تلکس وب سايت شخصي ولي اله ديني: چگونه به شكل موثر به انتقاد ديگران پاسخ دهيم؟
جمعه، 30 خرداد 1399 - 12:11     کد خبر: 866

شايد بسياري از ما خاطره‌ي خوبي از نقد شدن و انتقاد كردن از ديگران به‌ياد نداشته باشيم. ممكن است واقعيتي را طوري بيان كرده باشيم كه به‌جاي كمك به طرف مقابل، موجب ناراحتي يا نااميدي او شده باشيم. احتمال دارد كسي به‌درستي از ما انتقاد كرده باشد اما درنهايت، به‌جاي توجه به برطرف كردن ضعف‌ها، نااميد شده و به كل از فعاليت خود دست كشيده باشيم. چرا چنين اتفاقاتي مي‌افتند و بازخوردها به نتايج مطلوبي منجر نمي‌شوند؟ چگونه از ديگران انتقاد كنيم تا بازخورد خوبي به آنها بدهيم؟ اگر كسي از ما انتقاد كرد، چگونه انتقادش را پاسخ بدهيم؟ اين مسئله را بايد در سه بُعد بررسي كرد: «منتقد، موضوع نقد، نقدشونده» براي دريافت پاسخ اين پرسش‌ها، ادامه‌ي مقاله را مطالعه كنيد.

همان‌طور كه مي‌دانيد، ناآگاهي منتقد باعث مي‌شود كاركرد مثبت انتقادات او كمرنگ شود. هرچه شيوه‌ي انتقاد از الگوي متعارف خود فاصله بگيرد، احتمال بروز واكنش منفي در افراد نيز بيشتر مي‌شود. موارد زير تعدادي از مهم‌ترين و فراگيرترين واكنش‌هاي منفي افراد در برابر انتقاد هستند:

اين مسئله قطعا بي‌علت نيست اما غير از نحوه‌ي انتقاد، مي‌توان دليل آن را در ميزان تأثيرپذيري افراد از انتقاد نيز جست‌وجو كرد.

چه افرادي ظرفيت انتقادپذيري كمتري دارند؟

چه افرادي ظرفيت انتقادپذيري كمتري دارند

تفاوت جنسيت، تيپ شخصيتي، نوع تربيت، الگويِ زيستيِ جامعه و ديگر عوامل تأثيرگذار بر شكل‌گيري هويت افراد، سهم بسزايي در نوع واكنش آنها به انتقاد خواهد داشت.

در ميهن ما، آن‌طور كه به نظر مي‌رسد، تعارف و مهرطلبي بر صراحت و واقع‌بيني غلبه دارد. به‌عبارت ديگر، بسياري از ما ترجيح مي‌دهيم به‌جاي رويارويي با مسائل و گفت‌وگو براي حل‌وفصل آنها، با پادرمياني يك ريش‌سفيد، صورت مسئله را با روبوسي و سلام‌وصلوات پاك كنيم. به بيان ديگر، تصميم مي‌گيريم به‌جاي توجه به رفتار خود و تحليل آن، تا مي‌توانيم دلي به‌دست آريم، چون به ما ياد داده‌اند دل شكستن هنر نمي‌باشد. در اين شرايط، اختلاف نظرات و تفاوت ديدگاه‌ها را به رسميت نمي‌شناسيم و به‌جاي مديريت و بهبود رفتار خود، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دهيم. همين نوع واكنش است كه موجب مي‌شود مدام از يك رابطه، به رابطه‌ي ديگر بپريم بي‌آنكه در هيچ‌يك از آنها، تجربه‌اي لذت‌بخش، مولد و پايدار را پشت سر گذاشته باشيم. بعد هم نتيجه بگيريم كه همه‌ي مردها يا همه‌ي زنان چنين و چنان هستند.

با توجه به نكات يادشده، مي‌توان گفت به‌طوركلي افرادي كه خصوصيات زير را دارند، در مقابل انتقاد شكنندگي و فروپاشي بيشتري از خود نشان مي‌دهند.

۱. احساسي‌ها

اين افراد در مقايسه با ديگران آسيب‌پذيرتر هستند، به‌خصوص اگر درونگرا هم باشند. آنها زود به دل مي‌گيرند و به‌اصطلاح، پوست نازكي دارند. از آنجا كه معمولا برونگرايي طرفداران بيشتري دارد، افراد درونگرا به‌طور پيش‌فرض گزينه‌ي چشم‌گيرتري براي انتقاد به نظر مي‌آيند زيرا سكوت، ديرجوشي، تفكر، انزوا و … از جمله خصلت‌هاي رفتاري آنهاست. گويي ناهمانندي‌شان با ديگران، از ديد برخي ننگ محسوب مي‌شود. (براي كسب اطلاعات بيشتر، به كتاب «همسر مناسب شما: همسرتان را از تيپ شخصيتي مناسب خود انتخاب كنيد؛ ناشر: نقش‌ونگار؛ تاريخ نشر: اسفند ۱۳۹۵» مراجعه كنيد.)


حتما بخوانيد: نحوه رفتار با افراد درونگرا و درك آنها


۲. افراد با عزت نفس پايين

افرادي كه عزت نفس پاييني دارند، به‌علت حساسيت بيش‌از‌حدي كه نسبت به سيگنال‌هاي موجود در محيط دارند، مستعد اين هستند كه با سوءتعبير، واقعيت امر را خلاف آنچه هست درك كنند. به‌عبارتي، برخي را اغراق‌آميز و برخي را ناچيز در نظر مي‌گيرند. همين غيرواقع‌بيني، موجب اختلال در ارتباطات آنها و درنهايت باعث شكنندگي‌شان مي‌شود.


حتما بخوانيد: جملات تأكيدي براي تقويت عزت نفس


۳. برخي از زنان

برخي از زنان

روي هم رفته، زنان نسبت به انتقاد حساسيت بيشتري دارند، به‌خصوص اگر كهن الگوي غالب‌شان «پرسفون» و «ديميتر» باشد. آنها ممكن است با قهر كردن، خشم انفعالي، سركوب احساسات، كوتاه آمدن و پذيرفتن تقصيرها، نسبت به انتقادات واكنش نشان بدهند. (براي كسب اطلاعات بيشتر به كتاب «نمادهاي اسطوره‌اي و روان‌شناسي زنان؛ نويسنده: شينودا بولن؛ مترجم: آذر يوسفي؛ سال انتشار: ۱۳۹۵» مراجعه كنيد.)

به‌طوركلي، تفاوت جنسيتي زنان و عملكرد خاص سيستم بدن آنها، مي‌تواند باعث نوسان قدرت نقدپذيري‌شان شود. با اين همه، زناني وجود دارند كه شكست‌ناپذير هستند و پشت مردان را به خاك مي‌مالند. نمونه‌ي آن را مي‌توانيد در فيلم سينمايي «دوئل» به كارگرداني احمدرضا درويش ببينيد.

۴. مرداني با كهن الگوي زئوس و پوزيدون

انتقاد از آنها ممكن است حتي به قيمت نابودي فرد منتقد تمام شود مگر اينكه فرد منتقد، خود پوزيدون يا زئوسي مقتدرتر از فرد نقدشونده باشد. مردان زئوسي نسبت به احساس ناتوانمندي و مردان پوزيدوني نسبت به احساس غيرارزشمندي واكنش شديدتري از خود نشان مي‌دهند. زئوسي‌ها از دست‌كم گرفته‌شدن و ضعيف‌بودن ناراحت مي‌شوند؛ اما طعنه زدن، نمك‌نشناسي، محبت‌ناپذيري و به‌طوركلي بي‌اعتنايي، مردان پوزيدوني را بيش از هر چيز ديگري به آستانه‌ي انفجار نزديك مي‌كند. زئوسي‌ها ميدان را ترك نمي‌كنند، آنها آن‌قدر با شما مي‌جنگند تا شكست‌تان بدهند. حتي ممكن است دست به دامان دوزوكَلَك شوند. اما پوزيدوني‌ها غالبا بازي را به‌هم مي‌ريزند. از نظر آنها بازي زماني معنا دارد كه خودشان برنده باشند. (براي كسب اطلاعات بيشتر، به كتاب «انواع مردان اثر ژان شينودا بولن» مراجعه كنيد.)

انتقاد چه رابطه‌اي با مدل ذهني و نظام ارزشي افراد دارد؟

آنچه گفتيم، به معناي آن نيست كه كسي حق ندارد از افراد يادشده انتقاد كند، بلكه نشان‌دهنده‌ي آن است كه در هنگام انتقاد از آن افراد، بايد به كدام ارزش‌هاي اخلاقي و عرفي مقبول آنها بيشتر توجه كرد. توجه به نكات فوق، به فرد نقدشونده نيز كمك مي‌كند دچار سوءتعبير نشود و هر تفاوت سليقه و عقيده‌اي را بلافاصله نقص و ضعف خود قلمداد نكند.

در همين خصوص، قصد داريم دو مورد از مهم‌ترين عوامل تأثيرگذار در تفاوت ذهنيت‌ها و باورهاي افراد را بيان كنيم:

۱. تفاوت ارزش‌ها

تفاوت ارزش‌ها

قرار نيست همه‌ي افراد در زندگي خود از خط‌مشي واحدي پيروي كنند. بر همين اساس، تا زماني كه ارزش‌هاي فردي كسي هنجارهاي قانوني و پذيرفته‌شده‌ي جامعه را نقض نكرده باشد، انتقاد از رفتار او بي‌معنا خواهد بود، حتي ممكن است از آن با عنوان فضولي و ورود به حريم شخصي نيز تعبير شود. در ضمن احتمال نتيجه‌بخش بودن آن پايين‌تر از حد معمول خواهد بود.

۲. تفاوت سبك زندگي

اقوام و مذاهب مختلف، بنا بر الگوي زيستي و آداب و رسوم خاص خود، با يكديگر تفاوت دارند. هيچ بعيد نيست بي‌احترامي به سُنت‌هاي پذيرفته‌شده‌ي آنها، كار را به‌جاي «تعامل» به «تقابل» تبديل كند. به فرض كه برخي از آيين‌ها و مناسك آنها با نظام ارزشي شما منطبق و همخوان نباشد. اگر بخواهيد به‌سرعت شمشير به دست بگيريد و ذهنيت آنها را اصلاح كنيد، به‌عنوان يك شورشي و ياغي شناخته خواهيد شد. اول اينكه تا كسي خود به اهميت تغيير پي نبرد و از دل و جان خواستار آن نباشد، نه‌تنها براي بهبود وضع خود تلاش نمي‌كند، بلكه در برابر تغييرات نيز مقاومت خواهد كرد. در ثاني، نمي‌شود در عرض چند ثانيه، به مبارزه با سُنت‌هايي برخاست كه نسل اندر نسل، در وجود ديگران رخنه كرده‌اند. در چنين شرايطي، به نظر مي‌رسد كه مديريت احساسات و تلاش براي برقراري ارتباط مؤثر، گزينه‌ي مفيدتري باشد.

خطاهاي شناختي چه تأثيري در پاسخگويي به انتقادها دارند؟

آشنايي با خطاهاي شناختي و توجه به آنها در زندگي، ضامن كاهش بسياري از برداشت‌هاي بد خواهد بود. درنتيجه بسياري از جروبحث‌ها اصلا شروع نمي‌شوند كه بخواهيم راهي براي حل‌وفصل آنها بيابيم. آشنايي با خطاهاي شناختي، قدرت و نيرويي به فرد مي‌دهد كه موانع پيش روي خود را حتي در تاريكي، تا حد قابل ملاحظه‌اي شناسايي و درنتيجه از آنها دوري كند. در ادامه تعدادي از مهم‌ترين خطاهاي شناختي را با هم مرور مي‌كنيم. كسي كه با اين خطاها آشنا باشد، هم مي‌تواند بهتر انتقاد كند و هم مي‌تواند به انتقادات ديگران بهتر پاسخ بدهد.

۱. خطاي هاله‌اي

خطاي هاله‌اي

اگر يك نفر در صفت «الف» مورد تأييد است، پس حتما در صفت «ب» هم مورد تأييد است. در اثر اين خطا، شايد خوش‌تيپ‌ها، باسواد و بااخلاق نيز به نظر برسند، چنانكه ممكن است افراد زورگو، بي‌سواد به چشم بيايند.

۲. خطاي توجه صِرف به شواهد تأييدكننده

«اگر اين دارو را بخورم، ديگر نيازي به عمل جراحي ندارم. همسايه‌مان هم مشكل من را داشت، همين دارو را خورد و خوب شد.» يعني پزشك شما به ذهنش نمي‌رسيد به‌جاي عمل جراحي، براي‌تان چنين دارويي تجويز كند؟! اگر در صورت استفاده از دارو، سلامتي خود را بازنيافتيد، مي‌خواهيد به پزشك‌تان مراجعه كنيد يا يقه‌ي همسايه‌تان را بگيريد؟

۳. خطاي تفكر صفر و يكي

«وقتي فرزندانم را راهنمايي مي‌كنم، من را به اين متهم مي‌كنند كه وارد حريم شخصي‌شان شده‌ام، پس ديگر آنها را راهنمايي نمي‌كنم.» واقعا نمي‌شود به گزينه‌اي بين اين دو فكر كرد؟ مثلا روش راهنمايي، زمان و موقعيت آن را تغيير داد؟ يا منظور خود را به شخص ديگري منتقل كنيم و از او بخواهيم فرزندان‌مان را راهنمايي كند؟ شايد از آن فرد حرف‌شنوي بيشتري داشته باشند. آيا نمي‌توان به آنها كتاب، فيلم، مصاحبه و چيزهايي ديگري پيشنهاد كرد كه خودشان مسئله را پيگيري كنند؟

«مي‌خواستم ورزشكار شوم، اما آسيب‌ديدگي زودهنگام، مانع از تحقق رؤيايم شد. پس ورزش را كنار مي‌گذارم و پيِ ادامه‌ي تحصيل يا كار آزاد مي‌روم. سعي مي‌كنم اين مسئله را فراموش و علاقه‌‌ي شديدي را كه به ورزش دارم، انكار و سركوب كنم.» واقعا نمي‌شود به گزينه‌اي بين اين دو فكر كرد؟ مثلا مربي‌گري؟ آناليزور تيم؟ روان‌شناس تيم؟ مترجم تيم؟ تهيه‌كنندگي برنامه‌ي ورزشي؟ روزنامه‌نگار ورزشي؟ توليدي پوشاك ورزشي؟ نويسنده‌ي تاريخچه‌ي رشته‌هاي ورزشي؟ نويسنده‌ي زندگي‌نامه‌ي ورزشكاران؟ پژوهشگر ورزشي؟ گزارشگر ورزشي؟ گوينده‌ي خبر ورزشي؟ و …

۴. فاجعه‌آميز كردن پيامدها

«اگر در كنكور قبول نشوم، تمام زندگي‌ام را باخته‌ام. اگر سرباز بشوم ديگر هيچ راهي براي رسيدن به علائق و اهداف خود نخواهم داشت و …»

۵. غلو در نكات منفي و كم‌توجهي به نكات مثبت (يا برعكس)

غلو در نكات منفي و كم‌توجهي به نكات مثبت

«تيم ملي فوتبال در بازي آخر بسيار بد عمل كرد. پس نتيجه مي‌گيريم كه هرگز نمي‌توان به عملكرد اين تيم در جام‌جهاني اميدوار بود.»

آيا به‌علت كيفيت نامقبول بازي آخر، مي‌توان از صدرنشيني و ركورد گل نخوردن‌هاي تيم ملي در ديدارهاي انتخابي جام‌جهاني چشم‌پوشي كرد؟

۶. ذهن‌خواني

«وقتي از استاد سؤال كردم، جوابم را كامل نداد. از چشمانش خواندم كه هنوز از حرف ديروزم ناراحت است. از همين الان بايد خودم را براي مشروط شدن حاضر كنم.»

از كجا معلوم؟ شايد استاد پاسخ شما را در آن لحظه به خاطر نداشته است يا شايد درگير مطلب ديگري بوده است!

۷. قضاوت زودهنگام

«دوستم پس از يك ساعت تأخير به محل قرار رسيد. هرچه زنگ مي‌زدم جوابم را نمي‌داد. شايد فكر كرده من متوجه نمي‌شوم كه رفتار توهين‌آميزي دارد! مي‌دانم چطور حالش را بگيرم. دفعه‌ي بعد كه قرار بگذاريم، من هم پس از يك ساعت تأخير مي‌آيم. مي‌خواهم قيافه‌اش را در آن شرايط ببينم.»

شايد واقعيت اين باشد: دوست شما تلفن همراه خود را در خانه جا گذاشته است. ۱۰ دقيقه هم زودتر از شما آمده است، اما شما محل قرار را اشتباه آمده و يك كوچه بالاتر ايستاده‌ايد. حالا به او حق مي‌دهيد كه او هم در دل خودش، هرچه مي‌خواهد نثار شما كند؟

۸. تعميم مبالغه‌آميز

در امتحان رياضي نمره‌ي دلخواه خود را به‌دست نمي‌آوريد. پس نتيجه مي‌گيريد كه هميشه خنگ بوده‌ايد. آيا اين طرز فكر معقول و مقبول است؟

هنگام نوشتن چك، يك صفر بيشتر مي‌گذاريد. براي اصلاح آن راهي به ذهن‌تان نمي‌رسد. از كسي كمك مي‌گيريد. آن‌قدر شما را سرزنش مي‌كند كه اصلا ديگر مجالي براي دريافت راهنمايي باقي نمي‌ماند. آيا از اين اتفاق، مي‌توان نتيجه گرفت كه شما هميشه بي‌عرضه بوده‌ايد؟

مردي به همسرش خيانت مي‌كند. آن خانم نتيجه مي‌گيرد كه تمام مردها سوءاستفاده‌گر هستند. آيا واقعا اين چنين است؟ آيا نبايد يك لحظه به اين فكر كند كه اگر آگاهي بيشتري داشت، ممكن بود زودتر متوجه شود كه طرف مقابلش او را سر كار گذاشته است؟

۹. ناديده گرفتن موارد مهم ناشي از تمركز بيش‌ازحد بر جزئيات

ناديده گرفتن موارد مهم ناشي از تمركز بيش‌ازحد بر جزئيات

هزار خواستگار قابل قبول مي‌آيد. مثل مارگزيده‌اي هستيد كه از ريسمان سياه‌وسفيد هم مي‌ترسد. آنگاه تمام قضايا را رها مي‌كنيد و مي‌گوييد: «فقط مي‌خواهم صداقت داشته باشد؟»

واقعا اگر شخصي صادق باشد اما اعتياد داشته باشد او را به همسري مي‌پذيريد؟ اگر صادق باشد اما بي‌احساس، آيا باز هم گزينه‌ي خوبي براي شروع زندگي مشترك خواهد بود؟

چگونه به شيوه‌اي مؤثر انتقادات را پاسخ بدهيم؟

تمام مطالب قبلي، پيش‌زمينه‌اي بود تا براي آشنايي با روش مطلوب پاسخگويي به انتقاد آماده شويد. پيش از هر چيز بايد گفت همان‌قدر كه ديگري به خود حق مي‌دهد كه از شما انتقاد كند، در بسياري از موارد، شما نيز به‌سادگي مي‌توانيد بگوييد: «من از شما نظر نخواستم»، مگر اينكه نماينده‌ي مردم، مسئول يا صاحب سِمَتي باشيد و پاسخگويي جزء وظايف شما باشد در غير اين صورت، مي‌توانيد تا آخر بشنويد، اما مجبور نيستيد صحت و سقم حرف گوينده را تأييد كنيد. مي‌توانيد حق را به او بدهيد. همچنين مي‌توانيد اثربخشي‌ پيشنهادهايي را كه به شما مي‌شود، تأييد كنيد اما به آنها عمل نكنيد.

به لحن منتقد توجه كنيد و بدون طعنه و كنايه از او بپرسيد:

بعد بررسي كنيد آيا آنچه مدنظر دارد، براي شما نيز مهم است؟ از او بپرسيد نقص موجود، چقدر به كل كار صدمه زده است؟ آيا اينها باعث شده‌اند كه نقاط مثبت به چشم نيايند؟ بيشتر از او سؤال كنيد تا دريابيد پشت استدلال‌هايي كه ارائه مي‌كند، چه انگيزه‌هاي ناپيدايي وجود دارد؟ آخر سر از او بپرسيد كه فكر مي‌كند چند نفر ديگر با او هم عقيده هستند؟ چند نفر مايل به تغيير وضع فعلي هستند؟ و درنهايت چه پيشنهادهايي براي بهبود وضع موجود دارد؟

نمونه‌اي از پاسخگويي مطلوب به انتقاد در موقعيت‌هاي خاص

نمونه‌اي از پاسخگويي مطلوب به انتقاد در موقعيت‌هاي خاص

فرض كنيد منشي يك شركت هستيد. رئيس از شما ايراد مي‌گيرد كه چرا در نگارش متن گزارش خود دقت نكرده‌ايد؟ براي واكنش گزينه‌هاي متعددي وجود دارد:

۱. دهان به دهان شدن

مگر چقدر به من حقوق مي‌دهيد كه چنين توقعاتي داريد؟ اگر منشيِ دقيق مي‌خواهيد، برويد يك نفر ديگر بياوريد.

۲. كوتاه آمدن

بله حق با شماست. من هميشه گيج و منگم.

۳. دليل‌تراشي

از صبح كه آمدم سردرد داشتم. قول مي‌دهم ديگر تكرار نشود.

۴. ايجاد احساس گناه و شرمندگي

مظلوم گير آورده‌ايد؟ اگر مرد بودم، باز هم همين‌طوري سرم داد مي‌زديد؟ الان كه جلوي همكارانم شخصيتم را خُرد كرديد، كيفيت متن گزارش ارتقاء پيدا كرد؟

۵. سكوت و خودخوري

در دل‌تان مي‌گوييد به وقت مناسب، جوري حالش را مي‌گيرم كه نفهمد چه بر سرش آمده است!

۶. جست‌وجوي شواهد بيشتر براي درك واقعيت

مي‌توانيد به‌جاي هرگونه واكنش نامطلوب، باقاطعيت و اقتدار با رئيس گفت‌وگو كنيد. چه كسي گفته است هميشه شما مايه‌ي نقص و خسارت هستيد؟ نبايد به اين سادگي از حقوق فردي‌تان بگذريد. در ادامه نمونه‌اي از اين گفت‌وگو ارائه شده است:

– كدام متن؟
+ همين متني كه امروز نوشتيد.
– چه مشكلي داشت؟
+ برخي از اعداد و ارقام مبهم هستند. جمع حساب‌ها با مبلغ كل همخواني ندارد. مستندات بدون منبع ثبت شده‌اند. بازه‌ي زماني و ميزان سود حاصل از فعاليت شركت، دقيقا مشخص نيست.
– بسيار خوب! لطفا گزارش را به من پس بدهيد تا آن را بازنگري كنم.

مدير گزارش را به شما پس مي‌دهد. شما آن را بازبيني مي‌كنيد و با متن دست‌نويس تطبيق مي‌دهيد. متوجه مي‌شويد گزارشي كه به دست رئيس رسيده، هماني نيست كه امروز نوشته‌ايد. شما گزارش برآورد و تخمين سرمايه‌ي اوليه‌ و سود نهايي پروژه را كه پيش از اين تايپ كرده بوديد، به اشتباه به‌عنوان گزارش نهايي به رئيس داده‌ايد. از گزارشي كه امروز نوشته‌ايد، به‌سرعت پرينت مي‌گيريد و به رئيس تحويل مي‌دهيد. اين چنين، در عوض كشته شدن، حداكثر يك خراش سطحي را تحمل خواهيد كرد.


در ادامه بخوانيد: چگونه به‌شكل مؤثر از ديگران انتقاد كنيم؟

منبع:وبسايت چطور


برگشت به تلکس خبرها