وب سايت شخصي ولي اله ديني: ✅خطاهاي شناختي
سه شنبه، 5 اردیبهشت 1396 - 10:20     کد خبر: 787

۱.ذهن خواني mind reading فكر مي كنيد، بدون شواهد كافي مي دانيد كه ديگران به چه چيزي فكر مي كنند. مثل : ” جواب سلامم را نداد ، پس حتما از دست من ناراحت است. ۲.پيش گويي furtune telling پيش بيني مي كنيد كه حوادث آينده ، بد از آب در مي آيند يا اين كه خطرات زيادي شما را تهديد مي كند. مثل : ” در امتحان شكست مي خورم ” يا ” كاري گير من نخواهد آمد”. ۳.فاجعه سازي catastrophizing معتقديد هر چه اتفاق افتاده يا خواهد افتاد به شدت افتضاح ، ناخوشايند و غير قابل تحمل است . مثل : ” افتضاح مي شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”. ۴.برچسب زدن labling به خودتان يا ديگران ، صفات كلي و منفي نسبت مي دهيد. مثل : ” من آدم بدبختي هستم ” يا من آدم بي ارزشي هستم”.

۵.ناديده گرفتن جنبه هاي مثبت discounting positives
مدعي هستيد كه كار هاي مثبت خودتان يا ديگران پيش پا افتاده و ناچيز هستند .مثل: ” اين كار از عهده همه بر مي آيد” يا ” قبول شدن در كنكور كه كار مهمي نيست”.

۶.فيلتر منفي negative filter
تقريبا هميشه جنبه هاي منفي را مي بينيد و به جنبه هاي مثبت توجه نمي كنيد. مثل: ” هيچ كس مرا دوست ندارد”.

۷.تعميم افراطي overgeneralizing
بر پايه يك حادثه ، الگو هاي كلي منفي را استنباط مي كنيد. مثل: ” اين اتفاق هميشه براي من اتفاق مي افتد” يا ” در همه كار ها شكست مي خورم”.

۸.تفكر دوقطبي dichotomus thinking
به وقايع پيرامون و انسان هاي اطراف با ديد همه يا هيچ نگاه مي كنيد. مثل : ” همه مرا طرد مي كنند” يا همه وقتم تلف شد “.

۹.بايد انديشي should
به جاي اين كه حوادث را بر پايه چيزي كه هستند ارزيابي كنيد. بيشتر آن ها بر اساس چيزي كه بايد باشند، تفسير مي كنيد. مثل : ” بايد كارم را خوب انجام بدهم ” يا ” بايد در كنكور قبول شوم”.

۱۰.شخصي سازي personalizing
علت بروز حوادث منفي را به خودتان نسبت مي دهيد و سهم ديگران را در بروز مشكل ناديده مي گيريد. مثل : ” ازدواجم بهم خورد ، چون من مقصر بودم”.

۱۱.سرزنش گري blaming
ديگران را علت مشكلات و احساسات منفي خود مي دانيد و از طرفي مسئوليت تغيير رفتارتان را نيز فراموش مي كنيد. مثل : ” ديگران باعث عصبانيت من مي شوند ” يا ” والدينم باعث و باني همه مشكلات من هستند”.

۱۲.مقايسه هاي نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معيار هاي ناعادلانه تفسير مي كنيد. خودتان را با كساني مقايسه مي كنيد كه از شما برترند و به اين نتيجه مي رسيد كه آدم حقيري هستيد. مثل : ” او خيلي موفق تر از من است” يا ” شاگرد اول كلاس در امتحان خيلي بهتر از من عمل كرد”.

۱۳.تاسف گرايي regret orientation كشكول اي كاش
به جاي اين كه در حال حاضر به كاري فكر كنيد كه از دستتان بر مي آيد، بيشتر به اين مسئله مي انديشيد كه اي كاش در گذشته بهتر عمل مي كرديد. مثل : ” اگر تلاش كرده بودم ، شغل بهتري پيدا مي كردم ” يا ” اي كاش اين حرف را نمي زدم”.

۱۴.چي مي شد اگر what if
دائم از خودتان سوال مي كنيد چي مي شود اگر چنين اتفاقي بيفتد و با هيچ جوابي راضي نمي شويد . مثل : ” حرف شما درست است ، اما چي مي شود اگر مضطرب شوم؟ ” يا ” چي مي شود اگر نفسم در سينه حبس شود؟”

۱۵.استدلال هيجاني emotional reasoning
از احساسات خود براي تفسير واقعيت استفاده مي كنيد. مثل : ” چون دلم شور ميزند ، پس اتفاق ناگواري مي افتد

۱۶.ناديده انگاري شواهد متناقض ignoring counter evidences شواهد يا استدلال هاي ناهمخوان با تفكر خود را ردرد مي كنيد. مثل : ” هيچ كس مرا دوست ندارد” . هر گونه شواهد متناقض را ناديده مي گيرد و در نتيجه فكرتان هميشه تاييد مي شود.

۱۷.قضاوت گرايي judgment focus
به جاي اين كه خودتان ، ديگران و حوادث پيرامون را بپذيريد و درك كنيد، اغلب آن ها را در قالب ارزيابي هاي سياه و سفيد مي نگريد. دائم خودتان و ديگران را طبق يكسري معيار هاي دلبخواهي ، ارزيابي مي كنيد و متوجه مي شويد كه خودتان و ديگران پايين تر از آن حدي هستيد كه بايد باشيد. مثل : ” در دوران دانشگاه خوب عمل نكردم ” يا ” اگر تنيس بازي كنم ، از پس آن بر نمي آيم ” يا ” سارا چقدر موفق است ، ولي من اصلا موفق نيستم”.

منبع : تكنيك هاي شناخت درمان
@vdini



پیامک - فیس بوک - تویتر
نسخه اصلی - برگشت به خبرها