وب سايت شخصي ولي اله ديني : سرنوشت در برابر قدرت اراده
شنبه، 14 دی 1392 - 21:44 کد خبر:358
سرنوشت، نتيجه گذشته است. اراده انسان، نتيجه زمان حال. وقتي به عقب نگاه مي‌كنيم، وزش سرنوشت را احساس مي‌كنيم. وقتي به روبه‌رو نگاه مي‌كنيم، رقص طلايي و انرژي‌بخش اراده‌مان را مي‌بينيم. هوشياري فيزيكي محدود است. وقتي در جسممان زندگي مي‌كنيم، سرنوشت را تجربه مي‌كنيم. روح كاملاً آزاد است. وقتي در روحمان زندگي مي‌كنيم، اراده را تجربه مي‌كنيم. اين به خودمان بستگي دارد كه در آگاهي جسمي زندگي كنيم يا روحي. لحظه‌اي كه روح وارد بدن مي‌شود و نور و روشنايي روز را مي‌بينيم، جهل و ناداني تلاش مي‌كند تا ما را در بر گيرد و سرنوشت بازي خود را شروع مي‌كند. اما نور اسير سرنوشت نيست. نور تجسم اراده است. ما براي سرنوشتمان اجدادمان، دوستان، همسايگان، خودمان و آخر، همه را مقصر مي دانيم. اما با مقصر دانستن ديگران، با مقصر دانستن خودمان، قادر به حل مشكلاتمان نيستيم. فقط زماني مي‌توانيم مشكلاتمان را حل كنيم كه بدانيم چطور زندگي آرماني داشته باشيم.

براي استفاده از قدرت اراده‌مان فرصت زيادي به ما داده شده است. اين ما هستيم كه بايد از اين فرصت استفاده كنيم تا بتوانيم كامل و بي قيد و شرط آزاد باشيم. يادتان باشد هيچوقت نبايد به گذشته‌تان نگاه كنيد و بخاطر آن غصه بخوريد. بدانيد كه هيچكس نمي‌تواند زمان حال را از شما بدزدد. هيچكس نمي‌تواند آينده‌تان را از شما بگيرد. آينده شما مي‌تواند طلايي باشد.

اراده ما فرزند اراده بي‌نهايت خداوند است و در عين حال بخشي از آن است. فقط بايد به آن اجازه دهيم كه ديوار ناداني و جهالت را شكسته و ما را با اراده جهاني يكي كند. سرنوشت دروازه‌اي است كه ما را به شكست گذشته مي‌رساند. اراده پذيرش ما از آينده‌اي است كه مي‌خواهد ما را تغيير دهد، شكل دهد، هدايتمان كند و ما را از ترس، ترديد، ناداني و مرگ نجات بخشد.

آيا سرنوشت همان كارما(karma) است؟

مطابق باور باستانيان، سه حالت كارما وجود دارد: كارما سانچيتا (sanchita)، كارما پارارابدها (prarabdha) و كارما آگامي (agami). كارما سانچيتا جمع شدن همه عمل‌هاي فرد از زندگي‌هاي گذشته و اين زندگي اوست كه نتيجه آن هنوز ثمري نداده است. در كارما پارارابدها، ما شروع به برداشت ميوه بعضي از كارماهاي جمع‌شده‌مان مي‌كنيم. اگر كارما بد باشد، عذاب مي‌كشيم و اگر خوب باشد، از آن لذت مي‌بريم. و در آخر كارما آگامي است كه زماني است كه فرد كاملاً از همه ناداني‌ها، عذاب‌ها و نقص‌ها آزاد است، وقتي فرد خدا را شناخته است و فقط بخاطر خدا زندگي مي‌كند. در آن زمان مي‌تواند از اراده در نهايت شكل خود لذت ببرد.

بيشتر ما با كارما سانچيتا روبه‌رو مي‌شويم، كارما جمع‌شده كه به صورت كارما پارارابدها عمل مي‌كند. هيچ آزادي وجود ندارد و فقط سرنوشت است كه ما را احاطه كرده است. مثل شير حريصي است كه از گذشته ضربه مي‌خورد ولي وقتي كارما آگامي داشته باشيم، اين شير حريص به شير غرٌاني تبديل مي‌شود كه براي پيروزي الهي، موفقيت الهي روي زمين، غرش مي‌كند.

آيا واقعاً هر چه كه كاشته‌ايم را برداشت مي‌كنيم؟

همانطور كه مي‌كاريم، برداشت مي‌كنيم. درست است. اما در عين حال، اگر به درگاه خداوند دعا كنيد، محبت او مي‌تواند نيروهاي غلطي كه از افكار بد شما ناشي شده‌اند را خنثي كند. اگر به آتش دست بزنيد، مسلم است كه به طور طبيعي آتش انگشتانتان را خواهد سوزاند. در عين حال نيروي محافظي خواهد بود كه شما را از دست زدن به آتش بازدارد.

وقتي بچه‌اي به بچه ديگري صدمه مي‌زند، مي‌داند كه آن بچه برمي‌گردد و او را زده و تلافي مي‌كند. پس چه مي‌كند؟ بلافاصله پيش پدرش مي‌رود. پدر او قوي‌تر است و مي‌تواند از او محافظت كند. در اين زمان، آن پدر افضل و بالاتر است. اگر با ناداني ادغام شويد و بعد ناداني بخواهد شما را ببلعد، پدر محبت بي‌نهايت خود را نشان داده و شما را از ناداني نجات مي‌دهد. همه چيز به اين بستگي دارد كه چه ميزان محبت از درگاه والا دريافت كنيد.

در چه زمان محبت خداوندي بر قانون كارما غلبه مي‌كند؟

محبت خداوندي هميشه بر قانون كارما غلبه مي‌كند. اگر اينچنين نبود، هيچ انساني نمي‌توانست حتي يك روز هم روي كره زمين زندگي كند. بايد بدانيد كه قانون كارما به معني مجازات جدي نيست. تجربه‌اي لازم براي جوينده‌ آن است؛ تنها راه براي تسريع پيشرفت اوست. درنتيجه، قانون كارما خود نوعي ديگر از محبت خداوندي است. مي‌توانيد آن را چهره‌اي ديگر از عشق پربركت بناميد.

آيا همه اتفاقات زندگي ما از پيش تعيين شده است يا فقط يك جهت كلي وجود دارد؟

مهمترين اتفاقات زندگي ما از پيش تعيين شده‌اند اما نه اتفاقاتي مثل اينكه براي صبحانه چه مي‌خواهيد بخوريد. همچنين، حتي اگر از پيش تعيين شده باشد كه قرار است فردا بميريد، اگر از زندگي معنوي پيروي كنيد و خداوند ببيند كه نيتي پاك داريد، ممكن است نميريد. درعوض، اگر اراده خداوندي باشد، ممكن است فقط دچار يك سردرد شويد. سرنوشت مي‌تواند با اراده خداوند تغيير كند.

تنها چيزي كه از پيش تعيين شده است اين است كه مجبوريد كه خداوند را بشناسيد. جهل ممكن است امروز جلو شما را براي شناختن خداوند بگيرد اما تا ابد اينطور نمي‌مانيد. بگذاريد از واژه «از پيش تعيين شده» فقط تعبيري خوب داشته باشيم. اگر قرار است اتفاق بدي بيفتد، آنوقت مي‌توانيد از قدرت اراده‌تان براي تغيير سرنوشتتان استفاده كنيد. سرنوشت مي‌تواند با اراده‌اي تغييرناپذير تغيير كند.

نقش اراده انساني چيست؟

اراده نور هوشياري روح ماست. مي توانيم از نور روحمان براي ظهور خداوند استفاده كنيم يا مي‌توانيم اصلاً از آن استفاده نكنيم. اگر از آن استفاده نكنيم، بخش خشن زندگي يا رخوت يا ترديد ذهني، ما را اسير خود خواهد كرد. خداوند همه كار را از طريق روح انجام مي‌دهد كه نماينده مستقيم خود اوست. خداوند خورشيد است و روح ما مثل يك لامپ مي‌ماند. اين لامپ نمود خورشيد بر روي زمين است. اما معمولاً ما در نور روح نمي‌مانيم و استفاده كامل از آن نمي‌بريم؛ به همين دليل اراده ما دچار رخوت، ترديد و ناامني مي‌شود. اراده ما يا تصميم مي‌گيرد كه بدنمان، حياتمان و ذهنمان نور كافي براي هدايت ما دارند يا مي‌گويد كه بدون هدايت خداوندي هيچ راه اميد و چاره‌اي نداريم.

چطور مي‌توانيم از قدرت اراده‌مان استفاده بيشتري ببريم؟

ما بعنوان يك انسان معمولي، اراده بسيار محدودي داريم. اما اگر جوينده‌اي واقعي شويم، در آخر اراده‌اي محكم و سرسخت به ما داده خواهد شد. الان مثل كسي مي‌مانيم كه به ستوني بسته شده است و تا نقطه‌اي جلوتر نمي‌تواند برود و فقط در اين محدوده اراده دارد. هرچه بيشتر در خودمان فرو رويم، ظرفيتمان بيشتر خواهد شد.

وقتي مي‌توانيم به دستورات روح گوش دهيم يا روحمان را براي نور افكندن به حيات، ذهن و جسممان جلو بياوريم، اراده‌مان نامحدود خواهد شد. در آن زمان، اراده ما با اراده جهاني يكي خواهد شد. وقتي اراده ما اراده جهاني شود، آزادي‌مان بي‌نهايت خواهد شد. بااينكه الان اراده‌مان بسيار محدود است، اين اراده مي‌تواند تا بي‌نهايت گسترده شود.

آيا اراده روح ما مثل اراده خداوند است؟

بله، اراده خداوند و اراده روح يكي هستند. اما بايد تفاوت بين اراده روح خود و پافشاري‌هاي خواسته‌ها و اميال خود را بدانيم. گاهي‌اوقات خواسته‌هاي لذت‌بخش زندگي را اراده روح مي‌بينيم. اگر به عمق خود فرو رويم، مجبور خواهيم شد كه اراده واقعي روحمان را بشناسيم و آن اراده و اراده خداوند جدايي‌ناپذير هستند. وقتي آن اراده دانه‌اي باشد كه كاشته شده و به يك گياه تبديل مي‌شود. به آن اراده روح مي‌گوييم. وقتي به يك درخت تنومند و بزرگ تبديل مي‌شود، به آن اراده خداوند مي‌گوييم. اين اراده در نهايت خود را از طريق روح، قلب، ذهن، حيات و جسم آشكار مي‌كند.

آيا اراده انسان و اراده خداوند هميشه در تعارض هستند؟

تاحدي درست است. انسان ممكن است ناآگاهانه و يا آگاهانه در مقابل اراده خداوند بايستد. گاهي‌اوقات باطن و ضمير ما به ما مي‌گويد كه اراده خداوند چيست اما ما به آن توجهي نمي‌كنيم. احساس مي‌كنيم كه اگر به دستورات ضميرمان گوش دهيم، نفسمان راضي نخواهد شد. به همين دليل طبيعتاً درمقابل اراده خداوند مي‌ايستيم. خيلي وقت‌ها هم پيش مي‌آيد كه عمداً درمقابل اراده خداوند نايستاده‌ايم ولي نمي‌دانيم كه اراده خداوند چيست. در اين زمان، ايستادن ما در مقابل اراده خداوند آگاهانه نيست به همين دليل نمي‌توان گفت كه در تعارض با اراده خداوند هستيم.

اما بايد بدانيم كه اگر اراده‌ خداوند را به انجام نرسانيم، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، وارد جهل و ناداني شده و پيشرفت و رشدمان به تاخير مي‌افتد. يك كودك ممكن است نداند كه آتش با او چه مي‌تواند بكند. اما اگر به آتش دست بزند، آتش او را مي‌سوزاند. من مي‌دانم كه آتش من را مي‌سوزاند ولي با وجود دانستن اين، به آن دست مي‌زنم و مي‌سوزم. نتيجه تعارض آگاهانه و ناآگاهانه يكي است. اما اگر كسي آن را ناآگاهانه انجام دهد، فردي درمانده خواهد بود كه در آن شرايط رحمت خداوند زودتر شامل حال او مي‌شود.

اگر كسي عواقب عمل خود را بداند اما با وجود آن كاري اشتباه انجام دهد، رحمت خداوند فوراً به او نخواهد رسيد. اين فرد براي دريافت رحمت خداوند بايد بيشتر و جدي‌تر دعا كند.

چطور چيزي مي‌تواند خارج از اراده خداوند باشد؟

اينكه اراده خداوند در همه چيز است، كاملاً درست است. اما بايد بدانيم كه اراده لايتناهي او چيست و چه مقدار از آن اراده را براي خودمان قبول مي‌كنيم. او به ما آزادي محدودي داده است، مثل پدري كه سكه‌اي به پسرش مي‌دهد و نگاه مي‌كند تا ببيند چطور آن را خرج مي‌كند. اگر آن بچه آن پول را براي هدف خوبي خرج كند، پدر به او پول بيشتري خواهد داد.

خداوند به ما آزادي محدودي داده است تا امتحانمان كند تا ببيند مي‌خواهيم عمل نيك انجام دهيم يا خير. خيلي بايد مراقب باشيم. اراده او درون ماست تا وقتي يك سكه به ما داد بتوانيم آن را درست خرج كنيم. اما چون نفس، فرديت و شخصيت خودمان را مي‌سازيم، سعي مي‌كنيم اين سكه را طوري كه خودمان دوست داريم خرج كنيم. وقتي خداوند چيزي به ما مي‌دهد، سريعاً مي‌خواهيم مالك آن شويم. اما اگر از آن به راه خود او استفاده كنيم، به ما بيشتر و بيشتر خواهد داد.
او به ما آزادي داده است تا بتوانيم لذت ببريم. اگر به ما بگويد «من هزار تومان به تو مي‌دهم، حالا بايد آن را خرج اين يا آن كني و فقط براي اين هدف آن را به تو مي‌دهم.» هيچوقت لذت نمي‌بريم. احساس مي‌كنيم كه مي‌خواهند به ما زور بگويند. اما وقتي مي‌گويد «من اين را به تو مي‌دهم و مي‌تواني آن را هرطور كه دوست داشتي استفاده كني»، آنوقت از آن استفاده نادرست مي‌بريم. اگر عاقل باشيم، مي‌فهميم كه اگر آن را به راه خود او استفاده كنيم، به ما بيشتر خواهد داد.

از يك طرف به ما مي‌بخشد و از طرف ديگر ما را امتحان مي‌كند. در عين حال تشويقمان مي‌كند كه راه درست را انتخاب كنيم. اما چون مي‌خواهيم شخصيت و فرديت خودمان را اعمال كنيم، سعي مي‌كنيم آن را به راهي كه خودمان دوست داريم استفاده كنيم. فقط زماني مي‌توانيم امن و مطمئن باشيم كه اراده خودمان را در راستاي اراده او به كار گيريم.

منبع:مردمان