پارك ملي به محدودهاي از منابع طبيعي كشور اعم از جنگل، مرتع، بيشههاي طبيعي، اراضي جنگلي، دشت و آب و كوهستان اطلاق ميشود كه نمايانگر نمونههاي برجستهاي از مظاهر طبيعي ايران ميباشد و به منظور حفظ هميشگي وضع زندگي و طبيعي آن و همچنين ايجاد محيط مناسب براي تكثير و پرورش جانوران وحشي و رشد رستنيها در شرايط كاملاً طبيعي تحت حفاظت قرار ميگيرد
ايران، سرزميني زيبا و تصويري بيبديل از خلقت، با كوهها، درياها، تالابها، رودها، كويرها و آسمان پرستاره، جنگلها و درختان افراشتهاش به همراه گونههاي نادر جانوري، گنجينهاي بينظير از موهبات طبيعي است.
تنوع اقليم در ايران موجب رويش 7176 گونه گياهي و زيست 517 نوع پرنده، 208 خزنده ، 170 گونه ماهي و 162 پستاندار و 22 گونه دو زيست شده است.
اين سرزمين پهناور با اين مجموعه گرانبهاي جانوري، گياهي تا كمتر از نيم قرن پيش، در معرض هجوم فرآيند مدرنيته وارداتي قرار داشت (كه در مجالي ديگر ميتوان پارامترهاي مدرنيته وارداتي و تبعات منفي آن را بر منابع طبيعي برشمرد) نيازهاي اوليه زندگي انساني (در تمدن معاصر) باعث شد كه انسان، خواسته يا ناخواسته، آگاهانه يا ناآگاهانه، مسبب تخريب و انهدام طبيعت باشد.
اما ما هم مانند ساير جوامع، با درك شرايط اقليمي و شناسايي منابع طبيعي، قوانيني براي جلوگيري از آسيبهاي انساني وضع و عبارت «حفاظت محيط زيست» را در كشورمان بسط دادهايم كه ارسباران نيز شامل اين قوانين و مقررات مي باشد.
مرور يك حركت:
در سال 1335 كانوني تحت عنوان «كانون شكار ايران» در كشور تشكيل شد و همزمان قانون «حفاظت گونههاي جانوري» نيز به تصويب رسيد، اين نخستين اقدام مدون در راستاي حفظ جمعيت و تنوع جانوران در ايران به شمار ميآيد.
سالها پيش از اين تاريخ، كشورهاي ديگر با تشكيل نهادها و سازمانهايي با پشتوانه قانوني محكم گامهاي مؤثري در راه حفظ منابع طبيعي خود برداشته بودند. نخستين تجربههاي حاصل شده از حفاظت زيستگاههاي جانوري در ايران، روشن ساخت كه تنها راه حفظ جانوران وحشي و گونههاي گياهي در حال انقراض، حفظ زيستگاهها و خاستگاههاي آنها است.
از اين رو زمينه تأسيس يك نهاد دولتي جديد به نام «سازمان شكارباني و نظارت بر صيد» در سال 1346 فراهم شد، در اين سال، سازمان ياد شده به عنوان يك دستگاه مستقل دولتي و زير نظر شوراي عالي شكارباني و نظارت بر صيد، جايگزين «كانون شكار ايران» شد. در قانونهاي مربوط به اين سازمان بود كه امكان اختصاص بخشهايي از كشور به پاركهاي ملي و منطقه حفاظت شده با تعريفهاي معين فراهم شد.
به اين ترتيب اولين سنگ بناي «مناطق حفاظت شده» ايران در سال 1346 يعني 95 سال پس از احداث اولين پارك ملي جهان (پارك ملي يلواستون • آمريكا) و 19 سال پس از بنيانگذاري اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت و منابع (آي،يو،اي،ان) نهاده شد.
در اين سال دو پارك ملي و پانزده منطقه حفاظت شده به عنوان نخستين گروه از مناطق حفاظت شده ايران به تصويب شوراي عالي شكارباني و نظارت بر صيد رسيد.
درك جايگاه محيطزيست با مفهومي فراگير و ضرورت توجه هر چه بيشتر به حفظ آن به دلايلي با تأخير در ايران اتفاق افتاد!
با اين اوصاف درك اين مهم باعث شده در سال 1351 «سازمان حفاظت محيطزيست» تشكيل شود، با تصويب قانون حفاظت و بهسازي محيطزيست در سال 1353، اختيارات و صلاحيتهاي قانوني جديدي كه تا حدي با ضرورتهاي رشد و توسعه اقتصادي • صنعتي زمان متناسب بود به سازمان حفاظت محيطزيست ايران داده شد.
در همين سال عنوان «پارك حيات وحش» به طور رسمي به «پارك ملي» تغيير يافت. همچنين دو طبقه جديد از مناطق حفاظت شده با عنوان، «پناهگاههاي حيات وحش» و «اثر طبيعي ملي» نيز مورد تصويب قرار گرفت. به اين ترتيب از سال 1353 مناطق حفاظت شده ايران، براساس، تعريفها و معيارهاي قانوني، نظام طبقهبندي مناطق، در چهار گروه «پارك ملي»، «اثر طبيعي ملي»، «پناهگاههاي حيات وحش» و «منطقه حفاظت شده» طبقهبندي معرفي شدند،علاوه بر اين طبقهبندي نواحي ديگري نيز با عنوان «منطقه شكار ممنوع»، «تلاب»، «تالاب»، «بينالمللي» و «ذخيرهگاه زيستكره» تحت مديريت سازمان حفاظت محيطزيست قرار گرفت.
خوشبختانه پس از پيروزي انقلاب اسلامي با نگاه تازه به حفظ محيطزيست قوانيني وضع شده كه سازمان محيطزيست را موظف ميكند تا مناطقي با ويژگيهاي منحصر بهفرد اكولوژيك را شناسايي كرده و با تحقيق بر مسايل زيستمحيطي گونههاي با ارزش، كمياب و در حال انقراض گياهي و جانوري و با حفظ زيستگاههاي آنها، در بسط و گسترش مناطق حفاظت شده بكوشد.
در حال حاضر حاصل بيش از چهل سال تاريخ مدون حفاظت مناطق ايران، يكصد و شصت منطقه حفاظت شده برابر با 17/7 درصد مساحت كشور است كه تحت عناوين «پارك ملي، اثر ملي طبيعي، پناهگاه حيات وحش و منطقه حفاظت شده» مديريت ميشوند.
از ابتداي پيدايش پاركهاي ملي در ايران تاكنون 19 پارك ملي از مناطق حفاظت شده، تعيين و تعريف شدهاند. با توجه به ظرفيت بالاي مناطق حفاظت شده، در صورت حمايت و توجه كشور ما قابليت تا ده برابر اين رقم را براي احداث پارك ملي و بهرهبرداريهاي گردشگري، آموزشي، تفرجي، داراست.
با توجه به اين موهبت بالقوه، بيستمين پارك ملي ايران نيز در شرف تأسيس است. يكي از مناطق منحصر به فرد حفاظتي زيستي ايران ارسباران نام دارد. ارسباران به عنوان منطقهاي ويژه به لحاظ پوشش گياهي و گونههاي جانوري، يكي از مناطق حفاظت شدهاي است كه سالهاست پروژههاي شكار ممنوع، حفاظت رويشي و دورههاي پژوهشي در آن به اجرا درميآيد تا از روند تخريبي پوشش گياهي آن جلوگيري شود و گونههاي در معرض انقراض جانوري به زاد و ولد متعادلي دست يابند. ارسباران بعد از سپري كردن دورههاي حفاظتي، قابليت اين را پيدا كرده كه بخشهايي از آن به پارك ملي ارتقاء يابد و در معرض و دسترس علاقهمندان طبيعت قرار گيرد.
اين منطقه زيباي كوهستاني از مناطق رويشي نادر و زيستكرهاي ارزشمند براي گونههاي كمياب جانوري است. ارسباران واقع در حاشيه جنوبي رودخانه مرزي ارس در استان آذربايجان شرقي، با مساحتي برابر با 80654 هكتار در سال 1352 حفاظت شده اعلام شد، در سال 1355 نيز به دليل دربرداشتن زيست بومهاي گوناگون، ارزش بيولوژيك بسيار بالا و گونههاي گياهي و جانوري منحصر به فرد، به عنوان ذخيرهگاه زيستكره شناخته شد.
علاوه بر آن مساحتي حدود 2900 كيلومتر مربع از دامنههاي جنگلي آن به عنوان منطقه رويشي ارسباران با جنگلهاي نيمهمرطوب نشانهگذاري و تحت حفاظت است. پوشش جنگلي اين رويشگاه در گذشتهاي نهچندان دور از وسعت بيشتري برخوردار بود. وجود 1072 گونه علفي و 97 گونه چوبي در اين منطقه كوچك، نشانه تنوع زيستي گياهي بسيار زياد آن است و مهمترين مشخصه آن محسوب ميشود.
دامنه ارتفاعي 256 تا 2896 متر، بارندگي 275 ميليمتر و دماي متوسط ساليانه 10 درجه سانتيگراد، منطقه را داراي اقليمهاي نيمهخشك و نيمهمرطوب معتدل كرده است.
اين منطقه از نظر حفظ ذخاير ژنتيكي از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است، از جمله گونههاي گياهي مهم منطقه ميتوان «آوري، ممرز، گردو، چنار، كيكم، عاق، زرشك، گيلاس، آلبالو، سرخدار، هفت كول، ارسل، زغال اخته، آلوچه، انار وحشي، زالزالك و ... انواع نعنا عيان، پامچال، آلاله و گراسها» را برشمرد. گونههاي مهم جانوري منطقه عبارتند از: بز، پازن، قوچ، ميش، گراز، خرس قهوهاي، گرگ، سياگوش، روباه، خرگوش، پلنگ، كبك، قرقاول ارسباراني، هما، انواع شكاريها، يله مار، تيرك مار، گرز، مار و... .
اما مهمترين و كميابترين گونه جانوري شناخته شده ارسباران نوعي پرنده نادر به نام «سياه خروس قفقازي» است كه اين منطقه يكي از معدود زيستگاههاي آن بهحساب ميآيد. قرقاول ارسباراني و مارال دو گونه ديگر در معرض خطر انقراض اين منطقه هستند كه نسل در خطر آنها با برنامههاي حفاظتي احياء و جمعيت آنها در حال حاضر آمار مطلوبي دارد.
هماهنگيهاي لازم براي انجام طرح ارتقاء منطقه حفاظت شده ارسباران به پارك ملي با دستگاههاي مربوط انجام شده است و با تأييد شوراي عالي محيطزيست بخشي از اين منطقه به پارك ملي تبديل ميشود. با اين حساب در آيندهاي نزديك ارسباران به عنوان بيستمين پارك ملي ايران، كانون توجه گردشگران طبيعت و مركز بهرهبرداري موضوعات اكولوژيستي و پژوهشي خواهد بود.
قرار است بخش مركزي آن حدود 39 هزار هكتار به پارك ملي تبديل شود. وجود آثار ارزشمند تاريخي، همچون «قلعه بابك» «دژ طوماسياش و كليساي ناريني» در اين محدوده، ويژگي برجسته اين پارك براي جلب گردشگر محسوب ميشود.
ضروري است پس از اين اقدام فرخنده و پيوستن ارسباران به عنوان بيستمين پارك ملي در فهرست پاركهاي ملي ايران، اقدامي هماهنگ از سوي سازمانها و نهادهاي ذيربط مانند «سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، محيطزيست، منابع طبيعي و... » صورت گيرد و شرايطي درخور ارتقاي اين منطقه حفاظت شده، براي علاقهمندان فراهم شود و اطلاعرساني درست و زمينههاي جذب توريست و زيرساختهاي رفاهي آموزشي، ميتواند به معرفي جديدترين پارك ملي ايران كمك كند تا ارسباران به قطبي در اكوتوريسم بدل شود. منبع:سايت همشهري آنلاين
واما ضمن تشكر ازنگارنده مطلب مذكور نكاتي چند پيرامون اين موضوع:
- شكي نيست كه ارتقاءبخشي از منطقه حفاظت شده ارسباران به عنوان پارك ملي مي تواند اعتبار بين المللي به اين خطه سرسبز ازكشورمان ببخشد و دهها فايده وسود وعوارض مثبت ايجاد ودرآمد سرانه خانوارهاي منطقه را بالا ببرد
- براستي آيا اكثرمردم منطقه ارسباران باطبيعت منطقه و مناظر طبيعي آن آشنايي دارند و يا از نزديك بازديد نموده اند وپي گيري اينگونه مباحث را در جهت رشد و توسعه منطقه مفيد مي دانند واگر غير ازاين است چه نهادها وسازمانهايي در اين ارتباط مسئوليت هاي خطيراطلاع رساني وآموزش و...را بر عهده دارند؟
- اگر بر اين اعتقاد هستيم كه امروزه گردشگري يك صنعت است ودرمان درد بخشي ازبي كاري جامعه، وكشورها و حتي مناطق موفقي از كشورمان را دركوچه بازار ودر ادبيات محاوره اي روزمره خود نام مي بريم ازين نسخه ها براي خود چرا نپيچيم!
- اگر نرخ بيكاري منطقه ارسباران بالاتر از متوسط استان ويك رقم قابل تامل است چه جايي بهتر از ارسباران با اين همه موهبت الهي براي توسعه گردشگري وصنعت توريسم!
- اغلب بر اين اعتقادند كه در كنار توسعه گردشگري توسعه فرهنگي نيز لازم است كه البته حرف درستي است، اگر بناست در بحث گردشگري فرهنگ سازي شود و معني مختصر فرهنگ همان« الگوي رفتار وانديشه» مي باشد كدام نگاه ،الگو و رفتار در اين مقوله زيبنده اين منطقه مي باشد آيا نهاد هاي مردم محور مانند شورا و... به وظايف خود به درستي عمل مي كنند و آيا مسئولين و متوليان امر چه تدبيري بايد بيانديشند؟
- در كنار توسعه فرهنگي نبايد ازتوسعه رفاهي، آموزشي و زير ساخت هاي مرتبط غافل ماند احداث راه هاي ارتباطي مناسب ،هتل هاي اقامتي،كمپ هاي گردشگري و تغيير و نوسازي مبلمان شهر هاي مسير از اجزاء و الزامات اوليه اين حركت عظيم است
-با توجه به مطالب مذكور اميد مي رود ايجاد پارك ملي ارسباران در چارچوب مقتضيات داده هاي فرهنگي ، اقليمي، محيطي، انساني و نهادي ارسباران شكل بگيرد و يكي ازابعاد توسعه را ايجاد وپايه گذاري نمايد.