تلکس وب سايت شخصي ولي اله ديني: خلاقيت در محيط كار و زندگي
دوشنبه، 9 تیر 1393 - 12:02     کد خبر: 489

انسان‌هاي خلاق، هر روز با فكرهاي نو و انديشه‌هاي تازه، تجربه‌اي جديد كسب مي‌كنند و با ‌هيجان بسيار زيبايي از زندگي خود لذّت مي‌برند. آنان راه‌هاي قديمي و كهنه را نمي‌پسندند و هميشه به‌دنبال مسيرهاي ناشناخته‌اي مي‌گردند. اين افراد با فكرهاي خلاقانه، ميان‌برهاي كم‌هزينه‌اي را كشف‌ كرده و با سرعت، ‌مسيري را كه ديگران طيّ سال‌ها رفته‌اند، در زمان كوتاه‌تري مي‌پيمايند. ذهن انسان‌هاي خلاق، همواره به‌دنبال كشف راه‌كارهايي است كه ديگران به ‌آن‌ها نمي‌انديشند. اما شايد شما هم دوست داشته باشيد ‌از ذهني خلاق و پويا برخوردار بوده و از زندگي خود لذّت بيش‌تري ببريد. در اين مقاله سعي مي‌شود برخي از تكنيك‌هاي خلاقيت كه به پويايي ذهن كمك شاياني مي‌نمايد، بيان شود تا با به‌كار بستن آن‌ها، شاهد دستآوردهاي قابل‌توجهي در زندگي و كار باشيم
۱-تكنيك چرا:
«تكنيك چرا» به‌طور دقيق مانند چراهاي مكرر دوران كودكي است كه كودكان براي گسترش فهم خود از دنياي اطراف‌شان از پدر و مادر و اطرافيان مي‌پرسند، ‌با اين تفاوت كه در بزرگسالي، بايد ياد‌گرفته‌هايمان را زير سؤال ببريم. اغلب، سادگي اين تكنيك باعث شده بسياري از مردم، متوجه اهميت و نقش آن نشوند.

اين تكنيك، هم براي حل مسائل و هم براي ايده‌يابي و ايده‌پردازي به‌كار مي‌رود. به‌عنوان مثال، براي شناسايي و تعريف درست و كامل مسأله مي‌توان از اين تكنيك استفاده كرد و در حين پرسش و پاسخ نيز مي‌توان ايده‌هاي جديدي در رابطه با موضوع به‌دست آورد.

البته نبايد انتظار داشت به‌وسيله اين تكنيك، همه‌نوع مشكل و يا كل يك مشكل، همواره حل شود، بلكه استفاده از اين تكنيك به ما كمك مي‌كند تا موقعيت و وضعيت را بهتر و روشن‌تر مشخص كنيم و در فرآيند آن، به ايده‌‌هاي جديدي دست يابيم.

مثال: فرض كنيد فردي داراي اعتمادبه‌نفس پاييني است:
چرا؟ چون خود را قبول ندارد.
چرا؟ چون قابليت‌هاي خود را نشناخته است.
چرا؟ چون تاكنون در مورد خود فكر نكرده است.
چرا؟ چون در زندگي، اهدافش مشخص نشده است.
چرا؟ چون ياد نگرفته ‌چگونه در زندگي، انساني هدفمند باشد.
به‌همين صورت ادامه مي‌دهيم و پس از سؤال‌ها و پرسش‌هاي مكرر، متوقف مي‌شويم و جواب‌ها را مرور كرده و سعي مي‌كنيم دوباره ‌پاسخ‌هاي ديگري را به همان چراها بيان تا راه‌حل جديدي پيدا كنيم.

۲-تكنيك درنگ خلاق:
يكي از دشوارترين مراحل خلاقيت، زماني است كه احساس كنيم لزومي براي توقف نيست، ولي بايد توقف كنيم! به‌طور معمول ما انسان‌‌ها در جايي كه مشكلي نداريم، ترجيح ‌مي‌دهيم به‌آرامي از كنارش بگذريم تا با فكر‌كردن بيش‌تر، كار دست خودمان ندهيم. به قول معروف: «سري كه درد نمي‌كند، دستمال نمي‌بندند». اما در اين تكنيك، درست وقتي كه سرتان درد نمي‌كند، بايد به آن دستمال ببنديد. «درنگ خلاق»، وقتي اتفاق مي‌افتد كه مي‌گوييم: «هيچ دليل آشكاري براي درنگ در اين نقطه وجود ندارد تا به‌دنبال گزينه‌هايي باشم، ولي من اين كار را انجام مي‌دهم.» بسياري از اوقات، مشكلي را حس نمي‌كنيم چون از ابتدا آن‌را در چنان وضعي ديده‌ايم و به‌عبارتي، به آن عادت كرده‌ايم‌ اما از طريق «درنگ خلاق» سعي مي‌كنيم مسئله يا مشكلي را كشف كنيم. به‌عنوان مثال، دكوراسيون منزل شما هيچ مشكلي ندارد، اما با اين تكنيك، در مورد اين موضوع فكر مي‌كنيد و با درگير كردن ذهن‌تان، ايده‌هاي جديدي كشف كرده ‌و درنتيجه با اجرايي كردن آن‌ها،‌ ‌فضاي منزل‌تان را زيباتر و دلنشين‌تر مي‌نماييد.

۳-تكنيك پي.ام.آي P.M.I :
انسان مي‌تواند به‌ طور ارادي توجه خود را كنترل و هدايت نمايد، در غير اين‌صورت، «توجه» او به‌‌طور ناخودآگاه، ‌به تجارب گذشته و الگوهاي ذهني قبلي معطوف مي‌شود؛ درست همان‌طور كه ذهن رانندگان هنگام رانندگي در يك مسير به‌طور كامل آشنا، متوجه مسائل ديگر مي‌گردد.

يكي از روش‌هاي اين تكنيك، آن است كه انسان را مجبور مي‌سازد تا دقايقي برخلاف قالب‌هاي ذهني‌اش تفكر كند و به‌مرور نسبت به قالب‌هاي ذهني خود، آگاه‌تر و مسلط‌تر شود، بنابراين آمادگي ذهني بيش‌تري براي خلاقيت پيدا مي‌كند. نام اين تكنيك، برگرفته از حروف اول سه كلمه «Plus‌» به‌معني افزودن، «Minus» به‌معني كاستن و «Intresting‌» به‌معني جالب مي‌باشد.

روش كار چنين است كه ابتدا فرد، توجهش را به نكات مثبت p موضوع يا پيشنهادها و سپس به نكات منفي m و درنهايت، به نكات جالب و تازه آن ‌كه نه مثبت است و نه منفي I ،‌ معطوف مي‌كند و در پايان، نسبت به كلية ليست نكات مثبت يا آثار و مزاياي موضوع‌، ليست موانع، محدوديت‌ها و نكات منفي و ليست نكات جالب و تازه موضوع، اقدام مي‌كند. از آن‌جايي كه افراد غيرخلاق، تمايلي به ديدن نكات مثبت و جالب موضوعات ندارند و بيش‌تر به نكات منفي توجه مي‌كنند، اين تكنيك، تمرين خوبي نيز براي مثبت‌انديشي و دگرانديشي افراد مي‌باشد. درواقع، اين‌گونه ابزارها در حكم عينكي هستند كه فرد به‌وسيله آن مي‌تواند همه زواياي موضوع را دقيق‌تر، كامل‌تر و شفاف‌تر ببيند.

۴-تكنيك حل مسئله ناخودآگاه:
اين تكنيك، متكي به شعور ‌ناخودآگاه است؛ شعوري كه مدام در حال وارد كردن اطلاعات متنوعي به حافظه موقت و دائم مي‌باشد. اين تكنيك درواقع قصد دارد فرد را عادت دهد تا به ايده‌هاي جديدي كه از ذهن ناخودآگاه به ذهن خودآگاه تراوش مي‌شود، گوش فرا دهد و آن‌‌ها را ضبط كند تا از اين طريق، ايده‌ها و راه‌حل‌هاي تازه‌اي براي مسائل و مشكلات خود پيدا كند. بسياري از متفكران بزرگ جهان، افرادي خيال‌باف و به‌عبارتي راحت‌طلب بودند، البته راحت‌طلبي نه به معني تنبلي و خيال‌بافي، نه به معني متعارف آن‌ كه داراي بار ارزشي منفي است. براي نمونه، «انيشتين» فردي خيال‌باف بود كه اوقات استراحت خود را بيش‌تر با قايق‌راني مي‌گذارند.

درواقع، افراد خلاق به محيط‌هايي اين‌چنين آرام و روح‌انگيز، علاقه‌مند مي‌شوند، چون بهتر مي‌توانند اشارات و نداي روح يا ضمير ناخودآگاه خود را بشنوند و از آن‌ها الهام ‌بگيرند. بنابراين، در ظاهر به‌نظر مي‌آيد آنان افرادي راحت‌طلب هستند.

اگرچه براي خلاقيت، تقلا و كار شديد ‌با فرجه محدود و تعيين ضرب‌العجل، مفيد و مؤثر است و بسياري از افراد خلاق به‌منظور تحريك بيش‌تر ذهن‌شان، ضرب‌العجل تعيين مي‌كنند، اما از طرف ديگر، نقطه مقابل آن يعني استراحت و توقف كار و سپردن مشكل به ضمير ناخودآگاه نيز در فرآيند حل خلاق مسأله، بسيار اهميت دارد.

كاربرد اجرايي اين تكنيك، به اين‌ترتيب است كه ابتدا بايد ذهن را به‌طور كامل مشغول موضوع نمود و سپس آن‌را ترك كرد و اجازه داد تا ضمير ناخودآگاه‌ درگير مسئله شود. به اين‌ترتيب كه شب، هنگام خوابيدن، مشكل را روي كارتي نوشته و آن‌را بالاي سرتان بگذاريد و با صداي بلند بگوييد: «امشب من خواب … را خواهم ديد.» فرداي آن روز، كارت را برداشته و شروع كنيد به نوشتن هر آن‌چه كه در مورد آن موضوع به نظرتان مي‌آيد.

به‌مرور زمان، متوجه خواهيد شد كه بسياري از مشكلات‌تان ‌در خواب حل مي‌شوند. گفته مي‌شود «اديسون» براي توسعه ايده‌هايش، از خواب‌هاي كوتاه استفاده مي‌كرده است. به اين‌شكل كه مقداري سنگ‌ريزه در دست مي‌گرفت و در مورد موضوعي شروع به تفكر مي‌كرد. سپس اجازه مي‌داد در حين تفكر، به‌خواب رود. به اين‌ترتيب، بعد از چند لحظه خوابيدن، سنگ‌ريزه‌ها از دستش رها شده و به زمين مي‌افتاد. لذا با صداي ريزش آن‌ها از خواب پريده و دوباره ‌به موضوع فكر مي‌كرد. بنابراين با اين شيوه، از ضمير ناخودآگاه خود استفاده مي‌نمود.

بخش: مدير سايت
توسط: سعيد پولادساده

برگشت به تلکس خبرها