در مطالب بيان شده در خصوص عملكرد هريك ازافراد اشاره شده با انبوهي از نظرات و انتقادات مواجه مي شويم كه گاهي از اصل موضوع باز مي مانيم . اغلب افراد بدون توجه به اصول اوليه انتقاد با ارائه مطالب گنگ و كلي و گاه متناقض تسويه حساب هاي شخصي خود را پيش مي كشند و با يك ادبيات تند و زننده طرف ديگر را مخاطب قرار مي دهند . نكته جالب تر اينكه اينگونه نظرات ضد و نقيض نه تنها راهكاري را ارائه نمي دهند بلكه به ايجاد تنش دامن مي زنند .متاسفانه اغلب ما منتقدان ماهر و توانمندي هستيم ولي در عمل و ارائه راهكار يا بيگانه مي شويم يا ناتوان.
اداره يك مجموعه امر سهل و ساده اي نيست بلكه ظرافت كاري ها و پيچيدگي هاي خاص خود را دارا مي باشد، اشخاصي كه در رأس يك هرم قرار گرفته اند از رئيس يك اداره ، شركت و... امكان دارد دچار اشتباهات فراواني شوند و طرح و سياستي كه در پيش مي گيرند، ممكن است كارايي لازم، شايسته و مطلوبي را نداشته باشد، لذا همه مابه عنوان يك تكليف الهي و اجتماعي، مسئوليت داريم با چشمان باز، عملكرد آنان را زير ذره بين قرار داده خطا و اشتباهاتشان را مورد ارزيابي و نقد منصفانه قرار دهيم و با انتقادهاي سازنده و مؤثر خود به دور از اغراض و آلودگي هاي شخصي و جناحي زمينه و بستر رشد، تعالي و اصلاح امور را فراهم سازيم.
هدف از انتقاد، نبايد انتقام و ويرانگري بلكه اصلاح و سازندگي باشد. محور اصلي و اساسي هر انتقادي، گذر از وضعيت موجود و رسيدن به وضعيت مطلوب و تغيير عملكرد فردي و سازماني و سوق دادن آن در جهت مثبت مي باشد، در نتيجه تكامل و اصلاح در افكار و رفتار را باعث مي شود.
افراد و اشخاصي كه راه و روش ديگران را جرح و تعديل كرده و زير شلاق و تازيانه نقد قرار مي دهند، قبل از هر چيزي، بايد به درون و وجدان خود، مراجعه كرده هدف و نيت خود را زير ذره بين قرار داده و ارزيابي كنند كه چه عاملي باعث شده است كه فلان رفتار و گفتار را جرح و تعديل نموده و مورد انتقاد قرار مي دهند؟ آيا حب و بغض هاي شخصي و جناحي در قضاوت و داوري او، نقش و تأثير داشته است يا نه؟ چرا كه براي تشخيص سازنده بودن انتقاد، هيچ ملاك و معياري، جز وجدان افراد منتقد، وجود ندارد، تنها انسان هاي منتقد منصف، با مراجعه به درون خويش، متوجه مي شوند كه هدف شان چيست؟ انتقام است و يا انتقاد؟
به عنوان مثال در حوزه خدمات شهري يكي از دلايل ضعف عملكرد شوراي شهر مي تواند عدم توجه كافي به انتخاب افراد متعهد و متخصص در مرحله انتخاب از يك طرف و از سوي ديگر ضعف مشاركت عمومي مردم يك شهر در همكاري و همراهي با اين نهاد مردمي باشد اينجاست كه هر گونه انتقاد در مرحله اول به خودمان بر مي گردد كه مع الاسف كمتر مورد توجه قرار مي دهيم.
در جهان امروز نقش احساسات و افكار انساني در توسعه و تكامل سازمانها و جوامع پررنگ گرديده و برقراري ارتباطات و همانديشي بين آنها از اهميت بيشتري برخوردار گشته است . اگر مانسبت به احساس و عملكرد ضعيف و نامطلوب افراد يا واحدهاي ديگر بطور مطلوب و مفيد اظهارنظر كنيم، از قدرت انتقاد موثر و مثبت در جهت تقويت نقاط قوت و حذف نقاط ضعف بهرهبرداري كرده ايم آنهارا از فرصتها و تهديدات محيط آگاه ساخته ايم .
همه مابراي اصلاح و توسعه فردي ، گروهي و سازماني و نيز براي انتقال دانش و مهارت خود به ديگران و اصلاح آنها لازم است تا از قدرت انتقاد مثبت برخوردار باشيم. چرا كه در فرايند مشاوره علاوه بر مهارت فني ، مهارت انساني و رفتاري حائز اهميت بسياري است. از سوي ديگر هر انساني كه مورد انتقاد قرار ميگيرد، با بكارگيري هوشمندانه و به دور از تعصب و احساس ، ميتواند به كسب آگاهي ، اصلاح دانش ، نگرش و مهارتهاي خود اقدام كند.
در مجموع انسانها نيازمند انتقاد كردن و انتقادپذيري موثر و مثبت براي تكامل خود ، گروه و سازمان هستند. اين نقد افراد ، سازمانها و جوامع را به سوي تعالي سوق ميدهد در حالي كه نقد منفي ، روحيه خصومت و پرخاشگري و تضاد را گسترش داده و افراد و سازمانها را به سوي عدم بهرهوري از منابع انساني و مادي و در نهايت نابودي آنها سوق ميدهد.