براي گرم كردن خود و استراحت كوتاه وارد كافه دايلا (دايلار قهوه سي) مي شديم ، البته متاسفانه و حيف كه الان آثاري از آن كافه و آسياب كناريش نيست
صاحبش جناب آقاي بابايي مرد با خدا و مهرباني بود،
روحش شاد و خدايش رحمت كند با نوشيدن يك استكان چايي جان تازه اي مي گرفتيم
منتظر مي مانديم تا ميني بوس بين راهي و يا هر وسيله اي كه زودتر ميايد سوار شويم و دوباره ۱۵ كيلومتر ديگر به سمت اهر برويم تا در كلاس درس حضور پيدا كنيم
سختي بسيار داشت اما براي آموختن و آموختن چاره اي جز اين نبود
تايم لپس را در اينستاگرام ببينيد
https://www.instagram.com/dini_valiollah
كاري از#هادي_عباسقليزاده