وب سايت شخصي ولي اله ديني : روابط انساني مثبت گرا
چهارشنبه، 9 بهمن 1392 - 00:08 کد خبر:378
رهبران نه تنها خودشان مي‌توانند يك منبع انرژي مثبت باشند بلكه مي‌توانند افراد توليدكننده انرژي مثبت در محيط كار را شناسايي كرده، پاداش داده و حمايت كنند. توليدكنندگان انرژي مثبت مي‌توانند با قرار گرفتن در نقش¬ها و وظايفي كه به ديگران امكان ارتباط برقرار كردن به آنها را مي‌دهد، عملكرد طيف وسيعي از كاركنان را افزايش دهند. همچنين، مي‌توان از افراد توليدكننده انرژي مثبت خواست به هدايت و مربي‌گري ساير كاركنان بپردازند. از سوي ديگر، با كاركنان توليدكننده انرژي منفي كه به خاطر استعداد يا تجربه مورد نياز سازمان هستند در عين حال، نقش سياه چاله را در سازمان ايفا مي‌كنند با استفاده از مراحل چهارگانه زير بهترين برخورد را مي‌توان با آنها صورت داد

چكيده: روابط بين انسان ها يكي از فرايندهاي مهم و حياتي زندگي بشر محسوب ميشود. از همين رو روابط انساني به يك موضوع مهم مطالعاتي با اهميت در زندگي بشر تبديل شده است. اين موضوع در سطح سازمانها نمود بيشتري پيدا ميكند چرا كه نوع روابط در نهايت بر روي عملكرد سازماني تاثير ميگذارد. در اين مقاله به بيان تعريف،‌ اهميت و مديريت روابط انساني مثبت گرا و ايجاد شبكه هاي انرژي مثبت گرا پرداخته شده است.
كليد واژگان: روابط انساني مثبت گرا،‌ روانشناسي مثبت گرا،‌ شبكه هاي انرژي مثبت

روابط انساني مثبت گرا

روابط انساني جزء حياتي و هميشگي زندگي سازماني محسوب مي¬شود به طوريكه چرخه فرايندهاي سازمان اصولاً‌حول محور روابط بين افراد و واحدها و بخش هاي مختلف مي چرخد. روابط انساني مثبت و پويا باعث كاهش بسياري از هزينه ها گرديده و به اثربخشي سازمان كمك مي¬كند. در دهه اخير، با الهام از روانشناسي مثبت گرا، پژوهشگران به دنبال شناسايي الگوها، فرآيندها و نتايج روابط انساني مثبت بوده اند. روابط انساني مثبت‌ به كساني مربوط مي شود كه "منبع مولد غني سازي، سر زندگي و يادگيري براي افراد و سازمان¬ها هستند" (داتون و راگينز، 2007، به نقل از كامرون، 2008: ترجمه رضا هويدا، محمد فروهر و عبدالرسول جمشيديان،‌1390؛ انتشارات پيام علوي، اصفهان). روابط انساني مثبت‌گرا بر روي سيستم هوروموني ، سيستم قلبي عروقي ، سيستم ايمني بدن، سطح سلامت، بهروزي و ماهيت روابط اجتماعي تاثير مي گذارد. روابط اجتماعي مثبت‌گرا باعث بهبود عملكرد تيمي افزايش تعهد سازماني، افزايش سطح انرژي، يادگيري مشاركتي، به¬كارگيري منابع، كاهش هزينه، صرفه‌جويي در زمان و توسعه سرمايه انساني در سازمان شده همچنين، سطح عملكرد پروژه‌ها در سازمان را نيز افزايش مي‌دهد (كامرون، 2008). يكي از مهمترين يافته¬هاي محققان در خصوص نقش روابط مثبت اين است كه يكي از مهمترين يافته‌هاي مرتبط با اين تحقيق اين است كه به تبيين چرايي وقوع چنين نتايج مطلوبي مي‌پردازد. مهمترين فرضيه اين است كه وقتي افراد عشق و محبت، حمايت و دلگرمي از ديگران دريافت مي‌كنند نيازهاي رواني و عاطفي‌شان ارضاء شده و احساس امنيت خاطر بيشتري پيدا مي‌كنند و در نتيجه عملكردشان نيز افزايش خواهد يافت. نكته بسيار مهم مرتبط با اين تحقيق اين است كه در مبادله روابط اجتماعي آنچه كه افراد نثار ديگران مي‌كنند بيشتر از آنچه كه از ديگران به دست مي‌آورند اثرات مثبت روابط اجتماعي را آشكار مي‌سازد. اگر چه، پر واضح است كه روابط مثبت‌ منافع جسمي، عاطفي و سلامت فيزيولوژيكي به همراه دارد اين تحقيق نشان مي‌دهدكه كمك به ديگران بيشتر باعث به دست آوردن اينگونه منافع مي‌شود. بروز نوع دوستي ، همدردي و محبت ، بخشش و مهرباني مواد ضروري روابط انساني مثبت‌گرا جهت به حداكثر رساندن بهروزي و عملكرد هستند.
شبكه‌هاي انرژي مثبت
تحقيق باركر ، كراس و ووتن (2003) نشان داد كه افراد را مي‌توان به دو گروه "توليدكننده انرژي مثبت " و يا "توليدكننده انرژي منفي " تقسيم كرد كه اين تفاوت بين افراد مي‌تواند نتايج بسيار مهمي در پي داشته باشد.توليدكننده انرژي مثبت، سرزندگي و نشاط را در ديگران خلق و حمايت مي‌كند، به افراد روحيه‌داده و باعث ترقي و تعالي آنها مي‌شود. تعامل با اين افراد كمك مي‌كند تا ديگران احساس سرزندگي و انگيزش پيدا كنند. افراد توليدكننده انرژي مثبت، خوش‌بين، مراقب، قابل اعتماد و فداكار هستند. تعامل با افراد مثبت ضمن ايجاد انرژي در افراد، خودش يك تجربه روحيه برانگيز است. توليدكنندگان انرژي منفي، احساسات خوب و شور و اشتياق افراد را تحليل مي‌برند، انرژي و توان افراد را تخليه و باعث تضعيف آنها مي‌شوند. اين افراد كاري مي‌كنند كه ديگران احساس واماند‌گي و ناتواني كنند. افراد توليدكننده انرژي منفي، انتقادگر، غيرقابل انعطاف، خودخواه و غيرقابل اعتماد هستند (باركر، كراس و باركر، 2003).
نكته مهم اين است كه توليد انرژي مثبت در انحصار انسان¬هاي اجتماعي و خوش‌ مشرب نيست. مولد انرژي بودن يك ويژگي ذاتي نيست، بلكه قابل يادگيري است. از اينرو،‌ مي¬توان آنرا بين افراد توسعه و رشد داد. افراد توليدكننده انرژي مثبت با توانا ساختن افراد به داشتن عملكرد بهتر به سازمانشان سود مي‌رسانند. مقايسه بين جايگاه افراد در شبكه‌هاي اطلاعات (چه كسي اطلاعات را از چه كسي بدست مي‌آورد)، شبكه‌هاي نفوذ (چه كسي به ديگري نفوذ دارد) و شبكه‌هاي انرژي مثبت (چه كسي به ديگري انرژي مي‌دهد) نشان مي‌دهد كه موقعيت افراد در شبكه‌هاي انرژي نسبت به جايگاه افراد در شبكه‌هاي اطلاعات و شبكه‌هاي نفوذ، پيش‌بيني‌كننده بهتري از موفقيت مي‌باشد (باركر، 2004؛ به نقل از كامرون، 2008) باركر و همكاران (2003) دريافتند درجه¬اي كه شخص در يك شبكه اجتماعي توسط همكاران به عنوان يك شخص انرژي بخش در نظر گرفته مي¬شود، نسبت به قرار گرفتن در مركز شبكه اطلاعات سازمان پيش بيني كننده بهتري از عملكرد فرد است. كاشيرا و لابو (2008) نيز نشان دادند كاركنان تلاش مي¬كنند تا از افراد كاهنده انرژي اجتناب كنند، حتي اگر به كمك و اطلاعات آنها نياز داشته باشند. توليدكننده انرژي مثبت بودن افراد، احتمال موفقيت آنها را تا چهار برابر بيشتر از زماني كه در مركز شبكه‌هاي اطلاعات يا نفوذ قرار دارند بالا مي‌برد همچين اين موفقيت به كساني كه با او در ارتباط هستند نيز سرايت مي‌كند (باركر، كراس و ووتن، 2003). باكر نشان داد سازمان¬هاي با عملكرد بالا نسبت به سازمان¬هاي با عملكرد متوسط، سه برابر بيشتر توليدكنندگان انرژي مثبت در اختيار دارند. روابط ميان ‌فردي قوي، هماهنگي و همكاري ميان كاركنان و اثربخشي كار همه تحت تأثير كساني است كه انرژي مثبت از خود ساطع مي‌كنند (كراس، باركر، و پاركر، 2003).

رهبري افراد ايجاد كننده انرژي مثبت در كار
رهبران نه تنها خودشان مي‌توانند يك منبع انرژي مثبت باشند بلكه مي‌توانند افراد توليدكننده انرژي مثبت در محيط كار را شناسايي كرده، پاداش داده و حمايت كنند. توليدكنندگان انرژي مثبت مي‌توانند با قرار گرفتن در نقش¬ها و وظايفي كه به ديگران امكان ارتباط برقرار كردن به آنها را مي‌دهد، عملكرد طيف وسيعي از كاركنان را افزايش دهند. همچنين، مي‌توان از افراد توليدكننده انرژي مثبت خواست به هدايت و مربي‌گري ساير كاركنان بپردازند. از سوي ديگر، با كاركنان توليدكننده انرژي منفي كه به خاطر استعداد يا تجربه مورد نياز سازمان هستند در عين حال، نقش سياه چاله را در سازمان ايفا مي‌كنند با استفاده از مراحل چهارگانه زير بهترين برخورد را مي‌توان با آنها صورت داد (كامرون، 2008):
گام اول شامل ارائه بازخورد مستقيم و صادقانه با توجه به رفتارهاي ضد اجتماعي و نشان دادن تأثير اين رفتارها در سازمان به اينگونه افراد است. بيشتر افراد نسبت به بازخورد معتبري كه هدفش كمك به آنها و سازمان باشد واكنش مثبت نشان مي‌دهند.اگر اين مرحله كارساز نبود گام دوم شامل فراهم‌سازي زمينه رشد افرد است. اغلب افراد توليدكننده انرژي منفي نسبت به رفتارها و عواطف جايگزين بي‌اطلاع هستند. در اين مورد مربي‌گري و آموزش مي تواند كارساز باشد. اگر فراهم‌سازي در زمينه رشد هم جواب نداد به منظور كاستن اثر انرژي اينگونه افراد، آنها را در موقعيت‌هاي حاشيه‌اي يا نقش¬هاي فني قرار مي‌دهيم. به اين معني كه افراد توليدكننده انرژي منفي را به موقعيت‌هاي پيراموني سوق مي‌دهيم و به عبارت ديگر، فرصت اينكه بخواهند در يك موقعيت مركزي قرار بگيرند را از آنها صلب مي‌كنيم. در موارد بسيار نادر اگر هيچ يك از اين مراحل ذكر شده مؤثر نبود است، ممكن است شخص نياز داشته باشد تا رشد و شكوفايي خود را در مكان‌هاي ديگري جست و جو كند.

نتيجه گيري
در اين مقاله به شكل مختصر به تعريف و بيان فوايد روابط مثبت گرا و اهميت آن در محيط كار پرداخته شد. همچنين نكات پژوهشي جالب توجهي نيز در خصوص شبكه هاي انرژي در محيط كار و نقش و تاثير آن بر روي تسهيم دانش و اطلاعات اشاره گرديد. روابط جزء‌حياتي و اجتناب ناپذير زندگي سازماني محسوب مي¬شود و از اينرو بخش عمده اي از موفقيت سازمان در گرو نوع روابط بين افراد نهفته شده است. روابط مثبت ضمن اينكه براي خود افراد سودمند است باعث بهبود فرايندهاي سازماني گردد و به همين جهت مطالعه آن در محيط كار از اهميت بسزايي برخور دار است. همچنين، اشاره شد كه سازمان¬هاي با عملكرد بالا بيشتر سازمان¬هايي هستند كه افراد پر انرژي در اختيار دارند، از اينرو توجه به روابط انساني مثبت گرا جهت بهبود و افزايش عملكرد يك امر حياتي محسوب مي¬شود.

منابع: در دفتر جمله موجود است.
ماهنامه صنعت خودرو. شماره 180. دي ماه 1390 صص. 29- 32به نقل ازمدير يار