مشكل ما دقيقا آنجايي است كه وقتي كار خير و فرصتي درمقطعي در يك منطقه اي ايجاد مي شود كساني كه بعدا مسئوليت مي گيرند وقتي نمي توانند كاري از پيش ببرند براي فرار از پاسخگويي به افكار عمومي اصل موضوع را به حاشيه برده و زير سئوال مي برند كه مصاديق فراواني را در اين ارتباط مي توان برشمرد.
نقل كرده اند روزي بوسعيد ابوالخير بالاي منبر بود كه مردي از انتهاي مجلس فرياد زد، خداوند رحمت كند كسي را كه برخيزد و يك قدم پيش رود.
شيخ از منبر پايين آمد.
پرسيدند چه شد كه از موعظه منصرف شدي؟
گفت: هر آن چه را مي خواستم بگويم اين مرد در يك جمله گفت
و الان نيز درمورد همه كارهاي بر زمين مانده اين كشور نيزبايد گفت خدا رحمت كند كسي را كه به ميزان وسع و توانايي خود هر چند اندك ولو با قدمي و يا قلمي يك قدم پيش رود.