در اين مقاله ابتدا به چالش هاي پيش رو و مشكلاتي كه مخصوص كشور ما بوده و هيچ الگوي خارجي نمي تواند راهكار و راه چاره اي براي ما فراهم كند مي پردازيم.
توليد واحدها
معمولا در كشور ما به همت فرد يا افرادي كه رويايي در سر دارند يا به دليل شرايط خاص زمان و مكان به انديشه برپايي واحد افتاده و از فرصتي كه به وجود آمده مبادرت به برپايي آن مي نمايند و كمتر ديده شده كه با نقشه راه يا ديدن افق هاي پيش رو يا بررسي حداقل 50 سال آينده، طراحي و اجرا نمايند. در حقيقت توليد اكثر واحدها، مقطعي و متناسب با نياز روز و با انگيزه هاي شخصي تولد يافته اند.
مسائل فرهنگي
ساختار اجتماعي و فرهنگ هر جامعه اي شرايط خاص خود را دارد و زماني كه ما ايده اي را به طور صددرصد از جايي كپي كرده و وارد فرهنگ خود مي نماييم با مشكلات عديده اي مواجه خواهيم شد زيرا محاسبات اقتصادي هر طرحي در ايران با عوامل بي شماري روبروست كه در كمتر كشوري با آن مواجه مي شويم.
* نرخ بانكي: آيا كشوري مي شناسيد كه بهره بانكي آن 30 درصد باشد.
* آيا كشوري مي شناسيد كه 180 روز در سال تعطيل باشد؟
* آيا مي دانيد كه در تعطيلات هم بهره بانكي محاسبه خواهد شد؟
* آيا اگر سرمايه خود را به بانك بسپاريد با اطمينان خاطر 30 درصد سود تضمين شده خواهيد داشت؟
* آيا مي دانيد كه نزول پول در ايران 60 درصد است؟
* آيا مي دانيد تورم واقعي 110 درصد و تورم دولتي 40 درصد است؟
* آيا از ناهنجاري هاي اجتماعي آگاهي داريد؛ به عنوان مثال:
1- رشوه
2- اعمال نفوذ افراد
3- رانت
4- عدم امنيت ايده و مالكيت معنوي
5- روابط كارگر و كارفرما
6- مباني اخلاقي حاكم بر جامعه
و صدها مورد آزاردهنده و تهديدكننده
قوانين كشور
آيا در مجلس توليدكننده اي نشسته است تا مشكلات و مسائل توليدكننده را درك كرده و آن را نمايندگي كند؟
حمايت از توليد يعني پرداخت 14 نوع عوارض به شهرداري، هلال احمر، زندانيان، آموزش و پرورش، ماليات بر ارزش افزوده و نظاير آن. توليدكننده اي كه براي فروش محصولات خود با تبليغات گسترده و فروش اماني كالا و قبول چك هاي مدت دار كه خود فاجعه اي در كشور ماست، بايد به 14 ارگان ديگر عوارض پرداخت كرده يا براي دريافت بهاي خدمات خود پس از يك سال هزينه هاي متعددي پرداخت كند. آيا عنوان توليدكننده در كشور ما از مشاغل ارزشمند و موجه و قابل تقدير به شمار مي آيد؟ به جاي آنكه به توليد كننده كه منبع درآمد ناخالص ملي و بسترساز اشتغال جوانان است لقب عالي جناب داده و امتيازهاي ويژه اي براي او قائل شويم، او را زالوصفت، خون آشام، ظالم و دشمن كارگر نمي ناميم؟
هزينه سربار
توليدكننده در كشور ما ناچار به تحمل 165 هزينه سربار است؛ از پست نگهباني، باغبان، آشپز، راننده سرويس، منشي، ناهار، لباس كار، عيدي، پاداش، سنوات و وام تا تامين هزينه هاي تيم فوتبال شركت. اين روش تا پايان قرن بيستم در كشورهاي صنعتي متداول و جاري بود و ما كه از آن الگوها تقليد كرديم همه اين هزينه ها را بر كالاي خود تحميل كرديم ولي در چند دهه اخير شاهد بوديم كه چگونه كشورهاي آسيايي شرقي با مهندسي معكوس اين روش را دگرگون ساخته و كالاي توليدي خود را ده ها برابر ارزان تر توليد نموده و كشورهاي صنعتي را به زانو درآوردند؛ در حالي كه ما همچنان در فكر احداث سوله هاي متعدد و تحمل 165 هزينه سربار و 14 نوع عوارض جانبي بوده و در زير بمباران عوامل ذكر شده در قبل به سر مي بريم.
درآمد نفتي
از جمله تهديداتي كه ما را در زمينه صنعت و توليد ناكام مي گذارد افسانه نفت است؛ زيرا ايرانيان بي نياز و ثروتمند را چنان به خواب فرو مي برد كه از قطار پيشرفت آن هم با سرعتي سرسام آور جا مانديم و يك قرن به خواب عميق فرو رفتيم چون هرگز نگران فرداي خود نبوديم و همه چيز از عروسك هاي زيبا تا موز و آناناس را سر سفره هاي خود ديديم؛ حتي قبل از آن كه كشورهاي پيشرفته آن ابزارها و عروسك ها را ديده باشند.
اين نگرش تا آنجا پيش رفت كه فعاليت در زمينه صنعت و توليد، شغلي ريسك پذير، ناكام و از سر جنون نام گرفت؛ زيرا درآمدهاي كاذب از نزول و خريد سكه و ارز يا سرقفلي و نظاير آن چنان سودآور شد كه امروز براي صاحبان صنايع، دلسوزانه آرزوي موفقيت داريم زيرا اين افراد به جاي آنكه در واحدهاي توليدي خود در انديشه كارآفريني، ابداع، خلاقيت و توليد باشند؛ به دنبال چك هاي برگشتي، برقراري رابطه با سازمان ها و نهادها براي فروش كالاي خود يا در مجتمع هاي قضايي به دنبال پرونده هاي گوناگون سرگردانند.
كپي كاري
ايرانيان به محض آنكه خبر موفقيت كسب و كار يا توليدي را مي شنوند، بلافاصله در فكر احداث واحدي مشابه افتاده و به سرعت رقيب واحد ايجاد شده مي شوند؛ بدون آنكه از سرنوشت آن واحد آگاهي داشته باشند؛ لذا پس از زمان كوتاهي هر دو واحد را تعطيل شده و ورشكست مي يابيم.
مشاغل خانگي
با توجه به قوانين و مقرراتي كه كشورهاي صنعتي با آن مواجه بودند و هزينه هاي سرباري كه به قيمت تمام شده كالا تحميل مي شد، بيكاري جمعيت بزرگي از كشور چين موجب شد كه در اواخر قرن بيستم راهكارهاي ديگري جايگزين روش هاي متداول در جهان غرب شود.
در حقيقت مهندسي معكوس را كه از جوامع غرب آموخته بود به كار برده و به حذف هزينه هاي سربار در كالاهاي توليد شده اقدام كردند. اين فكر مدعي است كه صنعت يا توليد چه وظيفه اي در قبال ساير نهادهاي اجتماعي دارد؟ چرا صنعت يا توليد بايد مسئول زندانيان يا آموزش و پرورش باشد؟ آيا ساير نهادهاي اجتماعي نيز همين رسالت را به عهده دارند؟
پيگيري و استمرار اين نوع انديشه در قالب مشاغل خانگي تبلور يافت چون در اين روش ديگر حقوق بيمه، اياب و ذهاب و لباس كار و عيدي و پاداش و ده ها هزينه سربار حذف شده و كالا به شدت ارزان مي شود؛ به نحوي كه قيمت پاره اي از اين كالاها ما را شگفت زده مي كند.
قوانين جديد هم ظهور يافت كه براي اعضاي خانواده نيز مجوز صادر مي شود تا قانونا بتوانند به توليد محصولات غذايي، دارويي، آرايشي و بهداشتي بپردازند. خوشبختانه در ايران هم قانون مشاغل خانگي از تصويب مجلس گذشت و اعضاي خانواده با ثبت نام در اين مراكز موفق به اخذ مجوز چه به صورت مستقل يا تعاون خواهند شد.
سايت اين مركز در وزارت كار www.mcls.gov.ir و در وزارت تعاوت تحت عنوان مشاغل خانگي فعال است. اين روش را مي توان به محلات، روستاها و همسايگان گسترش داد تا خانواده هاي زيادي براي يك كالا به توليد بپردازند.
خلاقيت و كارآفريني
امروز خلاقيت و كارآفريني يك نياز به شمار نمي آيد، بلكه به عنوان شرط بقاي يك كشور تلقي مي شود. جا ماندن از قطار پيشرفت با سرعتي سرسام آور نشان داد كه چگونه كشورهاي بدون نفت و گاز هم از ما آبادتر و هم ثروتمندتر شده اند. سكون و بي حركتي در دنياي امروز براي يك كشور در هر اندازه اي كه باشد نتيجه اي جز نابودي نخواهد داشت.
ظرفيت خالي كارخانجات
صاحبان صنايع يا توليدكنندگان گاهي به دليل تقاضاي بيش از ظرفيت واحد و گاهي به دليل ارزان تر شدن كالاي توليدي از اين روش استفاده مي كنند. روزگاري كمپاني sony به دليل تقاضاي روزافزون، از ظرفيت خالي كارخانجات استفاده مي كرد تا براي سوني همان محصولات را طبق فرمول و نقشه سوني به اجرا درآورند. از اين روش 50 سال مي گذرد و هنوز در كشور ما متداول نشده است.
چنانچه مديران كشور مزايا و محاسن اين روش را مورد توجه قرار دهند و بخش يا قطعاتي از محصول خود را به كارخانجاتي كه به دلايل گوناگون داراي ظرفيت خالي شده اند واگذار نمايند، اين روش بخشي از مشكلات كارخانه پذيرنده را نيز حل مي كند زيرا براي متقاضي توليد كرده و تحويل مي دهد و ديگر نياز به طي مراحل بازرگاني، بخش فروش و مسائل بي شمار آن ندارد.
برون سپاري خدمات
تاكنون اكثر سازمان ها و موسسات بزرگ ادارات گوناگون را جهت تامين نيازها و خدمات خود ايجاد كردند. خوشبختانه در سال هاي اخير استفاده از اين روش در كشور در حال شكل گيري است. به عنوان مثال هر سازمان يا شركتي، اداره اي براي نظافت مجموعه خود برپا نمي كند و در قالب قراردادي، توسط موسسه اي نظافت و نگهداري آن انجام خواهد شد. به عنوان مثال شهرداري ها نيازمند خدمات گوناگوني هستند؛ از فضاي سبز تا رنگ آميزي جداول يا چراغ هاي محلات و صدها نياز ديگر كه به جاي ايجاد اداراتي براي ارائه اين خدمات مي تواند با برون سپاري از خدمات شركت هاي ديگر در قالب يك قرارداد استفاده نمايند. مديران و صاحبان صنايع بايد اين دقت را داشته باشند كه كدام بخش از محصولات يا نيازهاي خود را مي توانند با برون سپاري خدمات از سازمان هاي ديگر فراهم كنند.
چه بايد كرد؟
به هر حال بايد بياموزيم كه ديگر نفتي براي صادرات نخواهيم داشت. پس بايد بياموزيم كه از علم و دانش خود با خلاقيت و كارآفريني ثروت آفريني كنيم؛ آن هم براي كشوري كه بالاترين نرخ بيكاري را دارد. حال با گزارشي مختصر از شرايط امروز جامعه ايران يادآور مي شويم كه مديران صنايع يا صاحبان صنعت و توليد بايد بياموزند كه:
1- توليد كالا با 100 درصد درآمد سودي بر جاي نمي گذارد، زيرا 40 درصد را تورم، 30 درصد را بهره بانك و 20 درصد را كه مي توانست سود سرمايه ما باشد از دست مي دهيم، پس بايد كالاي توليدي ما حداقل 200 درصد سود داشته باشد تا ادامه حيات اين واحد را ممكن سازد.
2- بايد بياموزيم كه پرداخت 165 رديف هزينه ها، هرگز كالاي ما را قابل رقابت در جهان نخواهد كرد.
3- بايد بياموزم چه منابعي در كشور وجود دارد كه به آنها نپرداختيم و امروز با شرايط تحريم و دلار 4 هزار توماني محتاج منابع آن سوي مرزها هستيم.
4- بايد بياموزيم كه لازم نيست همه قطعات مورد نياز را خود توليد كنيم در حالي كه كارخانجات متعددي با 70 درصد ظرفيت خالي، چشم به راه سفارش شما به قيمتي به مراتب ارزان تر از قيمت تمام شده كالاي شما مي باشند.
5- تغيير نگرش در انتخاب ايده: به جاي آن كه به صورت هيجاني در مقاطعي به دليل شرايط و فرصت ايجاد شده اقدام به ايجاد واحد توليدي كنيم، از تجارب كشورهاي ديگر بهره مند شده و الگوي آنها را ايراني كرده و سپس اقدام به راه اندازي آن نماييم.
6- هدفمندي و مصرف انرژي: يك قرن با انرژي ارزان يا مجاني به توليد پرداختيم و 1700 دلار انرژي به قيمت جهاني را به بهايي اندك مصرف نموديم تا هزار دلار درآمد ملي ايجاد كنيم؛ غافل از آن كه براي هزار دلار درآمد 1700 دلار بر باد مي داديم و دلخوش بوديم كه زمينه كسب و كار و اشتغال براي مردم فراهم مي شود.
امروز كه بايد به قيمت جهاني انرژي مصرف كنيم ديگر توان هر واحدي زير بار سنگين اين هزينه خرد شده و ما كه هرگز نتوانستيم كالاي رقابتي توليد كنيم، با اين جهش ناگهاني شاهد مرگ واحدهاي بي شمار توليدي هستيم كه قادر به ادامه حيات نبوده و با كالاهايي كه بهاي چندين برابر ارزان تر، بازار ما را درنورديده؛ پيداست كه آينده اي در انتظار ما نخواهد بود.
(ادامه دارد...)
منبع: مجله اينترنتي برترين ها