حسن تو دايم بدين قرار نماند | مست تو جاويد در خمار نماند | |
اي گل خندان نوشكفته نگه دار | خاطر بلبل كه نوبهار نماند | |
حسن دلاويز پنجهايست نگارين | تا به قيامت بر او نگار نماند | |
عاقبت از ما غبار ماند، زنهار! | تا ز تو بر خاطري غبار نماند | |
پار گذشت آن چه ديدي از غم و شادي | بگذرد امسال و همچو پار نماند | |
هم بدهد دور روزگار مرادت | ور ندهد دور روزگار نماند | |
سعدي شوريده، بيقرار چرايي؟ | در پي چيزي كه برقرار نماند | |
شيوه عشق اختيار اهل ادب نيست | بل چو قضا آيد اختيار نماند |