مديريت دانش :
دانش هميشه براي افراد ارزشمند است و فرهنگهاي قوي و متمدن در جوامعي بوجود مي آمدند كه افراد در اين جوامع به علم آموزي و دانش بها مي داده اند، ولي اين اصل همچنان باقي است و بلكه توجه به دانش با اهميت تر از گذشته نيز شده است و براي هر فردي در هر سطح اجتماعي اهميت دارد و براي كسب آن هر اقدامي مي كنند و در حقيقت مي توان گفت كليد اصلي گنجينه ثروتهاي يك جامعه به ميزان دسترسي به دانش در آن جامعه شباهت دارد.
صاحبنظران و نظريه پردازان مديريت همگي بر اين موضوع اتفاق نظر دارند كه كسب مزيت رقابتي تنها شاخصي است كه برتري سازمانها را نسبت به يكديگر نشان ميدهد كه با توجه به شرايط پر تحول و پيچيده فعلي سازمانهاي مي توانند ماندگاري خود را تضمين كنند كه محصولات و خدمات بهتري را نسبت به ساير رقبا ارائه كنند و از اين طريق به مزيت رقابتي خود بيفزايند و برتري سازمان خود را نسبت به ساير سازمانها نشان دهند.
اغلب سازمانهاي بزرگ امروز دريافته اند كه بخاطر مهارتها و تجارب نيروي انساني شان موفق خواهند بود و نه بخاطر سيستم هاي فيزيكي و مكانيكي، و اگر نتوانند سطح علمي و تخصصي نيروهاي انساني در سازمان را بالا ببرند قطعاً از بازار جهاني كنار گذشته خواهند شد. با توجه به اينكه در سازمانهاي خصوصي رقابت حرف اول را ميزند مبحث مديريت دانش به عنوان اصلي ترين فاكتور كسب مزيت رقابتي بيشتر مورد توجه قرار گرفته است ولي در موسسات دولتي با توجه به بي معنا بودن رقابت چندان به موضوع مديريت دانش توجه نشده است، ولي با توجه به پيشرفت سازمانهاي دولتي در ساير كشورها و ارتباطات بين المللي در بين سازمانهاي جهان كه به نوعي جهاني سازي تجارت و ارتباطات هم به آن گفته مي شود باعث مي شود تا ناخواسته سازمانهاي دولتي در كشور بسوي ايجاد سازمانهاي دانش محور روي آورند. تحقيقات دانشگاهي و علمي صورت گرفته بر سازمانهاي دولتي كه در آنها مديريت دانش نهادينه شده است نشان دهنده عملكرد موفق و بازدهي بالاي آن سازمانها مي باشد.
اهميت نياز به مديريت دانش در سازمانهاي دولتي :
بسياري از سازمانهاي دولتي بطور نسبي خدماتي را به شهروندان ارائه مي كنند كه بسياري از آنها جهت رفاه حال شهروندان مي باشد و بعضي از سازمانهاي دولتي هم به ارائه خدمات خاصي به قشرهاي از جامعه مي پردازند كه با تناسب شغل, كسب و كار افراد نوع ارائه خدمات نيز متفاوت است. ولي بطور كلي سازمانهاي دولتي مكانهاي هستند كه محل تعامل افراد سازمان بعنوان نيروي انساني سازمان و مراجعين به سازمان بعنوان ارباب رجوع مي باشند، كه بحث مديريت دانش براي هر دو سوي اين تعامل لازم و ضروري است و اگر هر يك از اين دو گروه از مديريت دانش سهمي نبرند قطعاً آن سازمان به اهداف كلان خود نخواهد رسيد.
براي گسترش مديريت دانش و رسيدن به اهداف آن در يك سازمان نياز به يكسري فرايندهاي خواهد بود تا فعاليت ها در هر سازمان دانش محور شود و كاركنان آن سازمان هم به كاركنان دانش محور تبديل شوند، بدين معنا كه استفاده از دانش در انجام امور و فرايندها يكي از مهمترين سرلوحه هاي هر فرد در سازمان باشد.براي نهادينه كردن دانش در يك سازمان نياز به يك سيستم آموزشي و پرورشي مستمر, كارآمد و پويا ميباشد تا با استفاده از ابزارهاي مديريتي نوين، فنون و تكنولوژي پيشرفته سطح علمي و هوشياري افراد را با توجه به تغييرات سريع در دنياي امروز در سازمان افزايش دهد. بعنوان مثال ميتوان از برگزاري دورهاي آموزش كامپيوتر و كاربرد آن در كارهاي روزمره و استفاده از اينترنت و ساير نرم افزارها و سخت افزارهاي جانبي و سازماني و همچنين يادگيري زبانهاي خارجي نام برد.
پس از اينكه استراتژي سازمان، مديريت منابع انساني، سيستم ها و روشهاي انجام امور سازماني در چهارچوب مديريت دانش قرار گرفتند، آنگاه ميتوانيم بگوئيم مديريت سازمان بر مبناي دانش است و يا دانش محور است.
بعد از اينكه جايگاه مديريت دانش در سازمان مشخص شد و استراتژي هاي سازمان بر اين اساس نقش بست آنگاه بايد به دنبال آن باشيم تا مراجعين به اين سازمان كه از آنها بنام ارباب رجوع ياد مي شود هم در چهار چوب مديريت دانش سطح علمي و فرهنگي و توانائي خود را افزوده تا بتوانند از خدمات سازمان بدون مشكل و در كمال آرامش و رضايت استفاده نمايند. براي اين منظور نياز خواهد بود تا برنامه هاي آموزشي جامعي را براي تمام رده هاي سني و طبقات اجتماعي تهيه كنيم كه با افزايش سطح توانائي و آگاهي افراد و افزايش روز افزون شهروندان دانش مدار كارآئي سازمانهاي دولتي به حداكثر برسد.
مزاياي سازمان متاثر از مديريت دانش :
تحقيقات و مطالعات انجام شده در سازمانهائي كه مديريت دانش پايه و اساس اصول سازماني را تشكيل مي دهند بيشترين موارد بهره گيري سازمانها را به قرار زير تعيين كرده اند : (با توجه به بالاترين درصد)
1- كسب و اشتراك دانش. 2- مهارت آموزي و يادگيري سازماني.
3- ارتباط بهينه با مشتريان. 4- ايجاد مزيت رقابتي.
در حقيقت مديريت دانش كارآمد، منجر به كاهش خطاها و دوباره كاري ها مي شود، سرعت حل مسائل و تصميم گيريها را افزايش ميدهد، كاهش هزينه ها را در پي دارد، تفويض اختيارات بيشتر به اعضاء موجب روابط اثربخش تر و خدمات مطلوب تر به مشتريان خواهد شد و نگراني هاي مديران منابع انساني را در مورد بازنشستگي افراد و كمبود نيروهاي متخصص را نيز جبران ميكند و همچنين از ميزان تخلفات و فساد اداري مي كاهد.
با توجه به اينكه در اين گونه سازمانها با بكارگيري علوم و تكنولوژي جديد و مدرن روز، ارتباط مستقيم بين كاركنان و مشتريان به حداقل ميرسد و پل ارتباطي آنها معمولاً فضاهاي مجازي از قبيل نرم افزارها، اينترنت، سامانه هاي بانكي و شبكه هاي پستي هستند. عوامل رواني و عوامل محيطي و فرهنگي و خستگيهاي ناشي از تردد بين ادارات و شلوغي شهرها و ساير عوامل طبيعي كه در زندگي شهري بر سيستم روحي و رواني افراد تاثير گذار هست و باعث بروز درگيري ها و برخوردها مي شوند نيز كاهش مي يابد و در نتيجه كارائي سازمان افزايش يافته و اهداف سازماني بيشتري محقق مي شوند.
بهره وري بيشتر از سرمايه هاي انساني، يادگيري كارآمدتر و موثرتر نيروهاي انساني، ارائه كالا و خدمات با ارزش افزوده بيشتر، رضايتمندي كاركنان و مشتريان همه از اهداف مديريت دانش در يك سازمان ميباشد. مديريت دانش در سازمانها بعنوان فرآيندي مطرح ميباشند كه طي آن يك سازمان به توليد ثروت از دانش يا سرمايه فكري خود مي پردازد و با طراحي الگوهاي مناسب از اتلاف سرمايه هاي ملي جلوگيري بعمل مي آورد.
موانع استقرار مديريت دانش در سازمانها :
عوامل متعددي در سازمانها باعث مي شود تا استقرار مديريت دانش با كندي صورت گيرد و از كارآئي آن بكاهد. تعدادي از مهمترين اين موانع را به شرح زير مي توان نام برد:
1- يكي از موانع استقرار مديريت دانش در سازمانها كه از آن بعنوان مهمترين عامل ياد ميشود، مقاومت نيروي انساني در به اشتراك گذاشتن دانش مي باشد زيرا دانش را قدرت ميداند و از دست دادن و يا به اشتراك گذشتن آن را نوعي تقليل قدرت برداشت ميكند و دانش خود را عامل تضمين شغلي ميدانند لذا از به اشتراك گذاشتن دانش و تخصص خود خودداري ميكنند. براي از ميان برداشتن اين مانع بايد به تغيير ديدگاه نيروي انساني از اين برداشت غير صحيح پرداخت.
2- از ديگر موانع مي توان به عوامل سازماني اشاره كرد، ساختارهاي سلسله مراتبي و غير منعطف نميتوانند بستر مناسبي براي استقرار مديريت دانش باشد، از ساير عوامل ساختاري مي توان به عدم اعتماد و حمايت مديريت عالي از فعاليت ها و برنامه هاي مديريت دانش و سبك هاي نامناسب رهبري نيز اشاره كرد در اين راستا شرح شغلهاي نامناسب و مشاغل تكراري، ابهام و تعارض در ساختار سازمان هم براي مديريت دانش نامطلوب خواهد بود. در اين خصوص اصلاح سيستم هاي حقوق و دستمزد كه انگيزه مالي را در نيروها افزايش دهد هم ضرورت دارد.
3- عامل فرهنگ هم مي تواند بسيار نقش بسزائي در استقرار مديريت دانش داشته باشد و در صورتي كه فرهنگ مشاركت و اعتماد متقابل در فرهنگ سازماني نباشد مديريت دانش را با چالش هاي ناگوار روبرو خواهد كرد. لذا مسئولين و مديريت سازمان بايد تلاش كنند تا فرهنگ توزيع و تسهيم دانش در سازمان تقويت شود.
راهكارهاي لازم جهت استقرار مديريت دانش در سازمان :
پس از بررسي مزاياي مديريت دانش و موانع استقرار آن در يك سازمان، راهكارهائي را براي استقرار مديريت دانش در سازمان بيان ميگردد:
1- منابع انساني و ساختار سازماني از مهمترين عوامل استقرار كامل مديريت دانش در يك سازمان است زيرا اين دو عامل براي ساير عوامل تاثير گذار هستند. در حوزه منابع انساني و در فرايند استخدام از نيروهاي استفاده شود كه تمايل به يادگيري، خلق و تبادل دانش را دارند و در سيستم ارزيابي عملكرد براي ارزيابي مشاركت كاركنان بايد بر اساس فرايند تبادل و استفاده از دانش اين ارزيابي صورت گيرد. سيستم هاي آموزشي بايد بر اساس ايجاد انگيزه يادگيري عميق تر و بكارگيري آموخته ها در محيط كار و انتقال به همكاران طراحي شود. سيستم پاداش دهي مادي بايد بر اساس تشويق و تقدير از كساني باشد كه زمينه انتقال دانش و ايجاد مشاركت بين افراد را ايجاد كرده اند. برگزاري همايش هاي علمي براي انتقال تجارب نيروهاي موفق و بازنشسته به ساير نيروها نيز در استقرار مديريت دانش در سازمانها ميتواند موفق باشد.
2- جايگاه مديريت دانش در ساختار سازمان بايد مشخص باشد و استاندارهاي لازمه در سازمانها تدوين و طراحي شود. آگاهي و اطلاع كاركنان از تغييرات و مزاياي حاصل از استقرار دانش افزايش يابد. فرهنگ مديريت مشاركتي و پرسش و مطالعه در سازمانها نهادينه گردد. فرايندها، رويه ها و دستور العمل ها مستمراً بازنگري گردد و نقايص رفع گردد. از سيستم ها و تكنولوژي جديد در ساختار سازمان استفاده شود و در ساختار سازمان با ايجاد واحد سيستم ها و روش ها كه در ارتباط مستقيم با مديريت دانش مي باشد به طراحي سيستم و روشهاي جديد بپردازند. و مديران ارشد با سازمانهاي كه در اين زمينه موفق بوده اند ارتباط و مشاركت موثر داشته باشند.
البته دانش پژوهان و انديشمندان فعال در زمينه مديريت دانش راه هاي زيادي را براي نهادينه كردن مديريت دانش پيشنهاد مي كنند كه عموماً در دو حوزه بالا مطالب بيشتري مطرح گرديده.
يك نمونه سازمان دانش محور :
مديريت دانش بيان ميكند امروزه انجام كليه امور مستلزم انجام كار دانش محور است و كاركنان هم بايد به كاركنان دانش محور تبديل شوند تا فرايندهاي سازماني هم بر اساس دانش طراحي شوند تا در نهايت شهروندان دانش مدار بتوانند بنحو شايسته از خدمات سازمان بهره ببرند. در بسياري از كشورها مديريت دانش و بكارگيري تكنولوژي توانسته است مشكلات زيادي را از پيش روي سازمانها بردارد، نمونه از اين سازمانها را ميتوان دولتهاي الكترونيكي بيان كرد كه كليه وزارتخانه ها و سازمانها و شركت هاي زير مجموعه با بكارگيري از سيستم هاي الكترونيكي خدمات خود را ارائه ميكنند. در اين گونه سازمانها مراجعه افراد به سازمانها به حداقل ميرسد و افراد با استفاده از رايانه و نرم افزارها و سخت افزارهاي جانبي و همچنين بكار گيري از سامانه هاي بانكي و سيستم پست درخواست خود را ارائه و خدمات مورد نياز را دريافت ميكنند. در بسياري از موارد به راحتي از طريق رايانه محل سكونت ميتوانند به امور خود بپردازند، بدون اينكه نياز به طي مسافت براي مراجعه به سازمان باشد و اگر كمي دقت كنيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه مديريت دانش در زمان كوتاهي تاثيراتش را بر محيط زيست و فرهنگ جامعه نشان خواهد داد.
نتيجه گيري :
مديريت دانش به عنوان يك رشته علمي هنوز به جايگاه واقعي خود دست نيافته است (بويژه در بخش دولتي) به همين دليل هنوز مسائل و ابهاماتي در اين زمينه وجود دارد، البته تجارب كشورهاي پيشرفته و صنعتي نشان ميدهد مبحث مديريت دانش به عنوان جزء لاينفك سازمانها در آينده نزديك مطرح خواهد شد. در صورتي كه سازمانهاي دولتي نتوانند زيرساختهاي لازم را براي پياده سازي مديريت دانش مهيا كنند قطعاً با چالشهاي مختلفي روبرو خواهند گرديد.
اهميت مديريت دانش در سياستگذاري و خدمات رساني به مردم به حدي است كه در برخي از بخش هاي دولتي مديريت دانش در دستور كار دولت قرار گرفته است.
منابع :
1- ماهنامه صنعت برق – مرداد 1387 – شماره 143
2- كاربرد مديريت دانش در بخش دولتي– نويسنده ميثم نوروزيان – مــاهنامه تدبير شماره 156 اريبهشت1384
3- رهبران سازماني كليد نهادينه سازي مديريت دانش در سازمان – افسانه بهاء
4- مديريت دانش؛ تعاريف و مفاهيم – تاليف وحيده عليپور – برگرفته از سايت مركز تحقيقات و مطالعات رسانه اي (همشهري)
5- نيل به سرآمدي با ابزار مديريت دانش – دكتر حسين ادب، محمد شفيع خاني – ماهنامه تدبير شماره 182 تير 1386
منبع:مدير يار