وب سايت شخصي ولي اله ديني : سلام برخون خدا
سه شنبه، 13 آبان 1393 - 00:22 کد خبر:568
سلام بر خون خدا. سلام بر نور چشم رسول اكرم ـ‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌ـ. سلام بر فرزند شهيد امير المومنين ـ‌عليه‌السلام‌ـ و بي بي فاطمه زهرا ‌ـسلام‌الله‌عليها‌ـ. سلام بر شافع روز جزا. سلام بر كسى كه بيعتش را شكستند. سلام بر محاسن خضاب شده‏‌اش. سلام بر چهره به خاك و خون آلوده‏‌اش. سلام بر سر مقدسي كه بر فراز نيزه عدوان زده شد. سلام بر حسين(ع) و فرزندان فرزانه و اصحاب عزيزش بر سلام بر آزاد مرد حق سلام بر يگانه هستي  سلام بر كسى كه بيعتش را شكستند. سلام بر محاسن خضاب شده‏‌اش. سلام بر چهره به خاك و خون آلوده‏‌اش. سلام بر سر مقدسي كه بر فراز نيزه عدوان زده شد. سلام بر حسين(ع) و فرزندان فرزانه و اصحاب عزيزش بر سلام بر آزاد مرد حق سلام بر يگانه هستي   بر خون خدا. سلام بر نور چشم رسول اكرم ـ‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌ـ. سلام بر فرزند شهيد امير المومنين ـ‌عليه‌السلام‌ـ و بي بي فاطمه زهرا ‌ـسلام‌الله‌عليها‌ـ. سلام بر شافع روز جزا. سلام بر كسى كه بيعتش را شكستند. سلام بر محاسن خضاب شده‏‌اش. سلام بر چهره به خاك و خون آلوده‏‌اش. سلام بر سر مقدسي كه بر فراز نيزه عدوان زده شد. سلام بر حسين(ع) و فرزندان فرزانه و اصحاب عزيزش بر سلام بر آزاد مرد حق سلام بر يگانه هستي 

تنها نه اينكه جنس غمش، جنس ماتمش

حتي سياهيِ علمش فرق مي‌كند...
من از "حسينُ مني" پيغمبر خدا
فهميده‌ام حسين همه‌اش فرق مي‌كند...
 
 
«السلام عليك يا ثارالله و ابن‏ثاره و الوتر الموتور»
سلام بر خون خدا.
 
سلام بر نور چشم رسول اكرم ـ‌صلي‌الله‌عليه‌و‌آله‌ـ.
سلام بر فرزند شهيد امير المومنين ـ‌عليه‌السلام‌ـ و بي بي فاطمه زهرا ‌ـسلام‌الله‌عليها‌ـ.
سلام بر شافع روز جزا.
 
سلام بر كسى كه بيعتش را شكستند.
 
سلام بر محاسن خضاب شده‏‌اش.
سلام بر چهره به خاك و خون آلوده‏‌اش.
سلام بر سر مقدسي كه بر فراز نيزه عدوان زده شد.
 
سلام بر حسين(ع) و فرزندان فرزانه و اصحاب عزيزش
بر سلام بر آزاد مرد حق
سلام بر يگانه هستي 
 
الف – قبل از شهادت امام حسين عليه‌السلام:
1 – تنظيم سپاه
امام حسين(ع) پس از نماز صبح ، سپاه خويش را كه متشكل از 32 تن سواره و 40 تن پياده بودند، به سه دسته تقسيم كرد. دسته اول را در بخش ميمنه به فرماندهى «زهير بن قين» ، دسته دوم را در بخش ميسره به فرماندهي «حبيب بن مظاهر» و دسته اى را ميان آن دو قرار داد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد و بيرق سپاه را به برادرش عباس بن على عليه السلام سپرد و خيمه ها را در پشت سر قرار داد. 
عمر بن سعد نيز سپاهيان جنايت پيشه خود را به چند گروه تقسيم كرد. وى ، فرماندهى بخش ميمنه را به عمر بن حجاج ، فرماندهى بخش ميسره را به شمر بن ذى الجوشن ، فرماندهى سواره نظام را به عروه بن قيس و فرماندهى پياده نظام را به شبث بن ربعى واگذار كرد. وى بيرق ، ننگين سپاه خود را به غلامش سپرد. دو سپاه در برابر يك ديگر صف آرايى كرده و براى آغاز نبرد سرنوشت ساز، لحظه شمارى مى كردند.
 
 
امام حسين عليه السلام براى پيش گيرى از نبرد و خون ريزى نيروهاى دو طرف ، تلاش زيادى به عمل آورد و از هر راه ممكن مى خواست از كشتار مسلمانان جلوگيرى نمايد. ولى دشمن كه مغرور از كثرت سپاه خود و قلت ياران امام حسين(ع) بود، به هيچ صراطى مستقيم نبود و به هيچ پيشنهادى پاسخ مثبت و كار ساز نمى داند و خواهان تعيين تكليف از راه نبرد و خون ريزى بود. امام حسين(ع) در روز عاشورا، برخى از ياران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد تا با آنان گفت و گو كرده و با بيان حقايق و واقعيت ها، آنان را از شرارت و جنايت منصرف كنند. آن حضرت ، خود نيز بارها براى اندرز سپاه كفر پيشه دشمن ، پا پيش نهاد و با بيان خطبه هايى روشن گر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خون ريزى دعوت كرد. ولى جز تعدادى اندك كه از خواب غفلت بيدار شده و حقيقت را دريافتند و به سپاه آن حضرت پيوستند، بقيه آنان در ضلالت و گمراهى خويش باقى مانده و بر آغاز جنگ اصرار مى كردند.
 
 
حر بن يزيد تميمى كه از فرماندهان جنگاور و دلير عمر بن سعد بود و همو بود كه در وهله نخست ، راه را بر امام حسين(ع) بست و او را به اجبار و اكراه به كربلا رهسپار گردانيد. اما وقتى بزرگوارى امام حسين (ع) و حقيقت خواهى وى را ملاحظه كرد و از سوى ديگر شاهد نيت هاى پليد عمر بن سعد و لشكريان عبيدالله بن زياد و جنايت ها و ستم كارى هاى آنان بود، از خواب غفلت و دنياطلبى بيدار شد و در خود احساس نگرانى و ندامت نمود و در وى دگرگونى شگفتى به وجود آمد. به طورى كه يكباره سپاه كفر پيشه عمر بن سعد را ترك و به سوى خيمه گاه امام حسين(ع) رهسپار شد. 
حر به نزد امام حسين(ع) رفت و از آن حضرت در خواست عفو و بخشش نمود و از كردار و رفتارهاى پيشين خود اظهار پشيمانى كرد. امام حسين(ع) با مهربانى تمام حر بن يزيد را پذيرفت و از وى استقبال كرد و با رفتار خود موجب تقويت ايمان حر گرديد.حر براى روشن گرى سپاه دشمن به سوى آنان برگشت و با معرفى خود و چگونگى هدايت يافتنش ، آنان را به راه خير و سعادت و پيوستن به سپاه حقيقت جوى امام حسين(ع) دعوت كرد. دشمنان كه از ملحق شدن حر به امام حسين(ع) بسيار نگران و ملتهب شده بودند، وى را سنگباران و تير باران كرده و از نزديك شدنش به نيروهاى خود بازداشتند. پيوستن حر به سپاه امام حسين(ع) و سخنرانى وى براى سپاه عمر بن سعد در دفاع از امام حسين عليه السلام ، براى عمر بن سعد و ديگر جنگ افروزان دشمن بسيار گران و نگران كننده بود و تاثير زيادى در نيروهاى دشمن به وجود آورد.
 
 
سپاه دشمن كه از پيوستن حر و چند نفر ديگر به سپاه امام حسين(ع) احساس خطر و ريزش نيرو كرده و ادامه اين وضعيت را به زيان خود مى ديد، فرمان حمله را صادر كرد. عمر بن سعد با رها كردن تيرى به سوى سپاهيان امام حسين(ع) جنگ را به طور رسمى آغاز و سپاهيان نگون بخت خود را به نبرد و تهاجم ترغيب و تشويق كرد. در اين نبرد، شگفتى تاريخ به وقوع پيوست و معادلات نظامى در هم ريخت ، و آن ، دفاع يك سپاه كمتر از صد نفر كه برخى از آنان را نوجوانان و يا كهن سالان و سالخوردگان تشكيل مى دادند، در برابر يك سپاه چند ده هزار نفرى بود. اين سپاه اندك ، با دلاورى و دليرى تمام از حيثيت و موجوديت خويش و اعتقادات و اصول مذهبى و سياسى خود دفاع و پاسدارى نموده و مغلوب دشمن نشدند. هر يك از ياران امام حسين(ع) با ده ها تن از نيروهاى دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت ولى هيچ گونه سستى و ترديدى در وى ملاحظه نمى شد و اين روحيه بالاى رزمى اعتقادى براى دشمن ، سنگين و كمر شكن بود. ياران امام حسين(ع) با سرافرازى ، به شرف شهادت نايل شده و يا با ادامه دلاورى ، دشمن را مستاصل و زمين گير نمودند. ياران امام حسين(ع) از بامداد تا عصر عاشورا نبرد را ادامه داده و تا آخرين قطره هاى خون خود از قيام امام حسين(ع) پاسدارى كردند.محدث قمى از محمد بن ابى طالب موسوى روايت كرده است كه در اين نبرد، پنجاه تن از ياران امام حسين(ع)به شهادت رسيدند.
 
 
دشمن كه از نبرد سراسرى و تهاجمى ، نتيجه اى نگرفته بود، به تدريج به سوى نبرد انفرادى روى آورد. زيرا اگر چه سپاه عمر بن سعد جملگى براى نبرد با امام حسين(ع) آمده بودند، ولى در ميان آنان مردان زيادى بودند كه جنگ با فرزند زاده رسول خدا صلى الله عليه و آله را روا نداشته و به اكراه و اجبار در سپاه عمر بن سعد قرار گرفته و بودند.گفتنى است كه روى كرد به نبرد انفرادى ، براى سپاه كم تعداد امام حسين(ع) نيز خوش آيند و پسنديده تر بود. زيرا در اين صورت هر يك از ياران امام عليه السلام مى توانست با چندين نفر از سپاه بى انگيزه دشمن نبرد كند و دشمن را در موضع انفعالى قرار دهد. تعدادى از ياران امام (ع) تا پيش از ظهر عاشورا به همين نحو به شهادت رسيدند.
 
6 - نماز ظهر عاشورا به هنگام ظهر
يكى از ياران امام(ع) به نام ابوثمامه صيداوى ، آن حضرت را متوجه وقت نماز ظهر كرد. امام حسين(ع) كه به نماز اهميت ويژه اى مى داد، دستور داد كه جنگ را متوقف كرده و همگى به نماز پردازند.پيشنهاد امام حسين(ع) مورد موافقت دشمن قرار نگرفت و آنان هم چنان به نبرد خود ادامه مى دادند. امام حسين(ع) به ناچار، يكطرفه جنگ را متوقف كرد و با ياران اندك خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ويژه زمان جنگ ) به جاى آورد. ياران آن حضرت دو دسته شده ، دسته اى به نماز امام(ع) اقتدا كرده و دسته اى دفاع مى نمودند. اما دشمنان هيچ گونه ترحمى به امام(ع) و نمازگزاران نكرده و با رها كردن تير، آنان را هدف قرار مى دادند. سعيد بن عبدالله حنفى ، از جمله آنانى بود كه خود را سپر امام(ع) قرار داد. وى هر تيرى كه به جانب امام حسين(ع) مى آمد، خود را سپر آن مى كرد و آن قدر در اين راه ايستادگى كرد تا نماز امام(ع) به پايان رسيد. در آن هنگام به زمين افتاد و به شرف شهادت نايل آمد. 
 
7 – شهادت ساير ياران پس از نماز
ياران امام حسين(ع) روحيه رزمى تازه اى يافته و به سوى دشمن هجوم آوردند. تمام ياران امام(ع)، از جمله جوانان برومند بنى هاشم و فرزندان ، برادران ، برادرزادگان ، خواهر زادگان و عموزادگان آن حضرت به جهاد و دفاع پرداخته و به شهادت رسيدند.نبرد دلاور مردانى چون زهير بن قين ، نافع بن هلال ، مسلم بن عوسجه ، حبيب بن مظاهر، حر بن يزيد و برير بن خضير از ميان ياران امام حسين عليه السلام و شيرمردانى چون على اكبر(ع)، عباس بن على(ع)، قاسم بن حسين(ع) و عبدالله بن مسلم(ع) از جوانان بنى هاشم به ياد ماندنى و فراموش نشدنى است .نبرد هر يك از آنان ، لرزه اى در اركان سپاه كفر به وجود آورد و شهادت آنان تاثير شكننده اى در وجود مبارك امام حسين(ع) پديد آورد.به طورى كه آن حضرت هنگامى كه تنها شد و يك تنه با دشمن نبرد مى كرد، به ياد ياران شهيد خود مى افتاد و گاهى به سوى آنان نظرى مى افكند و آنان را يارى مى طلبيد و مى فرمود: اى عباس ، اى على اكبر، اى قاسم ، اى زهير، اى حر كجاييد؟
 
8 – مبارزه و شهادت امام حسين عليه السلام
امام حسين(ع) پس از آن كه همه ياران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خيمه اى گرد آورد و آنان را تسلى و دلدارى داد و به صبر و شكيبايى سفارش نمود و با قلبى شكسته از آنان خداحافظى كرد.آن حضرت ، فرزندش امام زين العابدين(ع) را كه در بيمارى سختى به سر مى برد، جانشين خويش قرار داد و با او نيز وداع كرد و آماده نبرد با دشمن گرديد. امام حسين(ع) به تنهايى ، ساعاتى چند با دشمن مبارزه كرد و به هر طرف حمله مى كرد گروهى را به هلاكت مى رسانيد.هرگاه براى آن حضرت فرصتى به دست مى آمد، به خيمه ها بر مى گشت و با حضور خود، كودكان و زنان بى پناه را تسلى مى داد و بار ديگر با آنان خداحافظى مى كرد. شايد مقصود آن حضرت از تردد ميان خيمه و ميدان نبرد، براى آمادگى بيشتر بازماندگانش براى پذيرش شهادت آن حضرت بود. در يكى از خداحافظى ها، فرزند شيرخوار خود را جهت سيراب كردنش به سوى دشمن آورد و از آنها تقاضاى آب براى فرزند شيرخوار خود كرد، ولى سپاه سنگ دل عمر بن سعد به فرزند شش ماهه او رحم نكرد و با هدف تير قرار دادنش ، وى را در آغوش پدر غرقه به خون كرد.امام حسين(ع) بدن غرقه به خون على اصغر(ع) را به خيمه برگرداند و بار ديگر به مبارزه پرداخت . آن حضرت ، زخم هاى فراوانى را در ميدان مبارزه متحمل شد، تا آن كه بر اثر كثرت جراحات به زمين افتاد.در آن حال نيز دشمنان رهايش نكرده و با ابزارهاى گوناگون ، از جمله تير، نيزه ، شمشير و سنگ بر بدنش ضرباتى وارد آوردند.سرانجام ، آن حضرت تاب و توان از كف داد و بر خاك گرم كربلا بر زمين افتاد و آماده مهمانى خدا گرديد.شمر بن ذى الجوشن ، با قساوت تمام به سوى بدن خونين آن حضرت رفت ، در حالى كه رمقى در بدن شريفش بود، سر مباركش را از قفا جدا كرد و سر بريده را به خولى اصبحى تحويل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل كند.
 
ب – پس از شهادت امام حسين عليه السلام:
دشمنان اهل بيت پس از شهادت جان سوز امام حسين(ع) و يارانش ، دست از جنايات خويش برنداشتند، بلكه در اين روز غم آلود جنايت هاى ديگرى مرتكب شدند كه به اختصار بيان مى كنيم :
1 - غارت و آتش زدن خيمه ها
سپاه عمر بن سعد، به ويژه دسته نابكار شمر، پس از شهادت امام حسين(ع) به خيمه هاى آن حضرت يورش برده و خيمه ها را غارت كردند و چهارپايان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراكى ها را به يغما بردند. آنان ، حتى حريم اهل بيت(ع) را مراعات نكردند و زيور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند، به طورى كه زنان اهل بيت(ع) به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنايت كارى شمر و گروه نابكارش ‍ شكايت كردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد كه از غارت خيمه ها دست بردارند.
دشمنان پس از غارت خيمه ها و به يغما بردن دارايى ها و اشياى موجود بازماندگان ، خيمه ها را به آتش كشيدند. در اين هنگام ، كودكان و زنان بى سرپرست ، از خيمه ها بيرون آمده و به بيابان هاى اطراف گريختند و صدا به شيون و گريه بلند نمودند .
 
 
عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه كسانى آمادگى تاختن اسب بر كشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى كردند و پس از نعل بندى اسبان خويش بر پيكر شهيدان كربلا اسب تاختند. اين گروه نابكار وقتى برگشتند، در نزد عبيدالله بن زياد براى گرفتن جايزه خيانت و جنايت خويش ، از كار خود چنين تعريف كردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بكل يعبوب شديد الاسر؛ ما كسانيم كه بر بدن حسين و يارانش اسب رانديم به حدى كه استخوانهاى سينه آنان را در زير سم ستوران چون آرد نرم كرديم !عبيدالله بن زياد، اعتنايى به آن ها نكرد و دستور داد كه جايزه اندكى به آنها بدهند. اين عده پس از قيام مختار بن ابى عبيده ثقفى (در سال 66 ه .ق در كوفه به سزاى اعمالشان رسيدند. به دستور مختار دست و پاى آنان را با ميخ ‌هاى آهنين بر زمين كوبيدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانيدند كه پيش ‍ از هلاكت شدنشان اعضا و اجزاى بدنشان از هم جدا شد.
 
4 - ارسال سر مقدس امام حسين عليه السلام به كوفه
عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بيش تر و اعلام وفادارى به عبيدالله بن زياد و خاندان بنى اميه ، دستور داد سر بريده امام حسين(ع) را با شتاب به كوفه ببرند و عبيدالله بن زياد را از پايان يافتن غائله كربلا با خبر گردانند.
ماموريت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسين عليه السلام با خولى بن يزيد اصبحى و حميد بن مسلم بود. آنان شب به كوفه رسيدند. در آن هنگام دارالاماره نيز بسته بود. به همين جهت شب را در خانه خويش گذرانده و بامداد روز يازدهم سر مقدس امام حسين(ع) را نزد عبيد الله بردند.   .سرهاى ديگر شهيدان را پس از بريدن و شست و شو دادن ، ميان سركردگان جنايت كار تقسيم كردند تا نزد عبيدالله برده و پاداش بگيرند و بدين وسيله به وى نزديك شوند.
 
نقش زنان در عاشورا
زلال «عاشورا» در متن زندگى شيعه و در عمق باورهاى پاك او جريان داشته و در طول چهارده قرن سيراب كننده جانها بوده است.اينك نيز عاشورا پرگارى است كه عشق را ترسيم مى‏كند و كانونى است كه ارزشها، احساسها، عاطفه‏ها، خردها و اراده‏ها برگردش مى‏چرخند.
نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
 مشاركت در جهاد  آموزش صبر  پيام رسانى  روحيه بخشى  پرستارى  مديريت  حفظ ارزشها  تغيير ماهيت اسارت  عمق بخشيدن به بعد عاطفى و تراژديك كربلا
 
آموزه هاي مهم قيام عاشورا
 
امام محمد باقر(ع) در سخني گهربار فرمودند:   قيام خونين عاشورا، سرشار از اين آموزه نيك الهي است كه فرجامي جز پيروي حق بر باطل را نويد نبخشيد. امام حسين‌(ع) گرچه به استناد دعوت‌نامه‌هاي كوفيان به سمت آنان حركت كرد، ولي توكل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همين دليل، وقتي ميان راه، خبر بي‌وفايي مردم و شهادت مسلم بن عقيل (ع) را شنيد، تصميم خويش را تغيير نداد و براي انجام تكليف، با توكل به خدا را خود را ادامه داد. 
نيز بر اين اساس بود كه صبح عاشورا و با شروع حمله همه جانبه و بي‌ رحمانه دشمن، در نيايشي به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنين بيان فرمود: «خداوندا! تو تكيه گاه من در هر اندوه، و اميد من در هر سختي هستي. تو در هر پيشامدي تكيه گاه و مايه پشت گرمي مني.»2- رضا و تسليم
هدف امام حسين(ع) فقط خشنودي و رضاي خدا و پيامبر او(ع) بود. اگر در آن قيام خونين، جان عزيزش را نثار كرد، اگر سخت‌ترين مصيبت‌ها را به جان خريد،‌ و اگر خاندان گرامي‌اش را به دست اسارت سپرد، هدفي جز كسب رضاي الهي نداشت. امام حسين(ع) هنگامي كه مي‌خواست از مكه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبه‌اي به اين ويژگي اشاره فرموده است: 3- عمل به تكليف
از آموزه‌هاي ارزشمند كربلا، عمل به تكليف است. هنگامي كه دعوت نامه‌هاي پياپي مردم كوفه به امام حسين(ع) رسيد، ايشان هرچند از سست‌عهدي كوفيان آگاه بود، ولي آن اعلام حمايت‌ها را تكليف‌آور دانست و به سوي آنان حركت كرد.4- آزادگي
عاشورا، نماد آزادگي است و حضرت سيدالشهدا(ع) سرور آزادگان. همو كه در پاسخ كساني كه بيعت با يزيد را از ايشان مي‌خواستند تا در امان بماند، مي‌فرمود:‌ آگاه باشيد! ناپاك زاده فرزند ناپاك زاده، مرا ميان دو چيز مجبور كرده است: ‌بين مرگ و ذلت،‌ ولي هيهات كه ما ذلت و خواري را بپذيريم. خداوند پذيرش ذلت را بر ما و بر پيامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامن‌هاي پاك و داراي اصالت و شرف و خاندان داراي همت والا و عزت نفس ما هرگز اجازه نمي‌دهد اطاعت فرومايگان را بر مرگ شرافتنمندانه ترجيح دهيم.5- اخلاص
اخلاص سيدالشهدا(ع) و ياران آن حضرت، مهم‌ترين عامل جاودانگي قيام حسيني است. از زماني كه حضرت از مدينه حركت كرد، تا مكه و سپس كربلا، بسيار كسانِ مدعي با ايشان همراه شدند و به ظاهر خود را حسيني نشان دادند، ولي هيچ‌كدام بر حرف خود نايستادند و در نهايت، سرور شهيدان را تنها رها كردند.
در روز عاشورا و صحنه نبرد كربلا نيز، تنها خون بود و شمشير و شهادت، و از پول و امتيازهاي اجتماعي و مقام‌هاي دنيوي خبري نبود. از اين رو ماندگان ، تنها با نيروي اخلاص به جهاد در راه حضرت دوست ادامه مي‌دادند و يكي يكي شربت شهادت مي‌نوشيدند.6- ايثار
از بارزترين درس‌هاي عاشوراي حسيني ايثار و مقدم داشتن ديگري بر خود است.   
جلوه ديگر ايثار در كربلا، كار زيباي  بود. آن حضرت كه با لب تشنه وارد فرات شد، چون خواست آب بنوشد، ياد لب‌هاي تشنه امام حسين (ع) و كودكان تشنه‌كامش افتاد و به خود نهيب زد كه: آيا آب مي‌نوشي، در حالي كه برادر و مولايت حسين (ع) تشنه و در آستانه شهادت است؟ پس آب را ننوشيد و بازگشت و لب‌تشنه به شهادت رسيد.7- امر به معروف و نهي از منكر
از آموزه‌هاي ارزنده نهضت حسيني، توجه به دو فريضه مهم امر به معروف و نهي ازمنكر است. امام حسين (ع) در وصيت نامه‌اي كه هنگام خروج از مدينه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفيه براي وي نوشت، هدف از حركت خويش را چنين برشمرد:‌ 
8- نفي نژاد‌پرستي
شهادتكده كربلا، بزمگاه عشق است و همه‌گونه شهيدي دارد؛ جوان، پير، خردسال، شيرخوار، سياه، سفيد، عرب و عجم. آنجا، يگانگي است و از نابرابريِ نژادي اثري نيست. پيشواي شهيدان، حسين (ع) در صحنه نبرد، اين آموزش ديني و انساني را به كار گرفت و سپاس و ستايشي همسان به همه يارانش، از پيرمرد تا نوجوان، و از رييس قبيله تا غلام سياه روا مي‌دارد.9- پاي بندي به اصول انساني و اخلاقي
نهضت عاشورا، مظهر ارزشگذاري به حقوق انساني است. ياران امام حسين (ع) در بين راه كربلا، با لشكريان حر بن يزيد رياحي برخوردند كه راه را برآن حضرت و يارانش بستند. برخي از ياران امام پيشنهاد مبارزه و نابودي آنها را دادند و دليل آوردند كه قدرت نبرد با ايشان را داريم. ولي امام مدارا كرد و ياران را به صبر دعوت فرمود.
همچنين صبح عاشورا كه شمر جلو آمد و به آن حضرت اهانت كرد، مسلم بن عوسجه، از ياران امام خواست با تيري او را از پاي درآورد كه حضرت مانع شد.10- رنگ و بويي جاودانه
مؤمن بايد از فرصت‌هايي كه برايش پيش مي‌آيد بهترين و بيشترين استفاده را بنمايد و اكنون كه مي‌خواهد چيزي را در راه خدا ببخشد بايد به آن رنگ و بوي جاودانگي دهد تا هميشه،‌ حتي پس از مرگ نيز، از آن بهره گيرد. اساساً يكي از اهدافي كه اسلام وقف را فرا روي مؤمنان قرار داده اين است كه بعد از مرگ نيز پرونده‌ي اعمال نيكش بسته نشود و از پاداش آن تا روز قيامت بهره‌مند گردد. از اين رو مردگان حسرت مي‌خورند و آرزو مي‌كنند كه اي كاش مي‌توانستند لحظه‌اي به دنيا بازگردند تا اين عمل صالح را انجام دهند.
 
 
داستان هايي درباره عظمت امام حسين(ع) و سرزمين كربلا
ثواب گريستن بر امام حسين(ع) از زبان امام سجاد(ع)
محمد بن مسلم از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه: پدرم على بن الحسين عليه السلام مى فرمود: هر مؤمنى كه براى كشته شدن امام حسين عليه السلام آن چنان بگريد تا قطرات اشك بر گونه اش جارى شود،خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد تا براى مدتهاى طولانى در آن سكونت كند؛و هر مؤمنى كه به خاطر آزار و اذيتى كه در دنيا به ما اهل بيت رسيده،بگريد و قطرات اشك او بر گونه اش جارى شود،خداوند او را در بهشت در جايگاه صدق جاى مى دهد؛و هر مؤمنى كه به خاطر ما و دفاع از آرمانهاى مقدس ما زحمت آن را ببيند و اشك او بر رخساره اش جارى شود،خداوند او را از اذيت و رنج دور مى سازد و او را در روز قيامت از خشم خود و آتش جهنم ايمن مى گرداند.
 
زائر حسين اگر در آتش هم باشد نجات مى يابد
سيد بن طاووس عليه الرحمه از محمد بن احمد بن داوود نقل كرده است كه مى گفت :
من همسايه اى داشتم كه او را على بن محمد مى گفتند. گفت كه من هر ماه يك مرتبه به زيارت امام حسين (ع ) مى رفتم . و چون سنم بالا رفت و جسمم ضعيف شد مدتى به كربلا نرفتم ، و بعد از مدتى پياده روانه شدم ، و در مدت چند روز به كربلا رسيدم ، زيارت كردم و نماز خواندم و چون به خواب رفتم ديدم كه حضرت امام حسين (ع ) از قبر بيرون آمده و به من مى گويد: چرا مرا جفا كردى ؟ و قبل از اين به من نيكوكار بودى !
گفتم اى سيد جسمم ضعيف شده است و پايم بى قوت شده است و در اين وقت ترسيدم كه آخر عمر من باشد چند روز راه آمده ام تا به زيارتت رسيده ام و روايتى از شمابه من رسيده است مى خواهم از شما بشنوم ، فرمود: بگو! گفتم كه روايت مى كنند كه شما فرموده ايد: هر كه به زيارت من آيد در حيات خود من او را بعد از وفاتش زيارت مى كنم .
فرمود: كه بلى من گفته ام و اگر او را در آتش جهنم بيابم از آتش او را بيرون مى آورم .
(بحارالانوار ج 101 ص 16)
 
ثواب سلام دادن بر حسين(ع)
داود رقي مي گويد: من محضر امام صادق عليه السلام مشرف بودم. حضرت آب طلب كردند و همين كه آب را نوشيدند؛ ديدم امام منقلب شد و حالت گريه پيدا كرد و دوچشم مباركش پر از اشك شد.
سپس به من فرمودند: اي داود خدا لعنت كند قاتل حسين را.
بنده اي نيست كه آب بنوشد و حسين عليه السلام را ياد نموده و قاتلش را لعنت كند مگر اينكه خدا 
صدهزار حسنه برايش مي نويسد و
صدهزار گناه از سيئات او را پاك مي كند و او را
صدهزار درجه معنوي بالا مي برد و با اين عمل گويي او
صدهزار برده را آزاد كرده و
خداي متعال روز قيامت او را با دلي شاد و آرام [در آن محشر سوزان با دلي بسيار خُنك -ثلج الفؤاد- و نه جگري تفديده!] محشور مي كند.
 
تابوت مرد عاصى و غبار كربلا
مرحوم تاج الدين حسن سلطان محمد( رضوان الله تعالى عليه ) در كتاب خود مينويسد :
در بغداد مرد فاسقى بود كه هنگام احتضار وصيت كرده بود كه مرا ببريد نجف اشرف دفن كنيد شايد خداوند مرا بيامرزد و بخاطر حضرت امير المومنين عليه السلام ببخشد
چون وفات كرد قوم و خويشان او حسب الوصية او را غسل داده و كفن نمودند و در تابوتى گذاردند و بسوى نجف حمل كردند.
شب حضرت امير عليه السلام به خواب بعضى از خدام حرم خود آمدند، و فرمودند: فردا صبح نعش يك فاسق را از بغداد مى آورند كه در زمين نجف دفن كنند، برويد و مانع اين كار شويد! و نگذاريد او را در جوار من دفن كنند.
فردا كه شد خدام حرم مطهر يكديگر را خبر كردند، رفتند و در بيرون دروازه نجف ايستادند، كه نگذارند كه نعش آن فاسق را وارد كنند، هر قدر انتظار كشيدند كسى را نياوردند.
شب بعد باز در خواب ديدند حضرت امير عليه السلام را كه فرمود: آن مرد فاسق را كه شب گذشته گفتم نگذاريد وارد شوند فردا ميآيند، برويد و به استقبال او، و او را با عزت و احترام تمام بياوريد و در بهترين جاها دفن كنيد. گفتند: آقا شب قبل فرموديد نگذاريد و حالا ميفرمائيد بهترين جا دفن شود!؟
حضرت فرمود: آنهايى كه نعش را مى آوردند، شب گذشته راه را گم كردند، و عبورشان به زمين كربلا افتاد، باد وزيد خاك و غبار زمين كربلا را در تابوت او ريخته از بركت خاك كربلا و احترام فرزندم حسين عليه السلام خداوند از جميع تقصيرات او گذشت او را آمرزيد و رحمت خود را شامل حالش ‍ گردانيده است .
(تحفة المجالس - انوار آسمانى ص 104)
 
 
اعمال شب و روز عاشورا
شب و روز عاشورا از اندوهناك ترين و غم انگيز ترين مصيبت ائمه اطهار(عليهم السلام) و شيعيان آنها است و بر انجام اعمال و رعايت امورى در اين روز و شب تأكيد شده است.
در فضيلت احيا اين شب روايت كرده كه مانند آن است‏ كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع فرشتگان،و عبادت در آن،برابر هفتاد سال عبادت است.
***در روايتى از رسول خدا(ص) آمده است كه «هر كس شب عاشورا را بيدار بماند ( و به عبادت بپردازد) گويا عبادت فرشتگان را انجام داده است.
اعمال روز عاشورا
روز دهم ماه محرم روز شهادت اَبُاعَبداللهِ الحُسَين عليه السلام و روز مصيبت و حزن ائمه اطهارعَليهمُ السلام و شيعيان ايشان است و شايسته است كه شيعيان در اين روز مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند و تعزيت حضرت امام حسين عليه السلام را اقامه نمايند و به ماتم اشتغال نمايند به نحوى كه در ماتم عزيزترين اولاد و اَقارب خود اشتغال مى نمايند.
قرائت زيارت عاشورا
در اين روز زيارت كنند آن حضرت را به زيارت عاشوراء و در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت و يكديگر را تعزيت گويند. 
آب دادن به زائران امام حسين(عليه السلام)
اگر كسى در اين روز نزد قبر امام حسين عليه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل كسى باشد كه لشكر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در كربلا حاضر شده باشد.
اقامه عزا 
بايد در روز عاشورا مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردد و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشد و امر كند اهل خانه خود را كه تعزيه آن حضرت را بدارند و مشغول ماتم باشند چنانكه در ماتم عزيزترين اولاد و اقارب خود مى باشند.
و در آن روز آذوقه در خانه ذخيره نكند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد و هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت كند و بگويد" اَللهُمَ العَن قَتَلَةَ الحُسَينِ عليه السلام"
نماز
براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار با فضيلتهاى فراوان روايت كرده، از جمله:
‏ **صد ركعت نماز كه در هر ركعت پس از سوره حمد سه مرتبه سوره توحيد خوانده،و بعد از پايان صد ركعت هفتاد مرتبه بگويد:
سُبحَانَ اللَهِ وَ الحَمدُ لِلَهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَهُ وَ اللَهُ أَكبَرُ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَةَ إِلا بِاللَهِ العَلِيِ العَظِيمِ 
منزه است خدا،و سپاس خداى را،و نيست معبودى جز خدا،و خدا بزرگتر است،و جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى‏ برتر بزرگ. 
رسول خدا(ص) فرمودند: كسى كه اين نماز را بخواند وقتى كه بميرد، خداوند قبرش را معطر و خوشبو مى‌كند و هر روز - تا هنگام دميدن صور - نورى وارد قبرش مى شود.
**در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده.و نيز چهار ركعت نماز در آخر شب كه در هر ركعت پس از سوره حمد،هركدام از آية الكرسى و سوره‏هاى توحيد و فلق،و ناس را ده مرتبه بخواند،و پس از سلام صدمرتبه سوره تحيد را قرائت كند.
**ديگر چهار ركعت نماز،درهر ركعت سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحيد و اين نماز برابر است با نماز امير المؤمنين عليه السلام كه فضيلت بسيار دارد و فرموده:پس از نماز،بسيار ذكر خدا كند،و صلوات بسيار بر رسول خدا صلى الله عليه و آله فرستد،و هرچه مى‏تواند بر دشمنان ايشان لعن كند.
 
پيامك و اشعار مناسبتي
و عين، حرف اول عشق است/ مثل حرف اول عاشورا …
 
صد نوا خيزد ز ناى نينوايت، يا حسين / نغمه هاى عشق باشد در نوايت، يا حسين
ميزند آتش، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز كربلايت، يا حسين
 
هر كه مرا به روضه تو راه داده است/تاج محبت تو به فرقم نهاده است
از ابتداي خلقت حق در دو چشم ما/تصويري از عزاي محرم فتاده است
 
باوركردني نيست ، اين همه داستان داشته باشد،آب...
مشك ، اشك - تشنه ، دشنه - آب ، رباب
باشند هم قافيه،باوركردني نيست!!!
افسوس آب.../مشكي كه ريخت اشك رويش ، تشنه اي كه رفت زير دشنه
و ربابي كه ماند در حسرت آب....
 
دشت مي‌بلعيد كم‌كم پيكرخورشيد را/برفراز نيزه مي‌ديدم سر خورشيد را
آسمان گو تا بشويد با گلاب اشك‌ها/گيسوان خفته در خاكستر خورشيد را
بوريايي نيست در اين دشت تا پنهان كند/پيكر از بوريا عريان‌تر خورشيد را
چشم‌هاي خفته در خون شفق را وا كنيد/تا ببيند كهكشان پرپر خورشيد را
نيمي از خورشيد در سيلاب خون افتاده بود/كاروان مي‌برد نيم ديگر خورشيد را
كاروان بود و گلوي زخمي زنگوله‌ها/ساربان دزديده بود انگشتر خورشيد را
آه اشترها چه غمگين و پريشان مي‌روند/برفراز نيزه مي‌بينم سر خورشيد را
 
منبع:خراسان نيوز