با واكاوي متون زرين نهج البلاغه به عباراتي برمي خوريم كه مشعل روشنگر مسير اداره امور و مديريت را به دستان پويندگان رستگاري و عدالت مي دهد و بايدها و نبايدهاي مديريت را بيان مي كند. صفات مدير صالح را از زبان الگوي مديران دريابيم.
(1 مردم داري:
يعني اخلاق اجتماعي داشتن. حضرت علي (ع) در اين مورد مي فرمايند: «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش. در نگاه هايت و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم، به تساوي رفتار كن، تا بزرگان در ستمكاري تو طمع نكنند، و ناتوان ها در عدالت تو مايوس نگردند، زيرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان خواهند پرسيد، اگر كيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد، و اگر ببخشد از بزرگواري اوست.»
(2 اخلاق مديريتي:
حضرت علي (ع) مي فرمايند: «با مردم، به هنگام ديدار و در مجالس رسمي و در مقام داوري، گشاده رو باش و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزي، به تحريك شيطان است، و بدان! آنچه تو را به خدا نزديك مي سازد، از آتش جهنم دور، و آنچه تو را از خدا دور مي سازد، به جهنم نزديك مي كند.»
(3 اجراي عدالت:
مدير اسلامي اگر عدالت را در جامعه اجرا نمايد. نگاه مردم به نظام خوش بين شده و باعث بقاي نظام خواهد شد هر چند اين عدالت براي عده اي ناخوشايند است، اما براي عموم مردم مطلوب و خوشايند مي باشد. حضرت در نهج البلاغه مي فرمايند: « در اجراي عدالت گشايش است و اگر كسي از عدل به تنگ آيد، ستم را سختتر يابد.»
و در بياني ديگر مي فرمايند: « آنچه بيشتر، ديده واليان بدان روشن است، برقراري عدالت در شهرها و روستاهاست.»
(4 ساده زيستي و زهد:
رهبري و مديريت نظام اسلامي، در مصرف امكانات، مسئوليت سنگيني دارد. نوع و چگونگي مديريت در استفاده امكاناتي كه در اختيار مدير مي باشد، اولين شاخصه نظام اسلامي است و محكي روشن در اينكه ببينيم چه ميزان در مسير آرمان هاي اسلامي حركت مي كنيم؟ و چقدر با مشكل مواجه ايم؟!
حضرت زهد و ساده زيستي را اينگونه تعريف مي كنند: « اي مردم، زهد يعني كوتاه كردن آرزو، و شكرگزاري برابر نعمت ها و پرهيز در برابر محرمات. پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش كنيد كه حرام بر صبر شما غلبه نكند و در برابر نعمت ها، شكر يادتان نرود. چه اينكه خداوند با دلائل روشن و آشكار، عذرها را قطع، و با كتاب هاي آسماني روشنگر، بهانه ها را از بين برده است.»
مدير اسلامي اگر عدالت را در جامعه اجرا نمايد. نگاه مردم به نظام، خوش بين شده و باعث بقاي نظام خواهد شد هر چند اين عدالت براي عده اي ناخوشايند است، اما براي عموم مردم مطلوب و خوشايند مي باشد.
(5رعايت حال محرومان:
طبقه محروم جامعه در اولويت گذاري مورد توجه مديران باشند. حضرت علي (ع) مي فرمايند:« در طبقه كم درآمد جامعه، خدا را در نظر بگيريد، آنان كه راه چاره ندارند و از درويشان و نيازمندان و بينوايان و از بيماري بر جاي ماندگانند.»
(6 عفو و گذشت و مدارا با عموم جامعه:
رعايت اين امر باعث اعتماد جامعه به نظام مديريتي و الگوپذيري از مديران اسلامي جامعه خواهد بود. در اين خصوص امام علي (ع) مي فرمايند: « اي مالك از گناهان مردم درگذر، چنانچه دوست داري خدا گناهانت را بر تو ببخشايد و عفو فرماييد، چه تو برتر آني و آن كه بر تو ولايت دارد از تو برتر است و خدا از آن كه تو را ولايت دارد، بالاتر…»
(7 ارتباط نزديك با مردم:
يعني مردم بتوانند به راحتي با مدير خود ملاقات كنند. بنابراين مدير اسلامي بايد در دسترس همگان باشد نه عده اي خاص تا از آنچه كه در جامعه مي گذرد آگاه گردد. حضرت علي (ع) در اين مورد به مالك اشتر توصيه مي فرمايند: « اي مالك، خود را زياد از رعيت پنهان مكن كه پنهان شدن واليان از رعيت، نمونه اي است از تنگ خويي و كم اطلاعي در كارها، چون نهان شدن از رعيت، واليان را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است، باز مي دارد.»
8)خونسرد در اولويت بندي اشتغالات:
يعني نبايد زيادي كارها يك مدير اسلامي را سردرگم سازد و اين امر از طريق برنامه ريزي و تقسيم كار امكان پذير مي شود و در مواردي، كادرسازي و پرورش نيرو لازم دارد. در اين باره حضرت اميرالمومنين علي (ع) به مالك اشتر اين چنين مي فرمايند: « بر سر هر يك از كارهايت مهتري از آنان بگمار كه نه بزرگي كار، او را ناتوان سازد و نه بسياري آن، وي را پريشان.»
(9 اطاعت الهي:
يعني مدير غضب خداوند را پيش از همه غضب ها مدنظر داشته و طاعت او را بر همه طاعت ها مقدم بدارد. مدير براي باقيماندن بر سر منصب خويش نبايد دست به معصيت بزند حتي اگر مافوق او بخواهد كه وي خطايي مرتكب شود، او نبايد به چنين كاري تن در دهد؛ حضرت علي (ع) در اين مورد ميفرمايند: « مطيع مافوق بودن نبايد منجر به معصيت خداوند گردد».
(10 عدم ترس از بركناري:
يعني اگر مدير اسلامي روزي از سمت خود به هر دليلي به سمتي پايين تر تنزل پيدا كرد وظيفه دارد كه اين وضع موجود را بپذيرد و در خطي قرار نگيرد كه مخالف مصالح جاري جامعه باشد. چرا كه هدف يك مدير اسلامي جلب رضاي الهي و پيشبرد آرمان هاي اسلام و انقلاب است، نه چيز ديگر. حضرت علي (ع) در اين خصوص مي فرمايند:« نبايد بر آنچه از دست داده ايد تاسف بخوريد»
(11 حفظ و حراست از بيت المال و ارزشهاي اسلامي:
يك مدير اسلامي نبايد در مصارف بيرون از حيطه كاري اش از امكانات بيت المال استفاده نمايد؛ يعني نبايد اموال بيت المال را در راه نفع شخصي به كار ببرد. در اين مورد حضرت اميرالمومنين علي (ع) مي فرمايند: « به خدا سوگند، اگر ببينم آن بيت المال به مهر زنان يا بهاي كنيزكان رفته باشد، آن را باز مي گردانم، كه در عدالت گشايش است و آن كه عدالت را تحمل نكند، ستم را هرگز تحمل نخواهد كرد«
بشر بعد از عبور دوران ابتدايي به مباحثي از قبيل منشأ حكومت با مردم و تقسيم كار ميان طبقات مختلف و سازمان هاي اجتماعي و شيوه همكاري دسته جمعي توجه كرده است و به راه حل هايي دست يافته است كه پايه و اساس مديريت است.
گرچه امروز علم مديريت بسيار گسترش يافته و به شاخه هاي مختلفي تقسيم شده است ? اما متون ديني ما دربار? الگوهاي مديريتي در پي آن است كه به بررسي اخلاق مديريتي و شيوه هاي آن از ديدگاه امام علي(ع)بپردازد و نگارنده ذيلاً نكاتي را در خصوص اخلاق ، نظام حكومتي و شيوه مديريتي امام متقيان علي (ع) به اطلاع علاقمندان مي رساند .
الف) اخلاق مديريتي :
مدير علاوه بر دانش و مهارت بايد از اخلاق مديريتي نيز برخوردار باشد ؛ امام علي(ع)به مديران خويش ياداوري مي كند كه آنان خدمت گزاران مردم هستند و بايد داراي صفت هاي اخلاقي ذيل باشند:
1- لطف و محبت : اصل اساسي اخلاق مديريتي لطف و محبت نسبت به هم اقشار مردم است حتي سخت گيري نسبت به مخالفين فكريش را نمي پسندد و استاندارانش مي خواهد كه حقوق اساسي هم اقشار را تأمين كنند و در برابر مردم فروتن و متواضع باشند.
2- صبر و پايداري : امام مديران را به صبر در برابر مشكلات و بردباري در برابر خطاهاي مردم دعوت مي كند و از آنان مي خواهد كه در هيچ كاري با عجله و شتاب تصميم نگيريد. حتي در مجازات خطاكاران البته اين صبر و بردباري به معني سستي در انجام وظايف نيست.
3- چشم پوشي و گذشت : مديران بايد خطاها و لغزش هاي مردم را ناديده بگيرند و آنان را مورد عفو قرار دهند.امام علي(ع) بد ترين افراد را كسي مي داند كه عيوب مردم را جستجو مي كند وآنان را افشاء مي نمايد.
4- صراحت و قاطعيت : مديران بايد در مواقع حساس به صراحت تصميم بگيرند و با قاطعيت آن را اجرا كنند.البته اصل اساسي مدارا و گذشت است اما در اجراي قانون و ايجاد عدالت بايد با قاطعيت اقدام كرد و خيانتكاران را مجازات نمود تا ديگر كسي به حقوق مردم ستم نكند.
5- مستبد نبودن : البته صراحت و قاطعيت نبايد منجر به استبداد شوم شود.امام علي(ع)استبداد را بلاي بزرگي مي شمارد كه موجب فساد در دل و سستي در دين و سبب ايجاد حوادث سخت براي حكومت مي شود.
6- مشورت كردن : امام علي(ع) به جاي استبداد در رأي از حاكمان و مردم مي خواهد كه با يكديگر مشورت كنند و از عقل همديگر ياري بگيرند.
ب ) نظام مديريتي امام علي(ع):
امام علي(ع)بر اساس نيازهاي جامعه و به قصد اصلاح امور مردم و پيشرفت كارهاي اجتماعي و رفاه اجتماعي عمومي نظام مديريتي دقيقي را برنامه ريزي مي كند تا استاندارانش با توجه به طبقات مردم و نيازهاي آن بتوانند به اداره جامعه بپردازند .
ج ) شيوه هاي و روش هاي مديريتي :
روش هاي برجسته امام علي(ع) را چنين مي توان خلاصه كرد:
1- نظم و برنامه ريزي : امام علي(ع)بعد از سفارش به تقواي الهي به نظم در كارهاي اجتماعي تأكيد مي كند و خودش نيز الگوي نظم و انضباط است.
2- رعايت قانون و اجراي عدالت : امام علي(ع) به رعايت قانون الهي و سنت هاي پسنديده رايج تأكيد مي كند و با هم? مردم به انصاف و عدالت رفتار كند.
3- مسئوليت دادن به ديگران : بهترين روش هاي مديريتي تعيين مسئوليت وظايف است تا بتوان افراد را مؤاخذه كرد.
4- تقويت انگيزه ها : او خلافت را به قصد خدمت به مردم و اصلاح امور اجتماعي پذيرفته است و به استاندارانش توصيه مي كند كه حكومت را طعمه و غذا ندانند ? بلكه آن را وسيله اي براي خدمت به مردم قرار دهند . البته او از حقوق مادي مديران غافل نيست.
عليهذا، بر اساس موارد و دستورات موجود در نهج البلاغه اميرالمومنين علي (ع) ، ۱۰۰ نكته مديريتي از فرمايشات حضرت امير استخراج شده و به منظور استفاده علاقمندان و مديران محترم ،در اختيار ايشان قرار داده مي شود .
1- مدير قبل از ديگران بايد به اصلاح خويش بپردازد .
2- امور و كارها در گرو نتايج خود هستند .( اصل بازخور در مديريت استراتژيك )
3- پشتكار و جديت در كار موجب پوشاندن عيبها مي شود.
4- شخصيت آدمي از خلال كارش متجلي مي شود.
5- در كار ناگزير بايد از كتمان و رازداري كمك جست .
6- در درگيريها و اختلافها ، مدير بايد خود را مقصر بداند . ( حمايت از كارمند )
7- طمع ، شكايت بردن به مردم و بدون توجه لب به سخن گشودن از عوامل ضعف مدير است .
8- بايد در پي به دست آوردن دوستان و ماندگاري بر دوستي و تباه نساختن آن بود .
9- آرزوي دروغين كه مايه فريب انسان مي گردد ، خيال را لباس واقعيت مي پوشاند .
10- غنيمت شمردن فرصت ، اساس موفقيت در هر كاري است .
11- آدمي به زبانش شناخته مي شود .
12- ارزش آدمي از خلال مهارتها و شايستگيهاي او نمايان مي شود .
13- راي سنجيده از تلاش نافرجام بهتر است .
14- كوتاهي در عمل موجب غم و اندوه مي گردد .
15- آدمي بايد توانمنديها و شايستگيهاي خود را بشناسد .
16- صبر و شكيبائي يكي از اركان موفقيت است . ( بردباري اصل اول مديريت )
17- استبداد راه شكست است . ( پرهيز از ديكتاتوري و استفاده از خرد جمعي )
18- هدف وسيله را توجيه نمي كند. ( پرهيز از استفاده ابزاري از كارمندان و امكانات )
19- سعه صدر، نشانه موفقيت مدير است .
20- بهترين راه، بستن راههاي بدي و گشودن راه نيكوكاران است.
21- نمي تواني بدي را از محيط خود دور كني مگر اين كه آن را در خودت از بين ببري.
22- كوتاهي در كارها موجب پشيماني و حسرت است.
23- حق بايد معيار در هر كاري باشد.
24- بايد برنامه روزانه اي داشت كه در بردارنده ساعاتي براي استراحت و بيرون كردن غم و اندوه از دل باشد.
25- نرمي و مدارا، راه كسب محبت ديگران است.
26- آدمي در شرايط سخت ، شناخته خواهد شد.
27 - اختلاف بين مسئولان موجب از بين رفتن تصميمها مي گردد. ( پرهيز از تفرقه و اتخاذ تصميم جمعي )
28- صفات رهبر عبارت است : هيبت ، انصاف ، بخشش بر ديگران و تواضع . ( معيار انتخاب مديران )
29- بايد با نفست مبارزه كني تا به كار مناسب و در خور برسي .
30- با پديدار شدن ظلم، مدير عزل مي شود . ( نظارت مديريت ارشد )
31- معيار كارها به ماندگاري آنهاست نه كثرت آنها .
32- كارها را به موقع خودش انجام ده ، نه زودتر و نه ديرتر .
33- مشورت كردن ، الزام آور نيست.
34- خوشرويي و شادابي موجب راه يافتن به قلب ديگران مي شود.
35- خواندن بايد مقرون به عمل باشد. ( لم تقولون ما لا تفعلون )
36- در هنگام مدح و ذم متعادل باش.
37- اطاعت نكردن از مافوق و تكبر بر زيردستان ، ظلم است .
38- معيار اطاعت ، مسئوليت پذيري است.
39- كارها بايد مطابق اصول علمي صورت گيرد.
40- معيار رهبري ، پاسخگويي به نيازهاي مردم است.
41- هنگام سخن گفتن ، سخنت بايد از سرآگاهي باشد و گرنه سكوت بهتر است.
42- ضرورتي ندارد كه همه اهدافت در يك زمان تحقق يابد.
43- روز را بايد به سه بخش تقسيم كرد : ( برنامه ريزي روزانه )ساعاتي براي عبادت ، ساعاتي براي كار و ساعاتي براي استراحت .
44- زشتيهاي دنيا را مي توان با زهد ورزيدن نسبت به دنيا كشف نمود.
45- همه چيز را براي خود مخواه . ( پرهيز از زياده خواهي )
46- شرايط زندگي يكسان نيست.
47- بردباري، عيبهاي آدمي را مي پوشاند.
48- فرمانده در ميدان شناخته مي شود.
49- هرگاه در كسي صفتي نيكو يافت شد، بايد منتظر صفات خوب ديگر بود.
50- مدير بايد در امور ضروري مربوط به كارش ، از فقه آگاه باشد.
51- با كاستن شوخي ، احترام مي بيني .
52- قناعت ، سرمايه افزوده است.
53- با تسامح و ارج گذاري به امور، مدير مي تواند با سخت ترين مشكلات مواجه شود.
54- مدير بايد خود را فردي عادي فرض كند ؛ آن گاه بپرسد از يك مدير چه انتظاري دارد اگر از زيردستان او باشد ،هر آنچه را كه انتظار داري، ديگران از تو انتظار دارند.
55- نسبت به راي مردم در باره افراد غافل مباش، كسي كه مردم او را صالح مي شناسند، پس صالح است.
56- مردم برادران تو هستند، پس بايد به چشم برادري به آنها بنگري .
57- سلسله مراتب اداري بايد رعايت شود.
58- حق و عدل ، معيار و رضايت مردم ، هدف است. ( عدالت محوري )
59- در پي كشف عيبهاي زيردستان نبايد بود. ( وا… ستار العيوب )
60- راه سخن چينان را در فتنه ها ببند. ( پرهيز مدير از دهن بيني )
61- با بخيل و ترسو و حريص نبايد مشورت كرد. ( دقت در انتخاب مشاور )
62- اجازه مدح و ثنا در كاري كه مدير انجام نداده است، نبايد داده شود.
63- نيكوكار و بدكار نبايد مساوي باشند.
64- قانون يا طرح پيشين را نبايد لغو نمود . ( احترام به تصميمات مديران قبلي )
65- تشكيل هيات مشاوران با تركيبي از متخصصان و افراد با تجربه ضروري است .
66- شرايط به كارگيري افراد داراي گوهري نيك ، از خاندان پارسا ، داراي سابقه نيكو ، دليران و رزم آوران و بخشندگان و جوانمردان فراهم شود .
67- مدير بايد همچون پدري باشد و بر كاركنان همچون پدر نظارت نمايد.
68- نگاه به كاركنان بايد از سر عدالت و انصاف باشد.
69- آگاهي از امنيت شغلي از امور ضروري مديريت است. ( پرهيز از فريب كارمند )
70- سلسله مراتب اداري بايد بر آزمايش و امتحان افراد مبتني باشد.
71- رعايت ضوابط نه روابط .
72- نيازهاي حياتي كارمند ، ميزان حقوق او را تعيين مي كند .
73- گماردن بازرسان مخفي بر كاركنان لازم است. ( نظارت نا محسوس )
74- طمع مديران موجب فقر ديگران مي شود.
75- بيش از آنچه كه گرفته مي شود، بايد بخشيده شود . ( گذشت و بخشش مادي و معنوي )
76- مدير نبايد فريب ظواهر را بخورد.
77- از وظايف مدير آن است كه جلسه عمومي تشكيل دهد تا كاركنان با آزادي كامل حرفهاي خود را بزنند. ( استفاده از رد جمعي و ايجاد شرايط مشاركت كارمندان در فرآيند تصميم سازي )
78- برخي از كارها را مدير خود بايد انجام دهد .
79- كار امروز را به فردا ميفكن .
80- مدير براي تقويت اراده بايد ساعتي از وقت خود را به عبادت بپردازد.
81- اشراف مستمر ناشي از احاطه كامل است و اين يكي از ضرورتهاي مديريت مي باشد.
82- در موقعيتهاي پيچيده، مدير بايد دور انديش باشد. ( محوريت تصميمات استراتژيك )
83- خود بيني و اعتماد به نفس كاذب و علاقه مندي به مدح و ثنا موجب از هم پاشيدگي نظام مديريتي مي گردد.
84- نيكي كردن به ديگران بدون منت گذاري.
85- براي هر كس كاري مناسب و مطابق با توانمنديهاي او در نظر گرفته شود. ( ارزشيابي افراد و استفاده در مصادر شغلي مناسب )
86- هر كاري را در جاي خود انجام ده.
87- بايد به مديران مسئوليت به كارگيري افراد را داد.
88- هنگام خشم و عصبانيت تصميم مگير .
89- هر عقوبتي بايد بعد از يادآوري معاد باشد.
90- مدير هم بايد الگويي نيكو از يك مدير موفق داشته باشد.
91- همه كاركنان را يكسان نگريستن .
92- مطابقت درون با بيرون.
93- دادن حق ديگران قبل از گرفتن حق خود.
94- نيكي به انسانهاي فتنه جو ، علاج آن است.
95- نسبت به متمردان و قانون شكنان بايد سياست نرمي و درشتي را با هم به كار بست. ( جاذبه و دافعه )
96- پاداش مدير بايد به قدر ضرورت باشد.
97- تواضع ويژگي مديران است.
98- از لغزش و خطاهاي جوانمردان درگذريد. ( گذشت )
99- به بخشش عادت كردن هر چند كه كم باشد.
100- ياري جستن و توكل بر خدا راز موفقيت مي باشد.