فقر دانش ،عدم خود اتكايي ، ترس از از دست دادن شغل به دليل تكيه به افراد خاص ، بهره كشي ارباب مآبانه برخي از مديران ضعيف و ناكارآمد از كاركنان به پرورش اين فضا كمك مي نمايد. در چنين فضايي برخي از كاركنان بدون آنكه علت و دليل آن را بدانند همراه و همگام افراد فرصت طلب قرار مي گيرند . آنها دايم چشم وگوششان به دنبال شايعات و حرف و حديث هاي پوچ و بي ثمر است كه هيچ گونه سودي به حالشان ندارد.اين دسته از افراد ابزاري بيش نيستند و نا خواسته در نقش پياده نظام براي افراد فرصت طلبي كه هميشه به فكر زياده خواهي و منافع نامشروع خود هستند ، عمل مي كنند.
افراد فرصت طلب در ظاهر در خدمت اهداف سازمان و مديريت بوده ولي در باطن به دنبال اقدامات وكارهاي خربكارانه خود هستند بدون آنكه جرات ابراز آن را داشته باشند . اينان به دنبال سياهي لشگري هستند تا از آن به عنوان چاشني نارضايتي و اهرم فشار سازمان بهره جسته و به خواسته هاي خود برسند . اين افراد در ظاهر خود را طبيب و درمان درد مضمن سازمان جلوه مي نمايند در صورتيكه خود عامل و ويروس بسياري ازنارسايي ها هستند .از اين رو مي توان گفت سازمان ها اغلب با مشكلي به نام افراد فرصت طلب روبروست كه اگر درست و هوشمندانه مديريت نشوند همواره در معرض تهديد و آسيب و انواع و اقسام مشكلات و معضلات خواهند بود.