دنيا دار مكافات است و «هرچه كني به خود كني گر همه نيك و بد كني»
درمثل آورده اند زني كه فطير درست مي كرد وخود رابه دستگيري نيازمندان شهره نموده بود ، صداي درويشي را شنيد كه در كوچه و بازار مي رفت و كمك مي خواست و همان شعر را مي خواند و تكرار مي كرد . اوبا خودنمايي در مقابل ديدگان مشتريان فطيري را به درويش داد ، مرد فطير را گرفت و دعا گويان دور شد در مسير خارج از شهر ، پسربچه اي را ديد ناتوان ، گرسنه و تشنه،اندكي از فطير را به او داد و گفت اين را زني براي ثواب به من داده است. همين كه پسرك فطير را خورد حالش بد شد و گفت اين چه بود كه سوختم. مرد شتابان پسرك را به همان جايي آورد كه فطير را گرفته بود و زن تا پسر خود را ديد به سرش كوبيد و فرياد زد آن فطير آلوده به زهر شده بود و من خطا كردم و... حق است كه :
هرچه كني به خود كني گر همه نيك و بد كني