شايستگي، در لغت به معناي داشتن توانايي، مهارت، دانش و صلاحيت است و در اصطلاح، با توجه به كار و حيطه شغلي فرد معني مي يابد. هر كاري توانايي، مهارت و لياقت ويژه اي را مي طلبد و در مجموع، صلاحيت و شايستگي فرد را براي امر به عهده گرفته شده، مي رساند. بنابراين، براي انتخاب شايسته ترين افراد در كارها، بايد به توانايي ها، شاخص هاي رفتاري، باورها، ويژگي هاي شخصيتي، بينش ها و مهارت هاي آنان توجه شود.
در حكومت غيرديني، معيار شايستگي در چارچوب خاص آن نظام تعريف مي شود. امروزه، انواع مديريت ها در غرب و كشورهاي ليبرال ،بر اساس تخصص صرف و با ابزارهايي چون دانش و علم و تجربه سنجيده مي شود. بنابراين، فردي مي تواند بالاترين مقام را دارا شود كه با علوم مختلف آشنايي داشته باشد. در اين نگاه، پاي بندي به ارزش ها جايگاهي ندارند. تفاوت مديريت اسلامي با مديريت هاي رايج غرب، در بحث ارزش هاست.
از اصول اساسي در گزينش هاي پُست مديريت، داشتن تعهد و تخصص است و معيارهاي پذيرفته شده در غرب، بدون اركان ارزشي آن نمي تواند تنها ملاك انتخاب باشد.
پيام متن:
1. شايستگي، در حقيقت، داشتن توانايي، مهارت و لياقت در انجام دادن كارهاست؛
2. تفاوت مديريت ديني و غيرديني، در پاي بندي به ارزش هاست.
رابطه تخصص و تعهد
از ديرزمان اين بحث همواره مطرح بوده كه آيا در استخدام و كار در حكومت اسلامي، امتياز و اصالت، از آنِ تجربه و تخصص و مديريت است؛ هرچند خالي از ايمان و تعهد باشد يا برعكس، اصالت را بايد به ايمان و تعهد داد؟ امام خميني رحمه الله همواره بر لزوم تعهد و شايستگي روحي و اخلاقي فرد تكيه مي كرد و مي فرمود:
اگر تخصصي پيدا مي كنيد، بايد آن بُعد زهد و تعهد را در نظر داشته باشيد؛ زيرا متخصص بدون تعهد، اگر براي رژيمي ضرر نداشته باشد، نفعي هم ندارد.
ايشان به مردم نيز توصيه مي كند كه نمايندگان و اعضاي شورايي برگزينند كه: «مسلم و متعهد به اين نهضت، مخالف طاغوت و دل سوز ملت باشند».
مبناي عقيده شهيد بهشتي در واگذاري كارها به افراد متعهد، آن است كه بر اساس آيه هاي قرآن، هيچ گاه از ياد خدا غافل نباشند. ايشان رابطه تعهد و تخصص براي گزينش افراد را در موارد زير مي داند:
1. در موردي كه دو نفر تخصص يكسان دارند، تقدم با كسي است كه تعهد بيشتري دارد.
2. اگر كسي تخصص بيشتري دارد، اما ديگري تعهد بهتري دارد، اولويت با متعهد است؛ به شرطي كه به او فرصت داده شود تا در جريان كار بر تخصص خود بيفزايد.
3. از افراد متخصص كه داراي تعهد نيستند، ولي مي توان در خدمت آنان به مردم اعتماد كرد، به شرطي كه ضعف پاي بندي آنها به مكتب در ديگران اثر منفي نگذارد، مي توان استفاده كرد. در غير اين صورت، به اين گونه از متخصصان كه شايستگي اعتماد ندارند، نبايد كاري سپرده شود.
4. در مورد ضرورت هاي فوري، از قبيل تخصص هاي درماني، ساختماني و دفاعي در صورتي كه افراد متعهد تخصص كافي نداشته باشند، تقدم با افرادي است كه تخصص بيشتري دارند.
5. معلمان و مربيان آموزش و پرورش در تمام مقاطع، از كودكستان تا دانشگاه در همه رشته ها، بايد از ميان افراد متعهد، دانش اندوز، تجربه آموز و خلاق انتخاب شوند.
شهيد مطهري نيز بر اين باور بود كه ايمان و تقوا، حلال بسياري از مشكلات است و هيچ چيز تأثير آن را ندارد. با اين حال، ايشان معتقد بود كه بنا نيست ايمان و تقوا را جانشين همه چيز بدانيم، از هر چيزي فقط اثر خودش را بايد انتظار داشت. در مجموع، تعهد و تخصص، هر دو را لازم و ضروري مي دانست. شهيد رجايي نيز كه خود مديري شايسته و فردي متعهد بود، بر قرآن محوري و خداباوري تكيه داشت و مي گفت:
برنامه ما قرآن است. هر اقتصادي، هر نوع فرمولي، اگر قرآن تأييدش كرد، درست است. اگر قرآن تأييد نكرد، درست نيست، ولو متفكرترين افراد روي زمين هم گفته باشند.
پيام متن:
سفارش امام و بزرگان انقلاب، در گزينش افراد صالح و متعهد، در عين بهره مندي از تخصص كافي.
شايسته سالاري در قرآن
سنت الهي بر اين است كه به هيچ كس جز بر اساس شايستگي هاي لازم، مسئوليتي نمي دهد. اين مهم در واگذاري مقام خطير نبوت، امامت، مقامات معنوي و رهبري ها و هدايت هاي اساسي كاملاً نمايان است. افرادي كه از آزمون الهي پيروز بيرون آمدند، خداوند مسئوليت هاي مهم را به ايشان واگذار كرد. آن گاه كه به حضرت آدم اسماء را تعليم داد، او را خليفه خود در زمين ساخت. (بقره: 30) حضرت ابراهيم با موفقيت در عرصه هاي مختلف و سخت به مقام امامت رسيد. (بقره: 124) طالوت به خاطر دانش و توانايي جسمي، به فرماندهي بني اسرائيل منصوب شد تا با جالوت بجنگد. (بقره:247) افزون بر اين، قرآن كريم به طور كلي منصب امامت و اداره جامعه اسلامي را امانتي مي داند كه بايد به اهلش سپرده شود: «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُوءَدُّوا اْلأَماناتِ إِلي أَهْلِها». (نساء: 58)
هنگامي كه يوسف سرافراز از زندان آزاد شد و عزيز مصر در صدد واگذاري مسئوليتي به او گرديد، گفت: «اجْعَلْني عَلي خَزائِنِ اْلأَرْضِ إِنّي حَفيظٌ عَليمٌ؛ مرا سرپرست خزائن مصر قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم». (يوسف: 55)
حضرت يوسف مسئوليت اقتصادي كشور مصر را مي پذيرد، چون خود مي داند كه توانايي اداره امور در اين زمينه را دارد. او هم امانت دار و حفيظ است و هم آگاه، متخصص و دانا.
همچنين، در داستان حضرت موسي در قرآن مي خوانيم: آن گاه كه به مدين رو آورد و به دختران شعيب خدمتي شايسته كرد، يكي از دختران شعيب پيشنهاد داد:
يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ اْلأَمينُ. (قصص: 26)
پدرم! او را اجير كن؛ چرا كه بهترين كسي است كه به اين كار مي آيد و او قوي و امين است.
اين همه، نشان دهنده ضرورت توجه به عنصر شايستگي، در گزينش كارگزاران و واگذاري مسئوليت ها به آنهاست.
پيام متن:
رعايت اصل شايستگي در سنت الهي و واگذاري مسئوليت ها، پس از امتحان هاي الهي و در صورت اهليت داشتن افراد.
شايسته سالاري در سيره نبوي صلي الله عليه و آله وسلم
بنابر سيره نبوي، شايسته سالاري در گزينش افراد براي سپردن مسئوليت ها جايگاه ويژه اي دارد. به عقيده رسول گرامي، بزرگي و برتري هاي شخصي، تنها معيار نيست، بلكه حضرت در كنار ايمان و تعهد، لياقت و مهارت ها را نيز در نظر مي گرفت. بر اين اساس، افراد مناسب و لايق را براي كارهاي مختلف برمي گزيد. ايشان به جر فرماندهان جنگ، حدود سي نماينده به شهرها و مناطق مختلف، به عنوان سفير و مبلغ و نيز مأموران گردآوري زكات، اعزام كرد.
پيامبر بزرگوار، پس از فتح مكه، عازم نبرد حُنين شد و جواني بيست و يك ساله به نام عتاب بن اسير را به فرمانداري مكه برگزيد و فرمود: «لَو اَعلَمُ لهم خيرا مِنك اَستَعمِلتُهُ عليهم؛ اگر براي اداره مكه بهتر از تو كسي را مي شناختم، او را برمي گزيدم».
در روايتي از پيامبر گرامي آمده است كه:
رهبري و امامت امت، شايسته نيست، مگر براي كسي كه از سه ويژگي برخودار باشد: 1. پارسايي كه او را از معصيت باز دارد. 2. بردباري كه بتواند با آن خشمش را كنترل كند. 3. بر مجموعه زير پوشش خود، مديريت نيكو داشته باشد تا براي آنان همچون پدري مهربان باشد.
در حقيقت، اين ويژگي ها شرط هاي اساسي هر نوع گزينشي هستند. سيري در سريه هاي انجام يافته و ريشه يابي موفقيت هاي آنها، نشانگر آن است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم مسئوليت ها را بر اساس لياقت ها و شايستگي ها واگذار كرده است.
پيام متن:
توجه به كارداني و شايستگي در كنار تعهد و ايمان، در گزينش هاي پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله .
شايسته گزيني در سيره امام علي عليه السلام
امام علي عليه السلام بزرگ تربيت يافته پيامبر گرامي اسلام، در سخني زيبا مي فرمايد:
ايها الناس اِنّ اَحقَّ الناس بهذا الامرِ اَقواهُم عليه و اَعلمُهم بامر اللّه فيه.
اي مردم، همانا سزاوارترين مردم به امر خلافت و رهبري امت، تواناترين بر اداره آن و داناترين به فرمان خداوند در فهم مسائل است.
ايشان در كلامي ديگر فرموده است: «مَن اَحسن الكِفايةَ استَحقَّ الوِلاية؛ آن كسي كه درست از عهده اداره امور برآيد، شايستگي رهبري بر امت را دارد».
سفارش پيوسته مولا علي عليه السلام به كارگزاران خويش، تأكيد بر شايسته سالاري در گزينش هاست. ايشان در عهدنامه مالك اشتر، بارها بر اين امر تأكيد كرده است. در بخشي از آن آمده است:
در امور كارگزارانت بنگر، آنها را آزموده به كار گير و محور گزينشت ميل و گرايش شخصي تو نباشد؛ زيرا كه اين دو كانوني از شعبه هاي جور و خيانت است. از ميان آنها افرادي را كه باتجربه تر و پاك تر و پيشگام تر در اسلامند، برگزين؛ زيرا اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاك تر و همچنين كم طمع تر و در سنجش عواقب امور بيناترند.
اين امام بزرگوار، در رهنمودي ديگر به يكي از كارگزارانش فرمود:
لا تَقبِلَنَّ في اِستِعمالِ عُمّالِك وَ اُمرائِك شَفاعةً الاّ شَفاعةَ الكِفايةِ و الاَمانة.
در به كارگيري كارمندانت كه بايد زير نظر تو كار كنند، واسطه و شفاعتي را نپذير؛ مگر شفاعت كفايت و امانت را (و كفايت، يعني شايسته سالاري).
به اعتقاد حضرت علي عليه السلام همانند مقام رهبريِ جامعه، به ترتيب ديگر پُست هاي مديريتي جامعه و نظام سياسي، مسئوليت هايي هستند كه افراد كاردان و متخصص خود را مي طلبند و هر پُستي، به توان، شايستگي و تخصص ويژه اي نياز دارد و هرگز جايز نيست كسي جز آن كه اهليت مقامي را دارد، عهده دار آن شود يا افراد بي كفايت به كاري گمارده شوند. در غير اين صورت، جامعه مسير اصلي توسعه و كمال را نخواهد پيمود.
حضرت علي عليه السلام در جمله اي ساده و كامل، تمام حكومت هاي نالايق و نامشروع زمان خود و تاريخ بشر را زير سؤال مي برد و مي فرمايد: «شگفتا! آيا خلافت، با رفاقت و خويشي هم مي شود!»
هرگاه در مديريت جامعه، روابط دوستانه و خويشاوندي و ديگر معيارهاي نادرست ملاك واقع شوند، افراد شايسته و كاردان منزوي مي شوند.
پس از انتخاب حضرت علي عليه السلام به رهبري امت، دشمنان او حتي آنان كه با وي جنگيدند، اقرار كردند كه علي عليه السلام سزاوارترين فرد براي رهبري جامعه است و هيچ نقص و عيبي در روش حكومت و شخص ايشان وجود ندارد.
پيام متن:
1. به كارگيري كارگزاران، پس از سنجش توانايي آنان.
2. معيار گزينش، شايستگي افراد است، نه روابط و رفاقت و خويشاوندي.
آگاهي از معيارهاي شايستگي و توانايي بر آن
مهم ترين اصل در انتخاب كارگزاران، از ديدگاه حضرت علي عليه السلام توانايي و آگاهي حاكم و كارگزار است، آنجا كه مي فرمايد:
ايها الناس اِنّ احقَّ الناس بهذا الامرِ اَقواهُم عَليه و اَعلَمُهم بِاَمراللّه فيه.
اي مردم! سزاوارترين افراد به خلافت، كسي است كه بدان تواناتر باشد و در آن، به فرمان خدا داناتر.
ايشان در جاي ديگر فرموده است: «كار مردم جز به شايستگي زمامداران سامان نمي يابد».
اميرمؤمنان علي عليه السلام معتقد بود كارها به وسيله كاركنان و كارگزاران، راست و درست مي شود. بر اين اساس، آفت كارها را بايد در ناتواني كاركنان جست وجو كرد.
اگر كارگزاران توانا نباشند، از عهده امور برنمي آيند و كارها به جاي اصلاح و پيشرفت، سير نابودي مي پيمايد. ابن ابي الحديد، در فرق بين «اقوي» و «اعلم» در فرمايش حضرت علي عليه السلام مي نويسد:
اقوا، باسياست ترين و باتدبيرترين است و اعلم به امر خدا، كسي است كه دانش لازم را داشته باشد تا آن سياست و تدبيرها را بر طبق دانش به اجرا درآورد. پس هر دو ويژگي لازم است. چه بسا فردي در سياست ماهر باشد، ولي حكم خدا را در آن مورد نداند و ممكن است كسي دانش سياسي و ديني داشته باشد، ولي مطابق عملش، آن سياست ها را به اجرا نگذارد.
اينكه اميرالمؤمنين علي عليه السلام در كلام خويش، علم را در كنار توانايي بيان كرده است، نشان دهنده اين واقعيت است كه پاكي و امانت داري، براي پذيرش يك پُست حساس اجتماعي به تنهايي كافي نيست. از اين رو، امام علي عليه السلام يك بار ديگر بر اين مهم تأكيد مي كند و مي فرمايد:
يكي از نشانه هاي مديريت و رهبري صحيح جامعه اسلامي، آن است كه او بايد داناترين مردم به حلال و حرام خدا و احكام گوناگون و امر و نهي الهي و هر آنچه مردم بدان نيازمندند، باشد.
پيام متن:
1. توانا و آگاه بودن به معيارهاي اصلي گزينش كارگزاران؛
2. آفت كارهاي جامعه را بايد در ناتواني كاركنان حكومت جست وجو كرد.
كارگزاران مؤمن، امانت دار و عدالت گستر
ايمان و امانت داري، بر محبوبيت كارگزاران مي افزايد. در جامعه اسلامي، دين داري با تعهد، اصلي ترين ويژگي يك مدير معرفي شده است. كسي كه آراسته به اين صفت ارزشمند نباشد، حتي اگر ديگر خصلت هاي رهبري و مديريت را دارا باشد، نمي تواند امانت رهبري را به دست گيرد. اميرالمؤمنين علي عليه السلام در نامه اي به حذيفة بن يمان، بر گزينش افراد دين دار امين اين گونه توصيه مي كند:
افراد مورد اطمينان و كساني را كه مورد علاقه تو هستند و از ديانت و حسن امانت شان راضي هستي، گرد آور و از آنها در كارهايت ياري بخواه.
از مهم ترين مواردي كه عدالت كارگزاران را زير سؤال مي برد، قلمرو منافع شخصي است. برخي از مسئولان ميان ديگران عدالت برقرار مي كنند، ولي هرگاه مي خواهند با آشنايان خود در زمينه مديريتي حيطه خويش رفتار كنند، از اين قاعده سرپيچي مي كنند. تنها ديگران را به حفظ بيت المال سفارش مي كنند. واسطه گري اداري را زشت، بي اعتنايي به ارباب رجوع را ظلم، سستي در كارها را نوعي دزدي و كاغذبازي را نادرست مي دانند، ولي خود همان رويه را دارند و هيچ گونه زشتي را در كارهايشان احساس نمي كنند. اينان دچار همان دوگانگي هستند كه امام علي عليه السلام نيز به آن اشاره فرموده است:
مدير عادل و شايسته، مسئوليت ها را امانت و وظيفه مي داند، نه لقمه اي آماده بلعيدن.
مدير شايسته، زندگي خود را با ضعيف ترين انسان ها برابر و تنظيم مي كند تا فقر و تهي دستي، محرومان را از پا درنياورد.
مديران علوي صفت، هرگونه استفاده نادرست از اموال عمومي با توجيه هاي عوام پسند را محكوم مي كنند. از ديدگاه حضرت علي عليه السلام هر نوع بذل و بخشش نابجا از بيت المال مسلمانان، خيانتي است كه حاكم و مدير شايسته و عادل نبايد مرتكب آن شود. اميرمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد: «بخشش حكمرانان به وسيله غنايم مسلمانان، ستم و خيانت است».
كوشش براي كنترل كارهاي اطرافيان، يعني آناني كه به شكلي با مديران دوستي و ارتباط و خويشي دارند و مي توانند حرف شان را به آنها بگويند و در جلسه هاي خصوصي آنها حضور يابند، از مسائل مهمي است كه مدير عادل و شايسته بايد آن را رعايت كند و نظارت و كنترل كافي بر اعمال و رفتار اين افراد داشته باشد.
علي عليه السلام در كلامي درباره اين افراد چنين فرموده است:
پس بدان براي زمامداران، خاصان و صاحبان اسراري است كه خودخواه و دست درازند و در داد و ستد با مردم، عدالت و انصاف را رعايت نمي كنند. ريشه ستم ايشان را، با جدا كردن و دور ساختن موجبات آن صفات، از بين ببر و به هيچ يك از اطرافيان و بستگان خود زميني از اراضي مسلمانان وامگذار و نبايد طمع كنند كه قراردادي به سود آنها منعقد كني؛ كه مايه ضرر ساير مردم باشند.
پيام متن:
1. امانت دانستن مسئوليت ها و خدا را حاضر و ناظر ديدن؛
2. پرهيز از سوء استفاده از اموال عمومي و حيف و ميل آنها؛
3. به كار نبردن بيت المال در جهت منافع شخصي؛
4. كنترل كارها و رفتار اطرافيان و تبعيض قائل نشدن بين آنان و ديگر مردم، به منظور اجراي عدالت.
داشتن بينش سياسي و صفات اخلاقي پسنديده
از ديدگاه امام علي عليه السلام ، فردي شايستگي رهبري و خدمت به نظام اسلامي را دارد كه از بينش قوي، فهم دقيق مسائل، حس تشخيص، سرعت انتقال و باريك بيني در اموري كه نياز به تدبير و سياست گذاري دارند، برخوردار باشد. اگر افراد نالايق بر رأس كار آيند، اموال عمومي حيف و ميل مي شود. اين حضرت مي فرمايد: «سوءُ التدبير سببُ التّدمير؛ سياست نادرست، موجب نابودي است».
همچنين، در جاي ديگر فرموده است: «امام و رهبر، به ذهني تيز و زباني پرتوان و دلي پرجرئت، براي اقامه حق نيازمند است».
از سوي ديگر، كارگزاران بايد از ناهنجاري هاي اخلاقي به دور باشند و از صفت هاي ناشايستي چون حرص به مال دنيا، بخل، شهوت راني، ترس، بي صبري پاك باشند. در غير اين صورت، بنابر تأكيد و هشدار اميرمؤمنان علي عليه السلام ، شايستگي حكومت را نخواهند داشت:
سزاوار نيست كه شخص حريص پيشواي مسلمانان شود؛ زيرا چنين كسي در اموال ايشان طمع خواهد كرد. نيز انسان نادان نبايد در رأس امور مسلمانان قرار گيرد؛ چون با جهل خويش مردم را به هلاكت مي افكند. همچنين فرد بخيل؛ چه آنكه حقوق مسلمانان را از ايشان دريغ مي دارد و نه شخص خشن؛ كه كردار ناشايست او موجب خشونت مردم خواهد شد و نه آن كس كه از گزارش روزگار ترسان است. از اين رو كه گروهي را بر گروه ديگر مقدم مي دارد و آن كس كه رشوه مي گيرد و به خاطر آن، حق را پايمال مي كند و آن كس كه سنت را رها مي كند و مردم را نابود مي سازد.
نه تنها رهبران جامعه، بلكه مديران دولتي، كارمندان و رئيس سازمان ها نيز هر كدام بايد به اندازه مسئوليت و حساسيت كار خود، به تقواي لازم رسيده باشند و به بيماري هايي درون، از قبيل خشم، كينه، حسد، طمع، حرص و بخل گرفتار نباشند؛ وگرنه شايسته امانت داري نيستند.
پيام متن:
1. حُسن تدبير، درايت سياسي، تيزبيني و باريك بيني براي سامان دهي كارها ضروري است؛
2. لزوم آراستگي كارگزاران به صفت هاي پسنديده و فضيلت هاي اخلاقي.
دقت در واگذاري مسئوليت ها در كارهاي ويژه
در واگذاري كارها، توجه به صلاحيت كارگزاران بسيار مهم است و البته براي تصدي برخي از كارها تأكيد ويژه اي بر آنها شده است. يكي از اين امور مهم، فرماندهي نظامي است. علي عليه السلام ويژگي ها و معيارهاي فرماندهان كاردان و شايسته را چنين برمي شمارد:
فرماندهي نيروهاي مسلحِ خود را به كسي بسپار كه اين معيارها در او فراهم باشد:
1. از همه افراد نسبت به خدا، رسول و امام خيرخواه تر و دل سوزتر باشد.
2. پاكدامن ترين باشد.
3. در متانت و حلم، در سطحي برتر از ديگران باشد؛ چنان كه دير به خشم آيد و زود با شنيدن پوزش، آرام گيرد.
4. با ضعيفان، مهربان و بر توانمندان، درشت خو باشد.
5. خشونت بيجا او را تحريك نكند و در مواقع مقتضي، از برخورد لازم كوتاهي نكند.
سپس، امام علي عليه السلام افزون بر اين معيارها، ويژگي هاي ديگري را به عنوان امتياز فرماندهان مطرح مي كند كه عبارتند از:
اصالت خانوادگي، سوابق درخشان، روحيه سلحشوري و رزمي، سخاوت، بلند نظري، نهراسيدن از مرگ و شهادت و كثرت دشمن!
شغل و مقام مهم ديگري كه براي واگذاري مسئوليت در آن بخش بايد بسيار دقت كرد، قضاوت است. قاضيان شايسته و با وجدان، براي اجراي عدالت، حفظ حقوق، حمايت از مظلوم و كوتاه كردن دست متجاوز به قضاوت درست مي پردازند. حضرت علي عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل مي كند:
در قضاوت و داوري بين مردم، به سان كسي كه به مقام داوري نزد خدا آشناست، رفتار كن؛ زيرا حكومت و دادرسي، ترازوي عدالت خداوند است كه در روي زمين نهاده شده تا حق مظلوم را از ظالم و ضعيف را از قوي باز ستاند.
در اسلام، به شرايط قاضي و آداب قضاوت بسيار توجه شده است؛ زيرا: «قاضي سالم و شايسته، بر مسند انبيا و اوصيا مي نشيند و اگر به حق قضاوت نكند، شقي است».
با توجه به اهميت اين مسئوليت، اميرالمؤمنين علي عليه السلام ويژگي ها و معيارهاي قاضي مورد اعتماد را چنين برمي شمارد:
بايد با فضيلت ترين مردم در مسند قضاوت بنشيند. قاضي بايد در كار خويش توانا باشد و در برخورد با مراجعان، با لجاجت رفتار نكند. هرگاه اشتباه كرد، زود بپذيرد و از تسليم شدن در برابر حق سربازنزند. قاضي نبايد سر سوزني طمع داشته باشد. بايد درباره موضوع پرونده تا آخرين مرحله ممكن تحقيق كند. در شبهات از همه با احتياط تر باشد و از مراجعه پي در پي شاكيان خسته نشود. در كشف امور، از همه شكيباتر و پس از كشف حقيقت، در حل خصومت از همه موفق تر باشد. كسي كه ستايش فراوان، او را نفريبد و چرب زباني، او را منحرف نسازد و البته چنين كساني بسيار اندكند.
پيام متن:
1. توجه ويژه به واگذاري مسئوليت ها به فرماندهان نظامي و قاضيان؛
2. خيرخواهي، پاكدامني، حلم، قاطعيت، روحيه سلحشوري و بلندنظري، از ويژگي هاي لازم براي فرماندهان نظامي است؛
3. توانايي در برخوردها، پذيرش اشتباه ها، شكيبايي و كياست، از توانايي هاي مورد نياز براي تصدي امر قضاوت است.
منبع :سايت حوزه