وب سايت شخصي ولي اله ديني: سلطه بوروكراسي
چهارشنبه، 26 آبان 1395 - 19:47     کد خبر: 763

با مطالعه بُعد مديريتي برخي سازمانهاي دولتي به نظر مي رسد مديريت اين سازمانها در سيطره دو عنصر اصلي هستند، اول مديراني كه فكر مي كنند سازمان را اداره مي كنند؛ دوم بوروكراسي قوانين و مقررات عنصري كه واقعا سازمان را مي چرخاند! ناكارآمدي مديريت، و سلطه بوروكراسي در چنين سازمانهايي زماني بيشتر نمود پيدا مي كند، كه با مراجعه ذي نفعان به ايشان براي حل مشكلي كه بر اساس منطق انساني مشكل قلمداد نمي شود، محدود كنندگي بوروكراسي قوانين و مقرراتي كه توسط انسان براي حل مشكل تدوين شده است ، به عنوان مانع عمده حل مشكل از سوي مدير مطرح مي شود. بوروكراسي كه به زعم وى به عنوان قانوني مقدس و لايتغير تلقي مي شود. ماركس وبر واضع نظريه بوروكراسي در انتهاى كتاب مربوطه نگرانى را از تدوين نظريه بوروكراسى اعلام مى دارد و آن نگراني از تبديل بوروكراسى از وسيله اي براي تحقق هدف به خود هدف است، اتفاقي كه در حال حاضر توسط نامديران به وفور در سازمانهاي دولتي در حال وقوع است. شايد بتوان نيت اصلي انيشتن از ارائه معادله محاسبه انرژي اتمي و ماحصل واقعي آن را، با نيت اصلي وبر از وضع نظريه بوروكراسي و ماحصل واقعي آن مقايسه كرد. اولي به دست وحشيان تمدن تمثيل از شهريار و دومي به دست نامديران از يك ابزار كاركردي به ابزار كژكاركردي بدل شده است.

نامديران ابزارهايي براي سلطه بوروكراسي و پنهان كردن عدم كفايت خود در قبال تصميمات دارند و آن عبارت است از يك قلم ، يك درخواست ، و عبارت جهت اقدام برابر مقررات براي تصميم گيري در خصوص درخواست ها!! كه البته نامديران باهوش تر از عبارت جهت بررسي و اقدام لازم برابر مقررات استفاده مي كنند تا بدين طريق از نشستن بر كرسي مديريت مدهوش تر شوند، و با تفويض مسئوليت تصميم گيري، كاركنان سوار بر اسب بوروكراسي، بر هر سمت و سويي كه دل مي برد، بتازانند!

فاجعه سلطه بوروكراسي بر برخى سازمانهاي دولتي بدين جا ختم نمي شود. قابل تامل است كه در سازمانهاى خصوصي افراد به خاطر دانش و تجربه و مهارت در انجام دادن كار قدرتمندتر مى باشند، و در سيستم دولتى افراد مسلط به بوروكراسى، احساس قدرتمندي بيشتري مي كنند. در چنين ساختارى كه مدير چيزي از مديريت نداند، بوروكراسى منبع اصلى قدرت محسوب مى شود و تغيير در بخشى از بوروكراسى آيين نامه ها و مقررات ابزار اصلى قدرت نمايى نامديران خواهد بود!! گرايش نامديران به اپيدمي بيماري همه گير بوروكراسي موجب مي شود ايشان با وجود كمترين تخصص در امور جزئي سازماني اقدام به تغيير مقررات و قوانين كنند و اين موضوع، آسيب هاي ناشي از نامديران بوروكرات را به سازمان تشديد مي كند. هر چند مديران با دانش نيز در بلند مدت از خطر ابتلا به اپيدمي بوروكراسي در امان نيستند!
بوروكراسي سه گرايش ذاتي را داراست: 1 گرايش به بزرگتر شدن خود 2 گرايش به پيچيده تر كردن كردن قوائد 3 گرايش به اولويت دادن منافع واضعان بوروكراسي به عامه مردم؛ از سوي ديگر نامديرها گرايش به سلطه سازماني و پنهان كردن ناكارآمدي هاي مديريتي دارد! بوروكراسي بزرگتر و پيچيده تر نيز پتانسيل بيشتري براي سلطه و عدم توجيه منطقي عدم پرسش از چرايي تصميمات دارد و متعاملان خود را اعم از كارمند و ارباب رجوع مسخ و مسحور خود مي كند. چنين است كه در و تخته نامدير و بوروكراسي به هم جفت مي شوند!!
آفات اصلي سلطه بوروكراسي شامل كندي فرآيندهاي سازماني، عدم گرايش به رشد سازماني، عدم تفكر استراتژيك، مقاومت در برابر تغيير، هدر رفت منابع، عدم پذيرش ايده هاي نو كاركنان خلاق، و منفعل بودن در برابر تغييرات محيطي است. در واقع نامديران به جاي استفاده از ظرفيت هاي بوروكراسي براي تحقق اهداف ذي نفعان، بر خود بوروكراسي به عنوان هدف تمركز دارند.

بوروكراسي صرفا قاعده اي براي انجام كار مي باشد و تركيب آن با تدبيرهاي مديريتي و انعطاف در ريختن مسائل در قالب هاي بوروكراتيك متنوع مي تواند به تسهيل در امور كمك كند .

بنابراين براي مديران مبتلا به اپيدمي بوروكراسي راه حل هاي زير پيشنهاد مي شود:
-پرداختن به امور كلان و بلندمدت توسط مديران عالي و توسعه تفكر استراتژيك در خود
-مديريت امور جاري بر مبناي استثنا
-تعبيه درگاه هايي براي انتقال مشكلات بوروكراسي قوانين و مقررات حاضر از سوي ارباب رجوعان سازمان
-بررسي، تدوين و اصلاح قوانين و مقررات دست و پا گير در جلساتي با تركيبي از ديدگاه استراتژيك و حل مسئله مديران عالي و تسلط فني و بوروكراتيك مديران و كاركنان عملياتي


منبع: @bineshmodiriat @organizationalbehavior
@vdini

 


پیامک - فیس بوک - تویتر
نسخه اصلی - برگشت به خبرها