]

10. سؤال: اجمالاً بفرماييد حضور قلب، چگونه حاصل مي شود؟

جواب: بسمه تعالي، اگر مقصود، حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبه تحصيل مي شود و از آن جمله، تبديل فرادا به جماعت است. تحصيل حضور قلب به اين مي شود كه در اوقات غفلت به خود فشار نياورد؛ و در اوقات حضور، اختياراً آن را از دست ندهد.[به سوي محبوب:62]

11. سؤال: براي حضور قلب در نماز و تمركز فكر، دستورالعملي بفرماييد؟

جواب: بسمه تعالي، در آني كه متوجه شديد، اختياراً منصرف نشويد![به سوي محبوب:63]

12. اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوري از منكرات ظاهريه و باطنيه است. و از راههاي اصلاح نماز، توسل جدي در حال شروع به نماز به حضرت ولي عصر (عج) است.[به سوي محبوب:64]

13. گوي سبقت را نماز شب خوانها ربودند مخفيانه![به سوي محبوب:68]

14. سؤال: براي توفيق نماز شب چه كنيم؟

جواب: با قرائت آيه آخر كهف و اهتمام به اين امر اگر علاج نشد، تقديم بر نصف مي شود [قبل از نيمه شب به جا آورده مي شود.] [به سوي محبوب:77]

15. سؤال: در نماز شب و سحرخيزي، قدري كسل هستم، لطفاً راهنمايي فرماييد؟

جواب: بسمه تعالي، كسالت در نماز شب به اين رفع مي شود كه بنا بگذاريد هر شبي كه موفق (به خواندن آن نشديد)، قضاي آن را به جا آوريد. [به سوي محبوب:77]

16. از آيِهشريفه (اِن الصَلاةَ تَنهَي عَن الفَحشآءِ وَالمُنكَرِ [عنكبوت:45] نماز، انسان را از كارهاي زشت و ناپسند باز مي دارد.) استفاده مي شود كه (لا صَلاةَ لِمَن لايَنتَناهي عَن الفَحشاءِ وَالمُنكَر: كسي كه از كارهاي زشت و ناپسند خودداري نمي كند، واقعاً نمازش نماز نيست!) [در محضر بهجت:2/83]

17. اين احساس لذت در نماز، يك سري مقدمات خارج از نماز دارد، و يك سري مقدمات در خود نماز. آن چه پيش از نماز و در خارج از نماز بايد مورد ملاحظه باشد و عمل شود اين است كه: انسان گناه نكند و قلب را سياه و دل را تيره نكند. و معصيت، روح را مكدرمي كند و نورانيت دل را مي برد. و در هنگام خود نماز نيز انسان بايد زنجير و سيمي دور خود بكشد تا غير خدا داخل نشود يعني فكرش را از غير خدا منصرف كند.[برگي از دفتر آفتاب:133]

18. يكي از عوامل حضور قلب اين است كه: در تمام بيست و چهار ساعت، بايد حواس(باصره، سامعه و...) خود را كنترل كنيم؛ زيرا براي تحصيل حضور قلب، بايد مقدماتي را فراهم كرد! بايد در طول روز، گوش، چشم و هم چنين ساير اعضا و جوارح خود را كنترل كنيم![برگي از دفتر آفتاب:133]

19. چه قدر تناسب دارد تكبير براي ورود به نماز، و تسليم براي خروج از آن! ... در تكبير، اكبر مناسب است... يعني تمام امور دنيا و هم? بزرگها را كنار بگذاريد، چون خداوند متعال اكبر است... نمازگزار، با تكبير، در حرم الهي وارد مي شود؛ ولي ما چه مي دانيم كه اينها يعني چه! در روايت است كه:(لَو عَلِمَ المُصَلي مايَغشاهُ مِن جَلالِِ الله، لَمَا انفَتَل عَن صَلاتِه: اگر نمازگزار مي دانست كه از جلال الهي چه چيزهايي او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روي برنمي گرداند!)[نكته هاي ناب:84]

20. همين نماز را كه ما با تهديد به چوب و تازيانه و عقوبت جهنمي شدن در صورت ترك آن، انجام مي دهيم، آقايان [اولياء] مي فرمايند: از همه چيز، لذيذتر است! [در محضر بهجت:1/122]

21. همين امور ساده و آشكار مثل نماز، بعضي را بر سماوات مي رساند، و براي عده اي هيچ خبري نيست! براي بعضي اعلي عليين است، و براي بعضي هيچ معلوم نيست كه آيا اين معجون، شور است و يا شيرين! [در محضر بهجت:1/283]

22. سؤال: مي خواهم در نماز، تمام اذكار را درك كنم و بفهمم، و آن نور را درك كنم و ببينم تا با آن نور حركت كنم.

جواب: بسمه تعالي، با شرايط حضور قلب، اعمالتان را انجام بدهيد؛ در پاداش چه خواهند كرد، به ما مربوط نيست![به سوي محبوب:62]

23. سجده، غايت خضوع است؛ يعني ما هيچ و در پيش تو خاك هستيم.[فيضي از وراي سكوت:77]

23. سؤال: براي اين كه در انجام فرمان الهي مخصوصاً نماز، با خشوع باشيم، چه كنيم؟

جواب: در اول نماز، توسل حقيقي به امام زمان (عج) كردن كه عمل را با تماميت مطلقه [به طور كامل] انجام بدهيد.[به سوي محبوب:63]

24. سؤال: مستدعي است جمل? كوتاه و رسايي درباره نماز، مرقوم فرماييد كه نصبُ العين ما قرار گيرد.

جواب: بسمه تعالي، از بيانات عاليه در فضيلت نماز در مرتبه عُليا، كلام معروف از معصوم (عليهم السلام) است: (الصلاةُ مِعراجُ المُؤمِن: نماز، معراج مؤمن است.) براي كساني كه يقين به صدق اين بيان نمايند و ادامه دهند طلب اين مقام عالي را ...[به سوي محبوب:64]

25. اگر كسي با وجود اين همه مشوقات از قرآن و اخبار براي سير و كمال، از آنها بهره مند نشود، در عقل او خلل است... نماز خواندن براي اهلش مانند حلواخوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمي شوند.[نكته هاي ناب:82]

26. در كلمات اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيز آمده است: (وَاعلَم اَن كُل شَيءٍ مِن عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ: بدان كه تمام اعمالت، تابع نماز مي باشد.)

مشاهده كرده ايم كه علماي بزرگ در حال نماز، عجيب و غريب بودند، به گونه اي كه گويا آن انسانِ خارج از نماز نيستند! [در محضر بهجت:1/92]

27. از حديث (تَنَعمُوا بِعِبادَتي في الدُنيا فَاِنكُم تَتَنَعمُونَ بها في الآخِرَة: در دنيا به عبادت من متنعم شويد، زيرا در آخرت، به همان متنعم خواهيد بود.) بر مي آيد كه عبادات، قابليت تنعم را دارد؛ ولي ما عبادات را به گونه اي به جا مي آوريم كه گويا شلاق بالاي سرِ ما است... گويا داروي تلخي را از روي ناچاري مي خوريم. [در محضر بهجت:1/350]

28. سؤال: گاهي اوقات در عبادات، ريا مي كنم و بعداً سخت رنج مي برم؛ علاج آن چيست؟

جواب: بسمه تعالي، علاج، اين است كه ريا بكند؛ ولي اگر در مقابل شاه و گدا است، ريا براي شاه بكند؛ (فَافهَم اِن كُنتَ مِن اَهلِه: اين نكته را درياب، اگر اهلش هستي!)[به سوي محبوب:70]

نماز، جامي است از اَلَذ لذايذ [لذت بخش ترين لذتها] كه چنين خمري خوشگوار در عالمِ وجود نيست!

29. معيار اصلي، نماز است. اين نماز، بالاترين ذكر است، شيرين ترين ذكر است، برترين چيز است... همه چيز تابع نماز است؛ بايد سعي كنيم اين نماز را حسابي درستش كنيم... وقتي نماز درست شد، با حال گشت، انسان آدم شده است. بالاخره محك، نماز است![در خلوت عارفان:103]

30. وقتي بنده از پيشگاه مقدس حضرت حق باز مي گردد، اولين چيزي را كه سوغات مي آورد، سلام از ناحيه او است. در دعاي مسجد كوفه آمده است: (اَللهُم اَنتَ السلامُ، وَ مِنكَ السلامُ، وَ اِليكَ يَرجِعُ، وَيَعُودُ السلامُ، حَيِنا رَبنا مِنكَ السلام: خداوندا، تو خود سلامي و سلام از ناحيه تو است و به سوي تو باز مي گردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحيه خود تحيت گوي!)[نكته هاي ناب:83]

31. در جايي دارد كه: خدا منت گذاشته كه امر فرموده است مخلوق، با خالق خود خلوت كند و اين منافاتي ندارد كه در مرآي مردم باشد. كانه وقتي بنده با خدا خلوت مي كند، خالق هم با او خلوت كرده است![نكته هاي ناب:88]

32. بلي مي شود انسان در نماز دست به دعا بردارد و بگوييد: (اَللهُم ارزُقنِي زَوجَةً صالِحَةً: خداوندا، زن شايسته اي را روزي من كن!) يا بگويد: (اَللهُم ارزُقنِي وَلَداً باراً: خداوندا، فرزند نيكوكاري را روزي من كن!)[فريادگر توحيد:213]

                                         منبع:تبيان