آب آشاميدني نداشتيم و بايد خدا را شاكر باشيم كه امسال دولت از رودخانه اهرچاي براي 32 پارچه آبادي عشاير آبرساني نموده است و پي گيري هاي آقاي ديني را هم مي دانيم و از ايشان نيز تشكر مي كنيم و.... »
صحبت ها بالا گرفته بود تا اينكه يكي از بزرگان عشاير بدون مقدمه سخن را اينگونه آغاز كرد : « الان بازار تبليغات داغ است و خيلي ها مي آيند و وعده هاي سر خرمن مي دهند و مي روند ما عشاير منطقه براي كوچكترين كار خودمان كه گله داري است وقتي نفري را انتخاب مي كنيم كلي تحقيق مي كنيم و اگر به اصل و نسب و امانت داري او يقين پيدا كرديم ، زمام امور را به دست او مي سپاريم و تا مادامي كه از او خطايي سر نزده و كار حود را بي عيب و نقص و درست انجام مي دهد ، وسط كار او را ول نموده و دنبال شخص ديگري نمي رويم . از كجا معلوم نفر بعدي بيايد و گله ما را نصيب گرگ بيابان نكند!! و البته كه مجلس و جايگاه آن خيلي بالاتر و والاتر از اين حرف هاست و تا انتخابات خيلي مانده و اجازه دهيد ....»
و اين همان حرف حساب بود كه او بدون محافطه كاري و تعارفات معمول و با ادبيات ساده و بي آلايش روستايي خود بر زبان جاري نمود كه بنده و هر شخص ديگري مي توانست پاسخ خود را دريافت نمايد.