وب سايت شخصي ولي اله ديني : براي موفقيت حتما نبايد دنباله روي كرد
پنجشنبه، 16 شهریور 1391 - 15:38 کد خبر:189
...بعضي آدمها در بعضي كارها خيلي خوب هستند، بعضي ديگر نيستند...اما همه ما بالاخره در كاري خوب هستيم، فقط كارهايمان با هم فرق دارد. و اين چيز خوبي است. اگر همه آدمها فقط در يك چيز خوب بودند، مشكلات زيادي به وجود مي‌آمد...اگر كاري را امتحان كرده‌ايد و به نظرتان با شما جور نيست—اگر انجام آن واقعاً برايتان سخت است و به نظر مي‌‌رسد همه تلاش‌هايتان بيهوده است—به اين معني نيست كه هر كار ديگري هم همينطور خواهد بود...

بهترين دوستتان عاشق فوتبال است. خيلي هم خوب بازي مي‌كند و به نظر مي‌رسد يك روز بتواند آن را در سطح حرفه‌اي انجام دهد. برعكس شما اصلاً بازي‌تان خوب نيست. هيچ لذتي هم از اين ورزش نمي‌بريد اما بخاطر علاقه دوستتان آن را ادامه مي‌دهيد. او براي كمك به شما هر چه از دستش برمي‌آيد انجام مي‌دهد اما هرچقدر هم كه سعي مي‌كنيد اصلاً پيشرفت نمي‌كنيد.

چه بايد بكنيد؟


حدود 99.9% از افرادبه شما توصيه خواهند كرد كه آن كار را رها كنيد و چيز ديگري را امتحان كنيد. به نظر منطقي مي‌رسد، درست است؟ استعداد شما در اين ورزش نيست. شايد بايد بسكتبال، واليبال يا تنيس را امتحان كنيد؟ اما چرا اطرافيانتان تشويقتان مي‌كنند كه ورزشي را امتحان كنيد كه هيچ علاقه و استعدادي در آن نداريد؟

به اين دليل اين مسئله را مطرح كرديم كه به نظر مي‌رسد خيلي‌ها خودشان (و ديگران) را با مجبور كردن به انجام كاري كه به دردشان نمي‌خورد، اذيت مي‌كنند. دليل آن اين كلمه است: "بايد." هيچكس باور ندارد كه براي اينكه يك فرد باارزش در دنيا باشيد بايد فوتبال بازي كنيد. اگر باشيد خوب است، اگر نباشيد هم مشكلي ندارد. اما در مقابل كارهايي مثل سخنراني‌ها، نوشتن گزارشات، توانايي فروش، توانايي رهبر تيم بودن يا ترفيع گرفتن، رويكرد ديگري دارند.

از دوران مدرسه شروع مي‌شود. بايد در رياضي•زبان، علوم يا هر درس ديگري•خوب باشيد. اگر نباشيد، دانش‌آموز خوبي نيستيد. بايد خودتان را جمع كنيد، بيشتر تلاش كنيد. بعد به زندگي كاري شما هم كشيده مي‌شود. بايد بتوانيد قاطع‌تر، خلاق‌تر، سازمان‌يافته‌تر  و منظم‌تر باشيد. مطمئناً بايد جاه‌طلب‌تر باشيد تا بتوانيد ترفيع بعدي را مال خود كنيد. اگر نباشيد، "فرد مناسب" نيستيد. بقيه توانايي‌ها و استعدادهايتان مهم نيست. اگر نتوانيد با كليشه "كارمند نمونه" جور باشيد، پس حتماً كارمند خوبي نيستيد. و مطمئناً مورد انتقاد و تحقير زيادي قرار مي‌گيريد.

چرا همه اينها پوچ است؟


واقعيت اينجاست. بعضي آدمها در بعضي كارها خيلي خوب هستند، بعضي ديگر نيستند...اما همه ما بالاخره در كاري خوب هستيم، فقط كارهايمان با هم فرق دارد. و اين چيز خوبي است. اگر همه آدمها فقط در يك چيز خوب بودند، مشكلات زيادي به وجود مي‌آمد.

تصور كنيد كه يك بخش از شركت پر از آدم‌هايي داشتيد كه همه در امر فروش خوب بودند. فروش شركت فوق‌العاده مي‌شد...تازماينكه مي‌فهميديد كه هيچكس در توليد محصول مهارت ندارد، هيچكس توانايي ارائه خدمات پس از فروش را ندارد، حسابداري‌هايتان همه برهم ريخته بود و هيچ برنامه‌ريزي هم براي آينده وجود نداشت.

اگر احساس مي‌كنيد كه با تصوير كليشه‌اي "كارمند خوب" نمي‌خوانيد، يك چيز ديگر وجود دارد كه مي‌تواند آرامتان كند: اكثر سرمايه‌گذاران و كارفرمايان خوب هم هيچوقت با اين تصوير جور نبوده‌اند. به همين دليل است كه كار خودشان را شروع كرده‌اند.

خودتان باشيد و با احساس گناه خداحافظي كنيد

هيچكس تابحال از ضعف‌هاي طبيعي خود يا كاري كه واقعاً با توانايي‌هاي او جور نبوده است قادر به ايجاد يك زندگي رضايتمند نشده است. هيچكس از اينكه هر روز كاري كه در آن هيچ استعداد و مهارتي ندارد را انجام دهد، لذت نمي‌برد. اما چرا خيلي آدمها اين كار را مي‌كنند؟ چون احساس گناه مي‌كنند؟ چون متقاعد شده‌اند كه بايد در آن كار بهتر شوند و پيشرفت كنند.

ما خيلي راحت اجازه مي‌دهيم كه ديگران استانداردهاي زندگيمان را تعيين كنند. ما مي‌خواهيم كه ديگران كاري كه انجام مي‌دهيم را دوست داشته باشند و تاييد كنند و به همين دليل خودمان را براي انجام آن كار به زحمت مي‌اندازيم. بگذاريد واضح بگوييم. داشتن ضعف در استعدادهايمان بخشي از انسان بودن است. همه ما اينطور هستيم. هيچ مسئله پيچيده‌اي نيست. چيزي كه مهم است اين است كه با استعدادهايي كه داريم چه كاري انجام دهيم نه با استعدادهايي كه نداريم.

ضعف‌ها دو دسته هستند:

• آنهايي كه مي‌توانيد كاري برايشان بكنيد.
• آنهايي كه نمي‌توانيد كاري برايشان بكنيد.

دليل براي احساس گناه نيست. گناه يكي از بي‌دليل‌ترين و بيهوده‌ترين احساسات انساني است. اگر مي‌خواهيد چيزي درمورد خودتان را تغيير دهيد (و اين تغيير ممكن است)، انجامش دهيد. اگر نمي‌خواهيد آن را تغيير دهيد (هر چه هم كه ديگران بگويند)، يا آن تغيير ممكن نيست، فراموشش كنيد و روي چيزي كه مي‌توانيد تمركز كنيد. همين.

اگر كاري را امتحان كرده‌ايد و به نظرتان با شما جور نيست•اگر انجام آن واقعاً برايتان سخت است و به نظر مي‌‌رسد همه تلاش‌هايتان بيهوده است•به اين معني نيست كه هر كار ديگري هم همينطور خواهد بود. ممكن است آن كار، كار فوق‌العاده و باارزشي باشد اما به درد شما نمي‌خورد. راه خوبي براي گذراندن وقتتان با آن نيست. هيچكس نبايد در كاري كه هيچ استعدادي در آن ندارد بخاطر حرف يا تشويق ديگران تلاش بيهوده كند•حداقل اگر دوست دارد در زندگي احساس خوشبختي و رضايت كند.

وقتي خودتان و توانايي‌هايتان را بشناسيد، موفقيت ساده‌تر خواهد شد. و اگر نگران باشيد كه آدمها كارتان را دوست نخواهند داشت، برايتان مهم نباشد. به همان ميزان ممكن است شما كار آنها را دوست نداشته باشيد.
 

 -مردمان