وب سايت شخصي ولي اله ديني : ارسباران :در جنگهاي ايران -روس و مبارزه با بيگانه گرايان.
جمعه، 17 شهریور 1391 - 16:20 کد خبر:190
...سوم شهريور 1320 هـ .ش براي ارسباران، روزي شوم و غيرقابل فراموشي است. روسها از پل خداآفرين گذشته و از راه كليبر، خود را به اهر رسانده و از آنجا در نقاط ديگر پراكنده شدند. صبح سوم شهريور، غرش هواپيماهاي سياه رنگ روسي، مردم اهر را از خواب بيدار كرد. هوپيماها شروع به بمباران خانهها كردند. دسته دسته مردم، زير آوارها و در آتش بمبها سوختند. مردم، ناچار به باغات جنوب شهر پناه بردند، ولي هواپيماها همان باغات را نيز هدف قرار دادند و قريب نود نفر از اهالي كشته شدند. خانههاي مردم غارت شد و كودكان در مقابل چشم مادرانشان كشته شدند. شهر به تصرف نيروهاي شوروي درآمد و سواران و تفنگداران روسي در شهر مستقر شدند و مسجد صاحبالامر را اصطبل اسبهاي خود كردند. ( به نقل از معمرين منطقه و شاهدان عيني)
به اين ترتيب همه شهرهاي ارسباران به تصرف روسها درآمد و بعد از استقرار نيروهاي روسي، اقدامات نظامي و سياسي نيز انجام گرفت. فعاليت تشكيلات حزب توده و تجمعات كمونيستي و تهديد و ارعاب مردم و مخالفين اشغالگري شروع شد. اما ارسباران كه در هيچ برهه از تاريخ، يوغ رقّيّت بيگانگان و اشغالگران را نپذيرفته...
* حسين دوستي (نويسنده وپژوهشگر)
كوهها و دشتهاي ارسباران شاهد دلاوريهاي مردم ايران در طي جنگهاي ايران و روس در عهد فتحعليشاه قاجار بود. چه حماسهها كه در اين مناطق آفريده شد و چه خونهاي پاكي كه بر خاكها و سنگهاي اين ديار ريخت. اين شجاعتها و شهادتها، براي دفاع از استقلال و تماميت ارضي كشور و با عنوان مذهبي «جهاد» انجام ميگرفت و لذا مردم با جان و دل، در اين جنگها شركت مينمودند و دلاوريها ميكردند. ليكن هزاران افسوس كه بيغيرتي شاهان قاجار و توطئههاي دشمنان اين ملت، آن همه زحمات و خونها و زخمها را به هدر داد و با عقد دو قرارداد ننگين «گلستان» و «تركمانچاي» 17 شهر قفقاز به اشغال روسها درآمد.
در ايام عقد هر دو قرارداد شوم، مردم، خون گريستند و با تجمع در مقابل ساختمان حكومت، اعتراض خود را به گوش حاكمان رساندند و حتي سرداران شجاع سپاه ايران در مقابل چادر فرماندهي، تحصن كرده و خواستار ادامه جنگ شدند. از جمله آن شجاع مردان، تاريخ، نام رئيس ايل حاج عليلوي قرهداغ را به خاطر سپرده است.(1)
«اسداله سلطان حاج عليلو» كه مردي به غايت شجاع و بلند همت بود و 9 نفر از فرزندان رشيد خود را در اين جنگها تقديم راه وطن كرده بود، با جمعي از بزرگان منطقه به مقر نايب السلطنه عباس ميرزا (فرمانده سپاه ايران) شتافته و در حالي كه دوازده نفر از فرزندان و نوادگان خود را نيز به همراه آورده بود، به عباس ميرزا اعلام داشت كه: حاضرم اين دوازده تن نيز مانند 9 نفر قبلي شهيد شوند، ولي عهدنامه تركمانچاي امضا نشود.(2)
اسداله سلطان، اولين كسي است كه از عهدنامه تركمانچاي با «صفت ننگين» نام برد و حتي اصرار زيادش براي ادامه جنگ، موجب عصبانيت عباس ميرزا گرديد و حكم مجازات اسداله سلطان صادر شد. ليكن با وساطت قائم مقام فراهاني، خشم عباس ميرزا فرو نشست و عهدنامه به تصويب رسيد. روسها با پيروزي، شهرهاي قفقاز را از ايران جدا كرده و به برنامهريزي توطئههاي بعدي پرداختند.
بيهمتي شاهان قاجار و بيغيرتي آن خاندان، خونهاي مردم را پايمال و عزت كشور ما را پايكوب كرد.
سوختيم و هيچكس از راز ما آگه نشد
چون چراغانِ شبِ مهتاب، بيجا سوختيم!
هسته هاي مقاومت در ارسباران در مقابل بيگانگان
اشغال آذربايجان در شهريور 1320 هـ .ش توسط روسها، ريشه در سياستهاي تجاوزكارانه روسها در قرن هفدهم ميلادي دارد.
تزار معروف روس، «پطركبير» نخستين كسي بود كه درصدد كشورگشايي از سمت ايران برآمد. وي با انديشه تسلط بر قسمتي از جهان آن روز، در خيال داشت تا روسيه را مركز اروپا و آسيا كند و به همين علت پس از تصرف كشورهاي بالتيك، مصمم شد تا راهي به سوي درياهاي آسيا بگشايد و با راهيابي به آبهاي گرم اقيانوسها، نقشه كشورگشايي خويش را جامه عمل بپوشاند.
اوضاع نابسامان ايران در اواخر عهد صفوي، باعث تحريك بيشتر تزار روس شد و در نتيجه در اولين حمله رسمي روسها به ايران، شهرهاي شمالي از جمله باكو و رشت به اشغال روسها درآمد. ليكن با روي كار آمدن نادر شاه افشار، سربازان روس ناچار به عقبنشيني و تخليه مناطق اشغالي شدند و هفتاد سال، دولت روسيه، جرأت تجاوز به خاك ايران را پيدا نكرد.(ناصر نجمي ـ ص 47 و 48)
اما سياست خارجي روسها بر اساس نظرات و بعداً به نام وصيتنامه پطركبير، كماكان ادامه حملات و اشغالگريها بود تا بر اساس آن وصيتنامه، روسها از ايران گذشته و با تصرف آن، بر خليج فارس و آبهاي آزاد مسلط شوند. لذ در طول دهها سال اين اهداف در سياست خارجي روسيه، توسط تزارها و زمامداران ديگر مد�'نظر قرار گرفت و نهايتاً در دوره ضعف و بيتوجهي قاجارها، طي سه قرارداد «گلستان»، «تركمانچاي» و «آخال» سرزمينهايي در شمال و شمال غرب و شمال شرق ايران به تصرف روسها درآمد و قسمتي از اهداف پطركبير عملي شد.
عليرغم تصرف بخش بزرگي از ايران، روسها به اين اقدامات بسنده نكرده، به دست درازي به سرزمينهاي اين سوي ارس (آذربايجان) نيز اقدام نمودند.
مردم غيور منطقه ارسباران كه در طي جنگهاي دوره اول و دوره دوم ايران و روس، شجاعانه جنگيده بودند و صدها شهيد و اسير و زخمي در دفاع از وطن پرداخته بودند، اين بار نيز غيرتمندانه تصميم به مقابله با تجاوزات روسهاي اشغالگر نمودند.
تجاوزات روسها در اين دوره، شامل حملات نظامي به روستاها، سوزاندن مزارع و باغات، سرقت گلههاي گاو و گوسفند، آتش زدن خانههاي مردم، ربودن و دزديدن زنان و كودكان و دستگيركردن مخالفان اشغال و ... بود. چه بسا خانمانها كه در اين حملات، از بين رفت و چه سالهايي از عمر مبارزان كه در زندانهاي روسها سپري شد! (به نقل از: اسناد آرشيو آقاي نيكبخت)
سرانجام كانونهاي مقاومت بر عليه متجاوزان روسي در مناطق مرزي تشكيل گرديد. بازماندگان شهداي جنگهاي ايران و روس، شاهدان كشتارهاي ناجوانمردانه، از اولين نفراتي بودند كه به اين كانونها ميپيوستند.
در رأس اين مبارزان، زني قهرمان به نام «پريزاد» قرار گرفته بود كه با هجوم به داخل سرزمينهاي شمال ارس، دمار از روزگار روسهاي متجاوز درميآورد. زنان و مردان شجاع ارسباران، تحت فرماندهي پريزاد، سالها با روسها جنگيدند و مانع ادامه سياستهاي اشغالگرانه آنها شدند.(عيسي غريبي كليبر، زمان پريزاد)
ولي متاسفانه ضعف حكومت قاجار و پيروي بزدلانه شاهان قاجاري از روسها، پاي قشون روس را به اين سوي ارس (آذربايجان) نيز باز كرد و با موافقت آن حكومت پست، عمال روسيه در همه جاي آذربايجان و ارسباران (قراجهداغ) نظر و نفوذ داشته و ساخلوي آنها در اهر مستقر و در محوطه آرامگاه شيخ شهابالدين اهري چادر زده و هر روز مراسم مشق نظامي و سان و سرود برگزار ميكردند. (حسين بايبوردي، ص 46)
بعد از جنگ جهاني اول و سقوط تزارها، نيروهاي روسي از ايران عقبنشيني و ظاهراً تا سال 1309 هـ .ش هيچ واقعه مهمي بر عليه ايران انجام نگرفت. تا اينكه در همين سال، سپاه قفقاز به بهانه تعقيب و دستگيري قاچاقچيان مرزي و فراريان شوروي به عمق سه فرسخي ارسباران وارد شده و عدهاي از خوانين و افسران و سربازان و كدخدايان مرزي را ربوده و به شوروي بردند (همان، ص 43) و از همين سال، مرحله ديگري از پروسه تجاوزگري روسها به خاك ايران شروع گرديد و ديگر، هيچ روز و هفته و ماهي از تاريخ ارسباران بدون واقعهاي تجاوزكارانه از سوي روسها ديده نشد و متجاوزان روس روز به روز جهت اجراي نيات شوم خود اقدامات نظامي و اشغالگري متعدد و مكرري را به مرحله اجرا گذاشتند.
در اين سالها نيز در درگيريهاي بين روسها و ايرانيان، افرادي شهيد شدند كه مدفن آنها در محل با نام « شهيدگاه» و اكثراً در جلو پاسگاههاي مرزي به يادگار ماندهاند و درهها و تنگههايي كه به نام معركههاي جنگ با روسها معروفند!
سرانجام با شروع جنگ جهاني دوم، بهانه مناسبي براي حضور جد�'ي روسها در ايران به دست آمد و سوم شهريور 1320 هـ . ش قواي روس از شمال و قواي انگليس از غرب و جنوب وارد كشور ايران شده و رسماً كشورمان را اشغال نمودند!
با تجاوز شوروي به ايران در سوم شهريور 1320 و اشغال دويست هزار كيلومتر مربع از خاك ايران، توانايي مخالفت با دولت متجاوز از سوي دولت ايران سلب شد و شورويها با اعمال نفوذ در دولت و مجلس، سعي در گرفتن امتياز از جمله گرفتن امتياز استخراج نفت شمال نمودند. سرسختي مجلس و عدم موفقيت شورويها در امتيازگيري، فاز ديگري از پروسهي دو قرني پطركبير را آغاز نمود و آن تشكيل فرقه دموكرات بود!
فاجعه شوم شهريور 1320 در ارسباران
سوم شهريور 1320 هـ .ش براي ارسباران، روزي شوم و غيرقابل فراموشي است. روسها از پل خداآفرين گذشته و از راه كليبر، خود را به اهر رسانده و از آنجا در نقاط ديگر پراكنده شدند. صبح سوم شهريور، غرش هواپيماهاي سياه رنگ روسي، مردم اهر را از خواب بيدار كرد. هوپيماها شروع به بمباران خانهها كردند. دسته دسته مردم، زير آوارها و در آتش بمبها سوختند. مردم، ناچار به باغات جنوب شهر پناه بردند، ولي هواپيماها همان باغات را نيز هدف قرار دادند و قريب نود نفر از اهالي كشته شدند. (همان، ص 44) خانههاي مردم غارت شد و كودكان در مقابل چشم مادرانشان كشته شدند. شهر به تصرف نيروهاي شوروي درآمد و سواران و تفنگداران روسي در شهر مستقر شدند و مسجد صاحبالامر را اصطبل اسبهاي خود كردند. ( به نقل از معمرين منطقه و شاهدان عيني)
به اين ترتيب همه شهرهاي ارسباران (اهر، كليبر، خداآفرين، ورزقان، هريس) به تصرف روسها درآمد و بعد از استقرار نيروهاي روسي، اقدامات نظامي و سياسي نيز انجام گرفت. فعاليت تشكيلات حزب توده و تجمعات كمونيستي و تهديد و ارعاب مردم و مخالفين اشغالگري شروع شد. اما ارسباران كه در هيچ برهه از تاريخ، يوغ رق�'ي�'ت بيگانگان و اشغالگران را نپذيرفته، در اين سالها نيز به مقابله با دشمن برخاست و مردان غيرتمندش با تشكيل هستههاي مقاومت به مبارزه با روسهاي متجاوز پرداختند:
1. حضرت آيتا...العظمي حاج سيدكاظم طباطبايي كوه كمري اهري معروف به مجتهد اهري، حزبي به نام «حزب اسلامي» در اهر تاسيس كرده و با بسيج جمعي از مردم اهر و عشاير منطقه، در مقابل اهداف روسها و احزاب وابسته آنان ايستاده و تن به سازش نداد. «آخوندوف» عامل روسها با انتشار شايعات و تهمتها، سعي در بدنام كردن و شكست دادن مجتهد نمود و ليكن، مجتهد شجاع اهري، با استقامت به مبارزاتش ادامه داد.(3)
2. عبداله خان محمد خانلو، رئيس ايل محمد خانلوي ارسباران، از سالها پيش در نوار مرزي كنارههاي ارس و در روستاهاي مختلف با روسها ميجنگيد و در سالهاي اشغال (25 ـ1320) با سواران مسلح خود، روزگار روسها را سياه كرده و درجنگهاي متعددي آنان را به زانو درآورده بود.
ژنرالهاي روسي، مكرراً سعي كرده بودند عبداله خان را به سوي خود جلب كنند تا ضمن محفوظ ماندن از حملات وي، از نفوذ و قدرت نظامي او نيز بهرهمند شوند. ليكن وي بعد از تماس با علماي معروف وقت از جمله: آيات عظام سيدكاظم طباطبايي كوه كمري اهري، انگجي و شهيدي، دست رد بر سينه بيگانگان زده بود.(4)
حتي در سال 1312 هـ .ش كه احزاب متمايل به شوروي در شهرستان كليبر، خواسته بودند با نصب تابلو و عضوگيري اقدام به فعاليت نمايند، توسط افراد عبداله خان متلاشي شده و از فعاليتشان جلوگيري به عمل آمده بود.(5)
نهايتاً در مهر 1324 دفتر حزب توده با پشتيباني شورويها با مسئوليت يك ارمني به نام «سركيس» در كليبر داير و شروع به فعاليت مينمايد كه اواخر همان ماه (مهر 1324) افراد عبداله خان، دفتر حزب را اشغال نموده، اسناد و مدارك آن را ضبط ميكنند.
« آخوندوف» مسئول حزب توده اهر، طي نامهاي از عبداله خان اجازه گشايش مجدد دفتر حزب كليبر را خواستار ميشود. عبداله خان در جواب نامه «آخوندوف» مينويسد: در صورتي كه گشايش مجدد حزب در كليبر مخالفت نخواهم كرد كه از فرماندار و سرهنگ امين فرمانده پادگان اهر و يا فقط از شخص آيتاله سيدكاظم اهري اجازه و موافقت كتبي داشته باشند!(6)
و در آبان 1324 سرگرد بابايف ـ فرمانده پادگان شوروي در اهر ـ خواستار ملاقات با عبداله خان ميگردد. عبداله خان در جواب مينويسد:
ـ ملاقات ما با تبعه بيگانه بدون حضور دولتمردان ايراني، عملي است خلاف و هيچ نوع عذر موجهي نيز براي توجيه اين ديدار نميبينم.(7)
و در آخر، كنسول شوروي از تبريز به اهر آمده و وعده اولين مقام حزبي در 18 محال قراجه داغ (ارسباران) را به عبداله خان ميدهد!(8)
اما فرمانده شجاع ايلات ارسباران، هيچ وعده و تهديدي را بر نميتابد و شجاعانه با افراد وفادارش، مقابل توطئه بيگانگان ميايستد. جنگهاي شديدي بين او و روسها درميگيرد و كوهها و درهها از فرياد دلاوران و نفير گلولهها، سرسام ميگيرند.
حمله گسترده نيروهاي مهاجم عليه عبداله خان در دي ماه 1324 در روستاي «حيدركانلو» آغاز ميشود. محاصره سختي، نيروهاي مسلح عبداله خان را در تنگنا قرار ميدهد. ليكن شجاعت ياران عبداله خان باعث شكسته شدن محاصره و فرار نيروهاي مهاجم ميگردد. اين جنگها چند روز طول ميكشد و عبدالهخان بعد از زخمي شدن، به اسارت عناصر فرقه دموكرات درميآيد. او را بعد از اهانتهاي زياد به اهر برده و در آنجا اعدام ميكنند.(9)
3. سيدصمدخان سيداحمدي، بزرگ ايل حسنبگلو، سومين فرد غيرتمندي بود كه در منطقه حسنآباد ارسباران، در پي اتحاد با عبداله خان محمد خانلو، به مبارزه با روسها پرداخته و با افراد مسلح ايل خود، سالها و ماهها با اشغالگران جنگيده است. ميرصمدخان كه مدتي نيز در كسوت روحانيت بوده و سجع مهر وي «صمدبن صمدالحسيني» بوده، در سال 1324 هـ .ش توسط قشون فرقه دموكرات پيشهوري به فرماندهي ژنرالهاي روسي، دستگير شده و در تبريز به همراه پسر و جمعي از بستگانش به طرز فجيعي به قتل رسيدهاند!(10)
روسها با اين اقدامات ضدانساني و عليرغم توطئههاي عديده نتوانستند آذربايجان عزيز را از پيكره ايران اسلامي جدا نمايند و سرانجام تلاشهاي مبارزان مسلمان آذربايجان، به ثمر رسيد و دشمن خانه زاد ( فرقه دموكرات پيشهوري) را، همت غيرتمندان و ناله ستمكشيدگان، درهم شكست و با فروپاشي فرقه دموكرات و فرار رذيلانه سران آن، آذربايجان به دامن ميهن اصلي ـ ايران ـ برگشت.
اگر آيريلسا بنديم بنددن، جاناندان آيريلمام
وطن دير سوگيليم ياريم، اُولم ايراندان آيريلمام(11)
ترجمه:
نگسلم از يار، حتي بگسلد بندم ز بند
يار و دلدارم وطن، هرگز ز ايران نگسلم
منابع و ماخذ ـــــــــــــــــــ
1. بايبوردي، حسين ـ تاريخ ارسباران ـ انتشارات كتابخانه ابن سينا ـ تهران ـ 1341
2. حافظ زاده، محمد ـ ارسباران در گذر حماسه و تاريخ ـ مهدآزادي ـ تبريز ـ 1376
3. غريبي كليبر، عيسي ـ پريزاد ـ مركز فرهنگي آبا ـتهران ـ 1375
4. نجمي، ناصر ـ ايران در ميان طوفان ـ كانون معرفت ـ 1336
5. نيكبخت كوهي، رحيم ـ آرشيو شخصي
پينوشتها : ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ايران در ميان طوفان، ناصر نجمي، ص 172
2. ارسباران در گذر حماسه و تاريخ، محمد حافظ زاده ـ ص 429
3. حافظ زاده، ص 375
4. همان، ص 383
5. همان، ص 384
6. همان، ص 385
7. همان
8. همان، ص 387
9. بايبوردي، ص 155
10. حافظ زاده، ص 763
11. از سرودههاي آقاي هاشم عابدي از شعراي اروميه