وب سايت شخصي ولي اله ديني: پارك شيخ شهاب الدين اهري و خاطرات دوران دانش آموزي
پنجشنبه، 18 مرداد 1397 - 23:40     کد خبر: 821

هنوز عطر وبوي قديمي را با خود دارد پارك_شيخ_شهاب_الدين_اهري را مي گويم، آدم ها در گذر زمان ميايند ومي روند واين نماد قدمت واصالت اهر همچنان استوار وپابرجاست و درختانش سالهاست قد برافراشته و تغيير وتحولات زمان را نظاره گر مي باشد وگويي نيمكت هايش هنوز آن نيمكت هاي قديمي است ؛ در ايام نوجواني به ويژه در ايام امتحانات كه من در رشته رياضي وفيزيك دبيرستان_شهيد_مدرس_اهر درس مي خواندم معمولا يكي دو ساعت قبل از شروع امتحان با دوستان بر روي همين نيمكت ها مي نشستيم ومرور كوتاهي بر آنچه قبلا خوانده بوديم ، مي كرديم تا بر سر جلسه امتحان حاضر شويم.

امروز همين جاجناب آقاي افروز را كه در دوران راهنمايي دبير_زبان من بود ديدم وكلي از ديدن ايشان ذوق كردم اميدوارم همواره سالم وتندرست باشند ، چند دقيقه اي در ذهنم خاطرات سالهاي نه چندان دور زنده شد وشدم همان دانش آموز دهه شصت ،انگار همين ديروز بود! اما چه زود مي گذرد و شاعر چه زيبا سروده است:


حيف اين عمر كه با مي گذرد مي گذرد.
به جفايي كه به ما مي نگرد مي گــذرد.

حيف اين عشق كه در غربت بدحالي خويش.
در خيالي كه به ما مي نرسد مي گـــــــذرد.

حيف اين راز كه در سينه نهان مي گردد.
با رموزي كه عيان مي نشود مي گــذرد.

حيف اين شمع كه غافل ز دل پروانه ست.
ميخ در سنگ زمان مي نرود مي گــذرد.


حيف احساس كه بي حوصله مي گردد گاه.
غافل از اينكه زمان مي گذ رد مي گذرد.


پیامک - فیس بوک - تویتر
نسخه اصلی - برگشت به خبرها