در پاسخ به این پرسش باید گفت که صفات و حالات زشت انسان، غالبا از راه و روشهای جزئی او آشکار میگردد، مثلا چگونگی سیگار کشیدن شخصی آن هم در ماه رمضان در انظار مردم و خالی کردن دود آن به سوی آسمان، گر چه در ظاهر، جزئی است ولی نشاندهنده غرور ریشه دار او نسبت به خدای بزرگ و دهنکجی گستاخانه او نسبت به مردم و جامعه است و بیانگر آن است که روح او به کانونی از انحراف و فساد تبدیل شده است. و باز به عنوان مثال جوشهای مختصر و دملهای کوچکی که در بخشهایی از بدن دیده میشود، از نظر پزشک، نشاندهنده چرکهای عظیم درونی است که در میان خون لانه گزیدهاند و خود را اینگونه نشان میدهند. این نشانه ها، سوتهای خطر برای درمان و اصلاح و پاک سازی نفس، از کانونهای انحراف میباشد.
در حقیقت لقمان به جهانیان اعلام میکند که از طریق نشانه ها، حالتهای درونی خود را بشناسید، چرا که چگونگی حالات درونی، به طور ناخودآگاه در چهره و رفتار و کردار انسان آشکار خواهد شد، چنان که امیرمؤمنان علی(ع) در سخنی فرمود: «ما اضمر احد شیئا الا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه؛ هر کس آنچه را در دل پنهان کند، از زبانش فرو ریزد و در سیمایش خوانده شود» البته ناگفته پیداست که منظور لقمان از نصیحت فوق، پرهیز از هرگونه مظاهر تکبر و غرور است، اما از آنجا که صفت تکبر قبل از هر چیز خود را در حرکات عادی و روزانه نشان میدهد، انگشت روی دو مظهر خاص گذاشته شده است. اکنون شایسته است به تجزیه و تحلیل این دو نشانه و مظهر بپردازیم:
1- روی گردانی خشمگون
از آداب معاشرت صحیح اسلامی آن است که انسان در برخوردها و جداییهای خود از مردم، اصول متانت و محبت را رعایت کند و رفتارش با سلام و لبخند مهرانگیز باشد، از روی بیاعتنایی و خشمآلود، از کنار مردم عبور ننماید، چنین روی گردانی که از تکبر و خودپسندی نشات میگیرد، باعث تیره شدن روابط و سرد شدن کانون گرم پیوندها و احیانا موجب تخریب آن کانون خواهد شد. در تعبیر لقمان آمده «و لا تصعر خدک للناس؛ با بیاعتنایی از مردم روی نگردان.» واژه تصعر از ماده صعر، در اصل، یک نوع بیماری است که شتر به آن مبتلا میشود، به طوری که شتر گردن خود را کج مینماید. این تعبیر بیانگر آن است که اینگونه برخورد با انسان ها، نشانه بیماری روانی و اخلاقی است و نوعی انحراف در تشخیص و تفکر است و هرگز یک انسان سالم، دچار اینگونه روشهای پنداری و خیالی نمیگردد.
مساله روی گردانی مغرورانه از مردم، یک جسارت و توهین است که از آثار شوم آن کینه پروری و کاشتن بذر عداوت و دشمنی است و چنین کاری موجب تباهی اخلاق و شیوههای خداپسندانه انسانی خواهد شد. حتی در مورد دوری و فاصله گرفتن از کافران، خداوند به پیامبرش چنین دستور میدهد «...واهجرهم هجرا جمیلا؛ از آنها دوری کن، ولی دوری جمیل و شایسته.» یعنی دوری تو از آنها توام با دلسوزی و دعوت و ارشاد دوستانه - که یکی از روشهای تربیتی در مقاطع خاص است - باشد. این دستور حاکی است که در برخوردها، شیوههای جذب، بر طرد مقدم است و مساله طرد، مربوط به موارد استثنایی و شرایط خاص است.
2- راه رفتن مغرورانه
یکی از مظاهر تکبر و خودخواهی که لقمان پسرش را به پرهیز از آن دعوت کرده راه رفتن مستانه یا مغرورانه است که نشاندهنده حالت درونی زشت خودخواهی و خودبزرگ بینی است. اینگونه راه رفتن که از آن به «مشی مرح » (با مستی و غفلت) تعبیر شده، یک نوع بلند پروازی و خود برتربینی است که موجب سرکشی و طغیان شده و انسان را از مرز بندگی خدا خارج میسازد، بر همین اساس خداوند در قرآن میفرماید: «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا؛ بندگان خدا کسانی هستند که با تواضع و فروتنی راه میروند.» نیز میفرماید: «و لاتمش فی الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا؛ و روی زمین با تکبر راه مرو، تو نمیتوانی زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوهها نمیرسد.» این تعبیر سرزنش آمیز الهی، برای شکستن غرور انسان است که او هرچه تکبر کند، نمیتواند زمین را بشکافد، یا طول قامتش را به ارتفاع کوهها برساند، بنابراین با دیدن عظمت مخلوقات الهی، باید خود را ناچیز بداند و باد غرور را از مشک وجود خود خالی سازد، نه این که برای جلب توجه مردم به او، هنگام راه رفتن پا به زمین بکوبد، یا گردن بر آسمان بکشد.
منبع: آرمان |