تلکس وب سايت شخصي ولي اله ديني: بيكاري، فقر و اعتياد دلايل اصلي طردشدگي در ايران
پنجشنبه، 18 تیر 1394 - 12:23     کد خبر: 670

حالا چند سالي مي‌شود كه جامعه‌شناسان به آنها لقب «طردشدگان» داده است؛ تهيدستان، معتادان، كودكان كار و زنان خياباني. در ٩‌سال گذشته، توجه بيشتري به وضع اين افراد نشان داده شده و نشست‌هايي هم براي بررسي مشكلاتي كه اين افراد در ايران و به‌ويژه در شهرهاي بزرگ با آنها درگيرند، برگزار شده است.

به گزارش سلامت نيوز به نقل از روزنامه شهروند ، دوشنبه گذشته هم در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران ‌نشستي با عنوان «طردشدگان» و با شركت سه جامعه‌شناس برگزار شد. «سارا شريعتي»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران، «ياسر باقري»، پژوهشگر حوزه سياست‌گذاري اجتماعي و «صحرا اكرامي»، دانشجوي دكتري جامعه‌شناسي دانشگاه تهران و كنشگر فعال در حوزه طردشدگان اجتماعي سخنرانان اين نشست بودند كه از مجموعه نشست‌هاي «مشق ايده» و جلسات ماه عدل بود و به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و انجمن علمي دانشجويي انسان‌شناسي دانشگاه تهران در تالار شريعتي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد.


«سارا شريعتي»، جامعه‌شناس در ابتداي اين نشست با بيان اين‌كه علوم اجتماعي از سياست رهايي ندارد، گفت: «هرچه اجتماع را كاوش مي‌كنيم، باز هم به سياست مي‌رسيم و با توجه به اين‌كه در چند‌ سال اخير تعداد طردشدگان رو به افزايش است، به نظر مي‌رسد يك سياست طردشدگي وجود دارد و بايد ديد چه كساني از طردشدگي سود مي‌برند و درنتيجه به بقاي اين شرايط كمك مي‌كنند.»شريعتي در پاسخ به اين پرسش كه در شرايطي كه هنوز مطالبات شهروندي باقي مانده است آيا به سراغ طردشدگان رفتن مشروعيت دارد و پرداختن به امر طردشدگي امري لوكس محسوب نمي‌شود؟ گفت: «حتي در بحراني‌ترين شرايط سياسي معيشت مهم‌ترين مسأله است، زيرا مرز ميان شهروندي و طردشدگي بسيار باريك است و همه ما در معرض طردشدگي هستيم.» او با تأييد اين‌كه نبايد به فقرا كمك كرد، بلكه بايد با فقر مبارزه كرد گفت: «گفته شده ثروتمندان به خاطر سخاوت‌شان و فقيران به خاطر صبرشان به بهشت مي‌روند، اما اگر مداخله اجتماعي با تحليل همراه باشد، كمك كردن به طردشدگان به ضدارزش تبديل نمي‌شود و توجه به محرومان اجتماعي و طردشدگان به تثبيت رفع موجود كمك نمي‌كند

عضو هيأت علمي گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تهران به‌عنوان انتخابي «ماه عدل» توسط برگزاركنندگان كنفرانس واكنش نشان داد: «از حساسيت‌هاي من اين است كه از آدم‌هايي كه دوست‌شان دارم و از آرمان‌هايي كه به آنها تعلق دارم مناسبت‌زدايي مي‌كنم، زيرا دوست ندارم آرمان‌ها را به يك زمان مشخص محدود كنم. بنابراين اختصاص تنها يك ماه در‌ سال را به عدالت، آن هم به اين خاطر كه به دليل روزه گرفتن و احساس گرسنگي به ياد گرسنگان مي‌افتيم، صحيح نمي‌دانم.» شريعتي گفت: «در تاريخ سياسي ما از مشروطه تا امروز آرمان ملت عدالت‌خواهي بوده است و هميشه در جست‌وجوي عدالت بوده‌ايم، بنابراين عدالت مفهومي جديد نيست و وقتي از آن سخن مي‌گوييم به معني بازگشت طبقات اجتماعي به علوم انساني نيست، بلكه مي‌خواهيم دوباره صورت‌بندي كنيم و مقصودمان تأكيد بر مفهوم عدالت به‌عنوان مفهوم پايه هم در تشيع و هم در فرهنگ مذهبي است و تلاش مي‌كنيم اين امر اجتماعي را همچون مسائل سياسي و ديني برجسته كنيم

اين استاد گروه جامعه‌شناسي دانشكده علوم اجتماعي با بيان اين‌كه همه فقرا، محرومان و مستضعفان طردشده ناميده نمي‌شوند، گفت: «طردشدگي مفهوم و گونه خاص و جديدي است و شايد بتوان آن را در برابر مفهوم شهروندي قرار داد، يعني در برابر يك شهروند كه خانه و خانواده دارد، تحصيل و شغل دارد و از حق راي برخوردار است، طردشده هيچ يك از اينها را ندارد و از جامعه رانده شده است.» او با اشاره به گونه‌هاي مختلف طردشدگي ادامه داد: «اشكال گوناگون ديني، سياسي و اقتصادي طردشدگي از طرف نظام آموزشي و... وجود دارد اما چيزي كه مدنظر ماست طردشدگي اجتماعي است كه مفهومي نوظهور در علوم اجتماعي به حساب مي‌آيد و مربوط به سال‌هاي ٧٠ و ٨٠ ميلادي است


شريعتي با اشاره به ظهور پديده طردشدگي در اروپا گفت: «در دهه ٧٠ ميلادي، يعني دوره بحران اقتصادي اروپا، به شكل جديدي از فقر توجه شد. در جامعه‌اي كه به نظر فقر درحال كاهش بود، ناگهان عده‌اي از افراد بيكار شدند و تيپ اجتماعي كساني كه تازه بيكار شده‌اند، ايجاد شد، همچنين طردشدگان تكنولوژي كساني بودند كه مهارت‌هاي تكنولوژي مورد نياز را نداشتند، بنابراين بيكاري‌هاي جديد به وجود آمدند و افرادي پيدا شدند كه در خيابان‌ها ساكن و كارتن‌خواب شدند و در فرانسه اينها «بدون داشتن مكان اقامتي فيكس» ناميده ‌شدنداو ادامه داد: «طردشدگي اجتماعي اول نتيجه بيكاري بود و به‌زودي چهره‌هاي ديگري هم يافت، ازجمله مهاجران كه چهره جديدي از طردشدگان اجتماعي اروپا هستند كه الزاما فقير و بي‌پول نيستند اما هويت، كار و خانه ندارند و طرد شده‌اندشريعتي با بيان اين‌كه در ايران هم براي طردشدگي روندي كمابيش مشابه اروپا وجود داشت، گفت: «البته دلايل خاص‌تري هم موجود بود، ايران يك جامعه پساانقلابي بود كه تجربه انقلاب داشت و آرمان‌هايي كه به سويش رفته و برايش تلاش كرده بود، تحقق نيافته، بنابراين نااميد شده بودند و همچنين از سياست‌هاي بسيار هزينه‌بر با نتايج ضعيف زده شده بودند و نيز خانواده‌هايي كه مهم‌ترين سرمايه‌هايشان، يعني فرزندان‌شان را از دست داده بودند، احساس كردند نتايج و حاصل كار با اين هزينه برابر نيست، با اين تفاوت كه اگر در اروپا براي شهروند سنديكا و نشريه وجود داشت و بلندگوهايي كه بتوانند خواست‌ها و سخنان خود را منعكس كنند، در ايران شهروندان از اين ابزارها هم محروم بودند، در نتيجه به مطالبات شهروندي خود نيز نمي‌رسيدنداين استاد گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تهران درباره ديگر تفاوت طردشدگي در ايران و اروپا ادامه داد: «در اروپا طردشدگي يك حادثه محصول بيكاري و مهاجرت بود، اما در ايران چهره‌هاي طردشدگي جديد هم داشتيم و به نظر مي‌رسيد طردشدگي در اغلب موارد يك سرنوشت محتوم است، فرزندان خانواده‌هاي فقير، فقير به دنيا مي‌آمدند و در فقر مي‌مردند و فقر مانند دامي بود كه نمي‌توان از آن فرار كرد.» شريعتي در ادامه درباره دلايل كارتن‌خوابي در ايران گفت: «براساس تحقيقات دكتر سعيد مدني، فقر سرنوشتي در مثلث بيكاري، فقر و اعتياد است، همچنين فقر در شكل حادثه‌اي در مثلث ديگر مهاجرت، بيماري و خودكشي وجود دارد. بسياري از خانواده‌هايي كه فقر براي‌شان يك حادثه بوده، خانوادههاي مهاجر از شهرستان‌ها، كساني كه از شهرهاي مختلف براي زندگي بهتر به تهران مي‌آيند و معمولا اميدشان از بين مي‌رود، كساني كه بر اثر بيماري خود يا فرزندشان به ناچار همه سرمايه خود را هزينه مي‌كنند و همچنين كساني كه در خانواده بر اثر پديده‌هاي روحي و رواني، خودكشي مي‌كند، به كارتن‌خوابي منجر مي‌شوداو ادامه داد: «مثل همه اجتماعات ديگر اجتماع طردشدگان نيز فرادستان و فرودستان را شامل مي‌شود، فرادستان مردان بي‌خانمان معتاد و فرودستان زنان، كودكان و مهاجران هستند و حتي در بدترين اجتماعات فقر سياه، تحقير نژادي و قومي و ملي هست و آنها فرودستان اجتماعي طردشده هستند.» اين عضو هيأت علمي گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تهران با اشاره به كارهاي خير توسط خيرين گفت: «خيرين سنتي يا افراد معروفي مثل هنرپيشه‌ها، ورزشكاران سياستمداران كه نگران چهره خود در جامعه هستند و بدين منظور كارهاي خير مي‌كنند، سايه همه آنها بر سر جامعه ما باشد، اما از نشانه‌هاي روشني كه وجود دارد، اين است كه در جامعه‌اي كه بسياري از جامعه‌شناسانش از فروپاشي اخلاقي و ركود و رخوت صحبت مي‌كردند، جواناني هستند كه ظاهرشان گوياي چيزي نيست اما فعاليت‌هاي خيرخواهانه مي‌كنند، خلاف جوامع اروپايي كه افراد سالمند بيشتر كار خير انجام مي‌دهند


وجود نداشتن عدالت آموزشي، دليل مهمي براي طردشدگي اجتماعي در ايران
در ادامه اين نشست، «ياسر باقري»، پژوهشگر حوزه سياست‌گذاري اجتماعي به سخنراني پرداخت. او ابتدا نگراني خود را انسداد تحرك عمودي اعلام كرد: «در موضوع تهيدستان و فرودستان و درواقع طردشدگان بحث‌هاي زيادي مي‌توان مطرح كرد، البته مهم‌ترين مجراي تحرك اجتماعي، آموزش است و استفاده از پتانسيل آموزش نياز به فرصت برابر دارد. ما به سمت انسداد در تحرك عمودي پيش مي‌رويم. اين نگراني وجود دارد كه تحرك اجتماعي كه مهم‌ترين مولفه‌اش آموزش بود، ديگر نتواند مانند قبل وجود داشته باشد


باقري با اشاره به لزوم فرصت برابر براي آموزش گفت: «در گذشته پدر و مادر تهي‌دست به فرزندان‌شان توصيه مي‌كردند درس بخوانند تا پيشرفت كرده و شرايطي بهتر از خودشان داشته باشند و اين امر با تحصيل امكان‌پذير بود. شواهد زيادي وجود دارد از مواردي كه توانستند با تحصيلات از فقر نجات پيدا كنند اما برابري فرصت‌ها در واقعيت تحقق نيافته است.» او با بيان اين‌كه سياست‌هاي پيش‌گرفته توسط دولت‌ها روزنه برابري آموزشي را دچار خدشه كرده است، ادامه داد: «حتي حداقل برابري فرصت نيازمند اين بود كه دانش‌آموزان تلاش قابل توجهي كنند تا وارد دانشگاه شوند و با وجود شرايط بسيار بد آموزشي، كيفيت بد مدارس و معلمان، فاصله زياد بين منزل تا مدرسه چه از لحاظ متريك و چه حواشي و ناامني، آموزش در ايران براي طبقه پايين جامعه اميدي بود تا راه بهتري از پدران‌شان را پيش بگيرند. اگر بخواهيم افزايش هزينه‌ها از دهك اول شهري به دهك دهم را بررسي كنيم با افزايش ٤‌هزار و ٢٧٧‌درصدي مواجه خواهيم شد، يعني هزينه آموزش در دهك دهم شهري چيزي حدود ٤٥ برابر نسبت به دهك اول شهري است و در آمار روستا هم از دهك اول تا دهك دهم با افزايش ٧٦٩٤‌درصدي هزينه‌ها روبه رو مي‌شويم، يعني چيزي حدود ٧٨ برابر


اين جامعه‌شناس با تصوير كردن افراد به جاي خانوارها در هزينه‌ها گفت: «اگر خانوارها را فرد تصور كنيم، مثل اين است كه هزينه يك نفر در دهك دهم شهري برابر دو كلاس بيست نفره در دهك يكم شهري باشد و اگر دهك دهم روستايي را با دهك اول روستايي مقايسه كنيم، مثل اين است كه هزينه يك نفر در دهك دهم روستايي چيزي معادل هشت كلاس اول تا پنجم با كلاس‌هاي پانزده نفره در دهك اول روستايي است. حالا اگر ابتدا و انتهاي دهك‌ها، يعني دهك يك روستايي را با دهك ١٠ شهري مقايسه كنيم، تفاوت حدود ١٩٤ برابر مي‌شود و در چنين شرايطي برابري فرصت، معنايي ندارد


اين پژوهشگر حوزه سياست‌گذاري اجتماعي با اشاره به پژوهش‌هاي مختلف كه نشان‌دهنده اثرات ناشي از تحمل استرس كوتاه‌مدت بر مغز است كه تا آخر عمر با فرد مي‌ماند، ادامه داد: «بنابراين افرادي كه مدام استرس را تحمل مي‌كنند فعاليت مغزشان مخدوش شده است، همچنين آزمايش‌هاي دكتر واعظ مهدوي، آثار پيري زودرس بر اثر نابرابري در آزمايش رفتاري موش‌ها را نشان مي‌دهد، به اين صورت كه موش‌هايي كه استرس را تحمل مي‌كردند در اولين مكان ساكت و تاريك سرپناه گرفته و تكان نمي‌خوردند و تأثير اين نابرابري‌ها در انسان با حس قوي خود كه مي‌تواند آنها را درك كند، بسيار بيشتر است
او با بيان اين‌كه تحصيلات ديگر اعتبار گذشته را ندارد، گفت: «با وجود اين‌كه ٦,٥‌درصد از دهك اول داراي مدرك تحصيلات دانشگاهي هستند اما از طرفي افراد تحصيلكرده با بيكاري جدي مواجه هستند و آمار ‌سال ٩٢ نشان مي‌دهد حدود ٩/٣‌درصد كساني كه داراي مدرك كارشناسي هستند و ٨‌درصد كساني كه كارشناسي ارشد دارند، بيكارند.»باقري با بيان اين‌كه فردي كه به هر دليل در طبقه پايين جامعه قرار گرفته اميدي به كسب درآمد حاصل از تحصيلات ندارد، ادامه داد: «در چنين شرايطي انسداد تحرك عمودي رخ داده و از طرفي باعث درماندگي آموختگي فرد شده كه هيچ راهي براي بيرون رفتن از اين شرايط برايش وجود ندارد و از طرف ديگر فرد با وضعيتي روبه‌رو مي‌شود كه تقلا مي‌كند اما چاره‌اي نمي‌يابد


جامعه ايران، جامعه‌اي طردكننده
«صحرا اكرامي»، مسئول پژوهش انجمن «طلوع بي‌نام و نشان‌ها»، دانشجوي دكتري جامعه‌شناسي دانشگاه تهران و كنشگر فعال در حوزه طردشدگان اجتماعي يكي ديگر از سخنرانان اين نشست بود. او در ابتداي سخنانش گفت: «ما جامعه طرد‌كننده‌اي داريم، جامعه ما افغان‌ها را طرد مي‌كند، كساني را كه يك بار سيگاري دست بگيرند به‌عنوان معتاد طرد مي‌كند، كارتن‌خواب‌ها را طرد مي‌كند و در ادامه اين سيستم طرد آكادمي، يعني همين دانشكده علوم اجتماعي، هم همين كار را بازتوليد مي‌كند و به طردشدگان توجه نمي‌كند.» اكرامي گفت موضوع كارتن‌خوابي در ‌سال ١٣٨٢ كه شماري از اين افراد به دليل سرما جان باختند، ديده شد اما از آن‌جا كه به اين موضوع توجه چنداني نشد چند ‌سال بعد مرگ نوزاد ٢٥ روزه كارتن‌خواب با نام «معين» رخ داد.
اكرامي با نقد كتابي درباره جامعه‌شناسي كارتن‌خوابي ادامه داد: «اين كتاب از اين جهت كه اولين متن درباره پديده كارتن‌خوابي است قابل تقدير است، اما شناخت حداقلي از پديده كارتن‌خوابي نشان مي‌دهد كه با پيمايش و طرح پرسشنامه نمي‌توان با اين مسأله روبه‌رو شد.» مسئول پژوهش جمعيت «طلوع بي‌نشان‌ها»، با بيان اين‌كه اگر از پديده‌اي پيشگيري شود، مي‌توان جلوي اپيدمي شدن آن را گرفت، گفت: «در علوم اجتماعي، تا وقتي يك مسأله حالت مرضي پيدا نكند، ما به دنبال درمانش نمي‌رويم، در صورتي كه اگر به جاي راه‌هاي درماني پيشگيري مي‌كرديم، يعني اگر ١٠‌سال قبل به سراغ همين پديده كارتن‌خوابي مي‌رفتيم، اين تعداد زن كارتن‌خواب وجود نداشت كه حتي روزنامه‌ها وجودشان را انكار كننداكرامي با اشاره به اين‌كه اعضاي آكادميك ارتباط مستقيمي با مصداق‌هاي عيني ندارند، ادامه داد: «بين فضاي آكادمي و طردشدگان فاصله وجود دارد و ما اهالي آكادميك بدون ارتباط جدي با طردشدگان به مسائل آكادميك بسنده كرديم، امر واقع را نمي‌شناسيم و درباره‌اش حرف مي‌زنيم، درحالي‌كه اگر مي‌خواهيم نظريه‌پردازي كنيم و دردي را درمان كنيم، بايد از امر واقع بگذريم.
ميان دانشگاه، سازمان‌هاي مردم‌نهاد و طردشدگان شكاف‌هاي زيادي وجود دارد. متاسفانه امروز دانشگاه‌ها توهم آشنايي با اجتماع را دارند و نظريه‌پردازي مي‌كنند بدون آن‌كه امر واقع را بشناسند؛ درحالي‌كه اگر مي‌خواهيم نظريه‌پردازي كنيم و دردي را درمان كنيم، بايد از امر واقع بگذريم



 

 

عضو هيأت علمي گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تهران به‌عنوان انتخابي «ماه عدل» توسط برگزاركنندگان كنفرانس واكنش نشان داد: «از حساسيت‌هاي من اين است كه از آدم‌هايي كه دوست‌شان دارم و از آرمان‌هايي كه به آنها تعلق دارم مناسبت‌زدايي مي‌كنم، زيرا دوست ندارم آرمان‌ها را به يك زمان مشخص محدود كنم. بنابراين اختصاص تنها يك ماه در‌ سال را به عدالت، آن هم به اين خاطر كه به دليل روزه گرفتن و احساس گرسنگي به ياد گرسنگان مي‌افتيم، صحيح نمي‌دانم.» شريعتي گفت: «در تاريخ سياسي ما از مشروطه تا امروز آرمان ملت عدالت‌خواهي بوده است و هميشه در جست‌وجوي عدالت بوده‌ايم، بنابراين عدالت مفهومي جديد نيست و وقتي از آن سخن مي‌گوييم به معني بازگشت طبقات اجتماعي به علوم انساني نيست، بلكه مي‌خواهيم دوباره صورت‌بندي كنيم و مقصودمان تأكيد بر مفهوم عدالت به‌عنوان مفهوم پايه هم در تشيع و هم در فرهنگ مذهبي است و تلاش مي‌كنيم اين امر اجتماعي را همچون مسائل سياسي و ديني برجسته كنيم.»

اين استاد گروه جامعه‌شناسي دانشكده علوم اجتماعي با بيان اين‌كه همه فقرا، محرومان و مستضعفان طردشده ناميده نمي‌شوند، گفت: «طردشدگي مفهوم و گونه خاص و جديدي است و شايد بتوان آن را در برابر مفهوم شهروندي قرار داد، يعني در برابر يك شهروند كه خانه و خانواده دارد، تحصيل و شغل دارد و از حق راي برخوردار است، طردشده هيچ يك از اينها را ندارد و از جامعه رانده شده است.» او با اشاره به گونه‌هاي مختلف طردشدگي ادامه داد: «اشكال گوناگون ديني، سياسي و اقتصادي طردشدگي از طرف نظام آموزشي و... وجود دارد اما چيزي كه مدنظر ماست طردشدگي اجتماعي است كه مفهومي نوظهور در علوم اجتماعي به حساب مي‌آيد و مربوط به سال‌هاي ٧٠ و ٨٠ ميلادي است.»


شريعتي با اشاره به ظهور پديده طردشدگي در اروپا گفت: «در دهه ٧٠ ميلادي، يعني دوره بحران اقتصادي اروپا، به شكل جديدي از فقر توجه شد. در جامعه‌اي كه به نظر فقر درحال كاهش بود، ناگهان عده‌اي از افراد بيكار شدند و تيپ اجتماعي كساني كه تازه بيكار شده‌اند، ايجاد شد، همچنين طردشدگان تكنولوژي كساني بودند كه مهارت‌هاي تكنولوژي مورد نياز را نداشتند، بنابراين بيكاري‌هاي جديد به وجود آمدند و افرادي پيدا شدند كه در خيابان‌ها ساكن و كارتن‌خواب شدند و در فرانسه اينها «بدون داشتن مكان اقامتي فيكس» ناميده ‌شدند.» او ادامه داد: «طردشدگي اجتماعي اول نتيجه بيكاري بود و به‌زودي چهره‌هاي ديگري هم يافت، ازجمله مهاجران كه چهره جديدي از طردشدگان اجتماعي اروپا هستند كه الزاما فقير و بي‌پول نيستند اما هويت، كار و خانه ندارند و طرد شده‌اند.» شريعتي با بيان اين‌كه در ايران هم براي طردشدگي روندي كمابيش مشابه اروپا وجود داشت، گفت: «البته دلايل خاص‌تري هم موجود بود، ايران يك جامعه پساانقلابي بود كه تجربه انقلاب داشت و آرمان‌هايي كه به سويش رفته و برايش تلاش كرده بود، تحقق نيافته، بنابراين نااميد شده بودند و همچنين از سياست‌هاي بسيار هزينه‌بر با نتايج ضعيف زده شده بودند و نيز خانواده‌هايي كه مهم‌ترين سرمايه‌هايشان، يعني فرزندان‌شان را از دست داده بودند، احساس كردند نتايج و حاصل كار با اين هزينه برابر نيست، با اين تفاوت كه اگر در اروپا براي شهروند سنديكا و نشريه وجود داشت و بلندگوهايي كه بتوانند خواست‌ها و سخنان خود را منعكس كنند، در ايران شهروندان از اين ابزارها هم محروم بودند، در نتيجه به مطالبات شهروندي خود نيز نمي‌رسيدند.» اين استاد گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تهران درباره ديگر تفاوت طردشدگي در ايران و اروپا ادامه داد: «در اروپا طردشدگي يك حادثه محصول بيكاري و مهاجرت بود، اما در ايران چهره‌هاي طردشدگي جديد هم داشتيم و به نظر مي‌رسيد طردشدگي در اغلب موارد يك سرنوشت محتوم است، فرزندان خانواده‌هاي فقير، فقير به دنيا مي‌آمدند و در فقر مي‌مردند و فقر مانند دامي بود كه نمي‌توان از آن فرار كرد.» شريعتي در ادامه درباره دلايل كارتن‌خوابي در ايران گفت: «براساس تحقيقات دكتر سعيد مدني، فقر سرنوشتي در مثلث بيكاري، فقر و اعتياد است، همچنين فقر در شكل حادثه‌اي در مثلث ديگر مهاجرت، بيماري و خودكشي وجود دارد. بسياري از خانواده‌هايي كه فقر براي‌شان يك حادثه بوده، خانواده‎هاي مهاجر از شهرستان‌ها، كساني كه از شهرهاي مختلف براي زندگي بهتر به تهران مي‌آيند و معمولا اميدشان از بين مي‌رود، كساني كه بر اثر بيماري خود يا فرزندشان به ناچار همه سرمايه خود را هزينه مي‌كنند و همچنين كساني كه در خانواده بر اثر پديده‌هاي روحي و رواني، خودكشي مي‌كند، به كارتن‌خوابي منجر مي‌شود.» او ادامه داد: «مثل همه اجتماعات ديگر اجتماع طردشدگان نيز فرادستان و فرودستان را شامل مي‌شود، فرادستان مردان بي‌خانمان معتاد و فرودستان زنان، كودكان و مهاجران هستند و حتي در بدترين اجتماعات فقر سياه، تحقير نژادي و قومي و ملي هست و آنها فرودستان اجتماعي طردشده هستند.» اين عضو هيأت علمي گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تهران با اشاره به كارهاي خير توسط خيرين گفت: «خيرين سنتي يا افراد معروفي مثل هنرپيشه‌ها، ورزشكاران سياستمداران كه نگران چهره خود در جامعه هستند و بدين منظور كارهاي خير مي‌كنند، سايه همه آنها بر سر جامعه ما باشد، اما از نشانه‌هاي روشني كه وجود دارد، اين است كه در جامعه‌اي كه بسياري از جامعه‌شناسانش از فروپاشي اخلاقي و ركود و رخوت صحبت مي‌كردند، جواناني هستند كه ظاهرشان گوياي چيزي نيست اما فعاليت‌هاي خيرخواهانه مي‌كنند، خلاف جوامع اروپايي كه افراد سالمند بيشتر كار خير انجام مي‌دهند.»


وجود نداشتن عدالت آموزشي، دليل مهمي براي طردشدگي اجتماعي در ايران
در ادامه اين نشست، «ياسر باقري»، پژوهشگر حوزه سياست‌گذاري اجتماعي به سخنراني پرداخت. او ابتدا نگراني خود را انسداد تحرك عمودي اعلام كرد: «در موضوع تهيدستان و فرودستان و درواقع طردشدگان بحث‌هاي زيادي مي‌توان مطرح كرد، البته مهم‌ترين مجراي تحرك اجتماعي، آموزش است و استفاده از پتانسيل آموزش نياز به فرصت برابر دارد. ما به سمت انسداد در تحرك عمودي پيش مي‌رويم. اين نگراني وجود دارد كه تحرك اجتماعي كه مهم‌ترين مولفه‌اش آموزش بود، ديگر نتواند مانند قبل وجود داشته باشد.»


باقري با اشاره به لزوم فرصت برابر براي آموزش گفت: «در گذشته پدر و مادر تهي‌دست به فرزندان‌شان توصيه مي‌كردند درس بخوانند تا پيشرفت كرده و شرايطي بهتر از خودشان داشته باشند و اين امر با تحصيل امكان‌پذير بود. شواهد زيادي وجود دارد از مواردي كه توانستند با تحصيلات از فقر نجات پيدا كنند اما برابري فرصت‌ها در واقعيت تحقق نيافته است.» او با بيان اين‌كه سياست‌هاي پيش‌گرفته توسط دولت‌ها روزنه برابري آموزشي را دچار خدشه كرده است، ادامه داد: «حتي حداقل برابري فرصت نيازمند اين بود كه دانش‌آموزان تلاش قابل توجهي كنند تا وارد دانشگاه شوند و با وجود شرايط بسيار بد آموزشي، كيفيت بد مدارس و معلمان، فاصله زياد بين منزل تا مدرسه چه از لحاظ متريك و چه حواشي و ناامني، آموزش در ايران براي طبقه پايين جامعه اميدي بود تا راه بهتري از پدران‌شان را پيش بگيرند. اگر بخواهيم افزايش هزينه‌ها از دهك اول شهري به دهك دهم را بررسي كنيم با افزايش ٤‌هزار و ٢٧٧‌درصدي مواجه خواهيم شد، يعني هزينه آموزش در دهك دهم شهري چيزي حدود ٤٥ برابر نسبت به دهك اول شهري است و در آمار روستا هم از دهك اول تا دهك دهم با افزايش ٧٦٩٤‌درصدي هزينه‌ها روبه رو مي‌شويم، يعني چيزي حدود ٧٨ برابر.»


اين جامعه‌شناس با تصوير كردن افراد به جاي خانوارها در هزينه‌ها گفت: «اگر خانوارها را فرد تصور كنيم، مثل اين است كه هزينه يك نفر در دهك دهم شهري برابر دو كلاس بيست نفره در دهك يكم شهري باشد و اگر دهك دهم روستايي را با دهك اول روستايي مقايسه كنيم، مثل اين است كه هزينه يك نفر در دهك دهم روستايي چيزي معادل هشت كلاس اول تا پنجم با كلاس‌هاي پانزده نفره در دهك اول روستايي است. حالا اگر ابتدا و انتهاي دهك‌ها، يعني دهك يك روستايي را با دهك ١٠ شهري مقايسه كنيم، تفاوت حدود ١٩٤ برابر مي‌شود و در چنين شرايطي برابري فرصت، معنايي ندارد.»


اين پژوهشگر حوزه سياست‌گذاري اجتماعي با اشاره به پژوهش‌هاي مختلف كه نشان‌دهنده اثرات ناشي از تحمل استرس كوتاه‌مدت بر مغز است كه تا آخر عمر با فرد مي‌ماند، ادامه داد: «بنابراين افرادي كه مدام استرس را تحمل مي‌كنند فعاليت مغزشان مخدوش شده است، همچنين آزمايش‌هاي دكتر واعظ مهدوي، آثار پيري زودرس بر اثر نابرابري در آزمايش رفتاري موش‌ها را نشان مي‌دهد، به اين صورت كه موش‌هايي كه استرس را تحمل مي‌كردند در اولين مكان ساكت و تاريك سرپناه گرفته و تكان نمي‌خوردند و تأثير اين نابرابري‌ها در انسان با حس قوي خود كه مي‌تواند آنها را درك كند، بسيار بيشتر است.»
او با بيان اين‌كه تحصيلات ديگر اعتبار گذشته را ندارد، گفت: «با وجود اين‌كه ٦,٥‌درصد از دهك اول داراي مدرك تحصيلات دانشگاهي هستند اما از طرفي افراد تحصيلكرده با بيكاري جدي مواجه هستند و آمار ‌سال ٩٢ نشان مي‌دهد حدود ٩/٣‌درصد كساني كه داراي مدرك كارشناسي هستند و ٨‌درصد كساني كه كارشناسي ارشد دارند، بيكارند.»باقري با بيان اين‌كه فردي كه به هر دليل در طبقه پايين جامعه قرار گرفته اميدي به كسب درآمد حاصل از تحصيلات ندارد، ادامه داد: «در چنين شرايطي انسداد تحرك عمودي رخ داده و از طرفي باعث درماندگي آموختگي فرد شده كه هيچ راهي براي بيرون رفتن از اين شرايط برايش وجود ندارد و از طرف ديگر فرد با وضعيتي روبه‌رو مي‌شود كه تقلا مي‌كند اما چاره‌اي نمي‌يابد.»


جامعه ايران، جامعه‌اي طردكننده
«صحرا اكرامي»، مسئول پژوهش انجمن «طلوع بي‌نام و نشان‌ها»، دانشجوي دكتري جامعه‌شناسي دانشگاه تهران و كنشگر فعال در حوزه طردشدگان اجتماعي يكي ديگر از سخنرانان اين نشست بود. او در ابتداي سخنانش گفت: «ما جامعه طرد‌كننده‌اي داريم، جامعه ما افغان‌ها را طرد مي‌كند، كساني را كه يك بار سيگاري دست بگيرند به‌عنوان معتاد طرد مي‌كند، كارتن‌خواب‌ها را طرد مي‌كند و در ادامه اين سيستم طرد آكادمي، يعني همين دانشكده علوم اجتماعي، هم همين كار را بازتوليد مي‌كند و به طردشدگان توجه نمي‌كند.» اكرامي گفت موضوع كارتن‌خوابي در ‌سال ١٣٨٢ كه شماري از اين افراد به دليل سرما جان باختند، ديده شد اما از آن‌جا كه به اين موضوع توجه چنداني نشد چند ‌سال بعد مرگ نوزاد ٢٥ روزه كارتن‌خواب با نام «معين» رخ داد.
اكرامي با نقد كتابي درباره جامعه‌شناسي كارتن‌خوابي ادامه داد: «اين كتاب از اين جهت كه اولين متن درباره پديده كارتن‌خوابي است قابل تقدير است، اما شناخت حداقلي از پديده كارتن‌خوابي نشان مي‌دهد كه با پيمايش و طرح پرسشنامه نمي‌توان با اين مسأله روبه‌رو شد.» مسئول پژوهش جمعيت «طلوع بي‌نشان‌ها»، با بيان اين‌كه اگر از پديده‌اي پيشگيري شود، مي‌توان جلوي اپيدمي شدن آن را گرفت، گفت: «در علوم اجتماعي، تا وقتي يك مسأله حالت مرضي پيدا نكند، ما به دنبال درمانش نمي‌رويم، در صورتي كه اگر به جاي راه‌هاي درماني پيشگيري مي‌كرديم، يعني اگر ١٠‌سال قبل به سراغ همين پديده كارتن‌خوابي مي‌رفتيم، اين تعداد زن كارتن‌خواب وجود نداشت كه حتي روزنامه‌ها وجودشان را انكار كنند.» اكرامي با اشاره به اين‌كه اعضاي آكادميك ارتباط مستقيمي با مصداق‌هاي عيني ندارند، ادامه داد: «بين فضاي آكادمي و طردشدگان فاصله وجود دارد و ما اهالي آكادميك بدون ارتباط جدي با طردشدگان به مسائل آكادميك بسنده كرديم، امر واقع را نمي‌شناسيم و درباره‌اش حرف مي‌زنيم، درحالي‌كه اگر مي‌خواهيم نظريه‌پردازي كنيم و دردي را درمان كنيم، بايد از امر واقع بگذريم.
ميان دانشگاه، سازمان‌هاي مردم‌نهاد و طردشدگان شكاف‌هاي زيادي وجود دارد. متاسفانه امروز دانشگاه‌ها توهم آشنايي با اجتماع را دارند و نظريه‌پردازي مي‌كنند بدون آن‌كه امر واقع را بشناسند؛ درحالي‌كه اگر مي‌خواهيم نظريه‌پردازي كنيم و دردي را درمان كنيم، بايد از امر واقع بگذريم.»


سلامت نيوز: بيكاري، فقر و اعتياد دلايل اصلي طردشدگي در ايران

برگشت به تلکس خبرها