وب سايت شخصي ولي اله ديني : در محضر اميرالمومنين علي (ع)
چهارشنبه، 13 اردیبهشت 1391 - 22:53 کد خبر:165
شخص آزمند ، در بند خوارى است/ خوشرويى به دوستان اُنس بيشترى مى دهد/ آسايش زندگى در امنيت است/ غفلت پيوسته ، بصيرت را كور گرداند/ ترس (موجب ) ناكامى است/ روزى هر كسى بسان اجلش تعيين شده است/ چشم پيام آور دل است/ حسد نورزيد كه حسد ايمان را مى خورد چنان كه آتش هيزم را/ نظر انديشمند نجات بخش است/ براى ديگران ، آن پسند كه براى خود مى پسندى/ پرده خويش را پيش كسى كه از اسرارتان آگاه است ندريد/ هيچ پرهيزگارى همسنگ باز ايستادن در مقابل شبهه نيست/ بدانيد چيزى از طاعتِ خدا نيست جز آن كه با كراهت انجام گيرد و چيزى از معصيت خدا نيست جز آن كه با ميل و رغبت/ سياست عدل در سه چيز است : نرمش همراه با دورانديشى ، موشكافى در عدالت و ميانه روى در بخشش...

و آن قدر هم مداهنه و سستى نورزيد كه سستى شما را به معصيت ( مصيبت ) مى كشاند

برادرت را با نيكى كردن به او ، سرزنش كن ، و آزارش را با انعام پاسخ بده

به احترام پدر و معلّمت از جاى برخيز اگر چه فرمانروا باشى

ايمان بنده به يقين نرسد ، تا آنكه اعتمادش به آنچه نزد خداوند است ، بيش از آن باشد كه به داشته هاى خودش

براى برادر خود پند را خالص گردان خواه برايش خوش آيند باشد يا ناخوش آيند

چه زشت است ستمگرى هنگام ثروتمند بودن

دشمن ترين انسان نزد خدا ، انسان جاهلى است كه به جهل خود اصرار مى ورزد

دولت و حكومت ، همانطور كه رو مى آورد ، پشت مى كند و (از دست مى رود)

بهره تو از زمامدارى نبايد جز از ميان بردن باطل و زنده داشتن حق باشد

براى ديگران ، آن پسند كه براى خود مى پسندى

نامه ، بازگو كننده ضمير است

هر شوخى كه انسان مى كند ، مقدارى از عقل خود را با آن از دست مى دهد

مجاور با قبرها باش ( از كنار قبرها بگذر ) تا عبرت بگيرى

خداوند پيش از آن كه نادانان را به آموختن تكليف كند ، دانايان را به آموزش دادن متعهد ساخت

مردم ! وفا با صداقت آميخته است

ساعتها ، عمرها را فرا مى گيرند و به مرگ و هلاك نزديك مى كنند

فاش كننده زشتى ها ، همانند انجام دهنده آنها است

مشورت كردن ، آسايش تو و زحمت ديگران است

از پيمودن راهى كه بيم گمراهى در آن مى رود خوددارى كن

چون سرآغاز نعمت به شما رسد با كم سپاسي دنباله آن را نبريد

زن كژدمي است كه گزيدنش شيرين است

برآوردن حاجتها ، جز به سه چيز ، راست نيايد خرد شمردن آن تا در نزد خدا بزرگ آيد پنهان داشتن آن تا به هنگام پاداش آشكار شود و شتاب در انجام دادن آن تا گوارا شود

ايمان خود را با صدقه نگه داريد و داراييهاي خود را با دادن زكات حفظ كنيد و امواج بلا را با دعا برانيد

مردم دشمن چيزهائي هستند كه نمي دانند

بدترين رهتوشه روز رستاخيز ، دشمني با بندگان خداست

گروهي خدا را براي سپاس او مي پرستند ، اين عبادت آزادگان است

دوستي پدرها سبب خويشاوندي ميان فرزندان شود پس خويشاوندي را به دوستي بيشتر نياز است تا دوستي را به خويشاوند

شيطان گمراه كننده و نفس فرمان دهنده بر بدي آنان را فريفته آرزوها ساخت و راه نافرماني را برايشان بگشود و به پيروزي وعده داد و به آتش سرنگون نمود

هيچ گنجي ، توانگرتر از قناعت نيست

دل صحيفه ديده است كه هر چه ديده بيند در دل نقش شود


 غيرت مردان ، ( عين ) ايمان است

بدخواهى ، درددل ها است

آن كه جدال پيشه كند ، شبش صبح نشود

هر كه مرگ را بسيار ياد نمايد ، به اَندك از دنيا خشنود باشد

براى آزمودن ( افراد ) همنشينى ، كافى است

ما را حقي است كه اگر آن را به ما دادند ، بگيريم و اگر ندادند ، بر ترك شتر سوار مي شويم ، هر چند ، سير در شب باشد و به دراز كشد

خداوند بيماري تو را كه از آن شكوه مي كني ، سبب كاستن از گناهانت قرار داده زيرا در بيماري اجر و ثوابي نيست ، ولي گناهان را مي ريزد ، آنسان ، كه برگ درختان مي ريزند

هيچ ثروتي سودمندتر از عقل نيست

به سبب من دو كس به هلاكت رسيدند يكي ، آنكه در دوستي من غلو مي كند و ديگر ، كسي كه در دشمني من پاي مي فشرد

بر هركس كه در مجلس فاسقان نشيند ، دو گناه باشد ، يكي ، گناه آن كار كه مرتكب شده و يكي گناه خشنودي او به آن كار

بر مردم رنجيده و ملول ايمن مباش

با مردم فراخ روزي شراكت كنيد ، زيرا توانگري را سزاوارتر و نيكبختي را شايسته ترند

دوستت را به اندازه دوست بدار ، شايد روزي خصم تو گردد و با دشمنت به اندازه دشمني كن شايد روزي با تو دوست شود

هر كه تيغ ستم بيرون كشد ، سرانجام ، خونش به آن بريزد

از آنچه هنوز رخ نداده ، مپرس ، كه آنچه رخ داده براي مشغول ساختن تو كافي است

كسي كه در بلاها چون آزادگان شكيبايي نورزد ، سرانجام ، چون نادانان مصيبت را فراموش خواهد كرد