تلکس وب سايت شخصي ولي اله ديني: بررسي تطبيقي شاخص تنبلي در ايران و كشورهاي جهان
پنجشنبه، 12 شهریور 1394 - 17:42     کد خبر: 682

مقاله حاضر درصدد بررسي تطبيقي ميانگين شاخص تنبلي در ايران و 55 كشور جهان، اين سؤال اساسي را دنبال مي كند كه آيا ايرانيان از ديگر كشورهاي جهان تنبل ترند؟ به همين منظور شاخص تنبلي ساخته شد تا ميانگين اين شاخص بين ايران و ديگر كشورهاي مورد مطالعه در اين تحقيق مورد ارزيابي و مقايسه قرار گيرد.اين پژوهش در مقام آزمون مدعا با واقعيت هايي كه فرضيات تحقيق بر آنها دلالت دارند از روش تطبيقي كمي استفاده نموده است و بر مبناي تحليل ثانويه مجموعه داده هاي كمي در سطح جهان، بين سال هاي 2006-2005، ميانگين تنبلي در ايران را با ديگر كشورهاي جهان مورد تحليل قرار داده است. نتايج نشان مي دهند كه بر اساس شاخص ساخته شده در اين تحقيق ميزان تنبلي ايرانيان از متوسط جهاني بيشتر است و تنها كشورهاي عربي هستند كه بيش از ايرانيان دچار تنبلي اند و رتبه اول تنبلي در جهان را دارند. در انتها نيز تلاش شده تا برخي راهكارهاي فردي و جمعي تنبلي نيز بيان شود.

بررسي تطبيقي شاخص تنبلي در ايران و كشورهاي جهان[1]
رضا يگانه[2] و همكاران

چكيده: مقاله حاضر درصدد بررسي تطبيقي ميانگين شاخص تنبلي در ايران و 55 كشور جهان، اين سؤال اساسي را دنبال مي كند كه آيا ايرانيان از ديگر كشورهاي جهان تنبل ترند؟ به همين منظور شاخص تنبلي ساخته شد تا ميانگين اين شاخص بين ايران و ديگر كشورهاي مورد مطالعه در اين تحقيق مورد ارزيابي و مقايسه قرار گيرد.اين پژوهش در مقام آزمون مدعا با واقعيت هايي كه فرضيات تحقيق بر آنها دلالت دارند از روش تطبيقي كمي استفاده نموده است و بر مبناي تحليل ثانويه مجموعه داده هاي كمي در سطح جهان، بين سال هاي 2006-2005، ميانگين تنبلي در ايران را با ديگر كشورهاي جهان مورد تحليل قرار داده است. نتايج نشان مي دهند كه بر اساس شاخص ساخته شده در اين تحقيق ميزان تنبلي ايرانيان از متوسط جهاني بيشتر است و تنها كشورهاي عربي هستند كه بيش از ايرانيان دچار تنبلي اند و رتبه اول تنبلي در جهان را دارند. در انتها نيز تلاش شده تا برخي راهكارهاي فردي و جمعي تنبلي نيز بيان شود.

كليد واژه: تنبلي فردي، تنبلي اجتماعي، مطالعه تطبيقي

بيان مسأله
بررسي دوره هاي تاريخي مختلف و مطالعه سفرنامه هاي فرنگياني كه به ايران سفر كرده اند، شواهدي از تنبلي ايرانيان به دست مي دهند (رايت، 1385؛ موريه، 1380؛ وامبري، 1372؛ بنجامين، 1366؛ پولاك، 1361؛ اورسل، 1352 و مورگان، 1335). بعلاوه در بُن بيشتر ِمشكلات افراد جامعه و مشخصه هايي كه كم و بيش از آن ها با عنوان آسيب هاي فرهنگي و يا اجتماعي ياد مي كنند، خصوصيت اخلاقي تنبلي اجتماعي را مشاهده مي كنيم كه به اعتقاد برخي از صاحبنظران، بسياري از ويژگي هاي نامطلوب ما بر روي آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعي ما بسيار ريشه دارد (چلبي، 1381؛ قاضي مرادي، 1378؛ بازرگان، 1357 و جمالزاده، 1345). اين مسأله تا بدانجا مهم است كه رهبران جامعه نيز «تنبلي اجتماعي» را به عنوان «دشمن دروني ايرانيان» مطرح كرده اند.
در كلي ترين برداشت،‌ تنبلي را مترادف با فقر ِحركتي مي دانند. فردي تنبل است كه هيچ رغبت و اشتياقي به تحرك و جنب و جوش نداشته و از پويايي و جست و خيز در گريز است. در جامعه اي كه تنبلي رخنه مي كند، افراد آن براي انجام امور كوچك و بزرگ در زندگي شخصي و يا مناسبات اجتماعي و عمومي، هميشه كار امروز را به فردا مي اندازند، تصميم سازي و تصميم گيري را به ديگران واگذار مي كنند، تغيير و تحولي را كه آرزو مي كنند -بدون كوچك ترين اقدامي- از ديگران انتظار مي كشند، عادت به فكر كردن ندارند و براي هر انتخابي تعلل مي ورزند. بالطبع در چنين جامعه اي ميزان توليد و بازده شغلي بسيار پايين و علاقه و اشتياق به كار كم است؛ سازندگي به كندي پيش مي رود و زمان از ارزش واقعي برخوردار نيست.روشن است كه جامعه تنبل دچار رخوت و خواب آلودگي مي شود، در پذيرش انديشه و مصرف كالا هيچ نظام و ترتيبي رعايت نمي كند. تجارت،‌ صنعت و علم، يا راكد است و يا به كندي به پيش مي رود، جريان پيشرفت دچار انحراف مي شود و انسجام، تعادل و سلامت جامعه به خطر مي افتد. در چنين شرايطي به نظر مي رسد فرهنگ مصرف و غفلت، مي تواند از جمله پيامدهاي تنبلي در چنين جوامعي محسوب گردد.همچنين استفاده نامناسب از نيروي انساني براي توسعه يك كشور نيز پيامد ديگري است كه جامعه تؤام با تنبلي با آن مواجه مي شود. اين در حالي است كه در هركشوري نيروي انساني مهمترين عامل براي توسعه محسوب مي شود، و وجود تنبلي اجتماعي مي تواند مهمترين مانع توسعه و پيشرفت گردد.با توجه به اين مطالب، مقاله حاضر در پي آن است تا پرسش اصلي اين تحقيق كه «آيا ايرانيان تنبل هستند؟» را با استفاده از داده هاي كمي و آماري بين المللي مورد بررسي قرار دهد. براي اين مهم ابتدا شاخصي نظري (با تكيه بر داده هاي بين المللي موجود) ساخته مي شود و در مرحله بعد با بهره‌گيري از روش تطبيقي، از اين شاخص براي مقايسه ايران با ديگر كشورهاي جهان استفاده مي شود و به تحليل ثانويه داده هاي كمي در سطح جهاني پرداخته مي شود.

مباني نظري
در فرهنگ فارسي «تنبلي» به معناي تن پروري، بي كارگي، كاهلي و اهمال و سستي به كار رفته است (فرهنگ فارسي، ج 1، 1147). تنبلي يا سستي (فتور) از نظر لغوي به دو معني استفاده مي شود: دست كشيدن پس از استمرار در كاري، يا سكون بعد از حركت و جنبش؛ و كسالت، بي حالي، يا سستي و تنبلي پس از شادابي و كوشش. از لحاظ اصـطــلاحـي نيز تنبلي «دردي است كه ممكن است گريبانگير بعضي اشخاص داراي فعاليت و كار گردد. البته هر انساني حتماً دچار آن مي گردد. درجه پايين آن؛ كسالت، سستي يا تنبلي است و درجه شديدتر آن؛ دست كشيدن از كار و آرام و سكون گرفتن پس از شور و شوق مداوم و تحرك و فعاليت پيوسته مي باشد» (ساروخاني، 1370).
مقوله تنبلي به عنوان يك خصيصه فردي موضوع مطالعه روانشناسي قرارگرفته و از آن به «اهمال كاري»[5] ياد شده است. روانشناسان (آليس و جيمزنال، 1375؛ آقا تهراني، 1383) اهمال كاري را چنين تعريف كرده اند: «كاري را كه تصميم به اجراي آن داريم، به آينده موكول كنيم». جوهره اين رفتار نيز، تعويق انداختن، تعلل ورزيدن، سبك گرفتن و سهل انگاري در كار است. «بلس» نيز تنبلي را به تعويق انداختن كارهايي مي داند كه فرد بايد مي كرد يا دوست دارد بكند. به عبارت دقيق تر، تنبلي، «به تعويق انداختن انجام كاري است كه مي دانيد همين الآن بايد انجام شود و به آينده موكول گردد» (بلس،1386: 14).
برخي جامعه شناسان «تنبلي اجتماعي» را با كرختي و رخوت اجتماعي[6] مترادف دانسته و رشد كند حركت اجتماع را «تنبلي اجتماعي» ناميده اند. در اين تعاريف مضمون هايي مثل عدم پذيرش تحولات جديد و قبول تداوم حركت هاي نامنطبق با حيات اجتماعي را از مختصات تعاريف «تنبلي‌اجتماعي» مي‌دانند (ساروخاني، 1370: 707).
اما در ادبيات جامعه شناسي، كمتر بحثي در باره تنبلي موجود است و در ايران، تقريبا هيچ بحثي در اين باره موجود نيست، لذا در اين مقاله تلاش مي شود با تكيه بر «نظريه انتخاب عقلاني»[7] حدود مفهومي تنبلي اجتماعي بيان و روشن شود.
اصول‌ و مباني‌ (آگزيوم‌) كنشگر عقلاني‌، پايه‌ تقريباً تمام‌نظريه‌پردازي‌هاي‌ مؤثر در علوم‌ اجتماعي‌ است‌ (اودن‌، 2001؛ استارك‌، 1994؛ بودون، 1998؛ كلمن‌، 1377). در نظريه‌ انتخاب‌ عقلاني‌، جامعه‌ مجموعه‌اي‌ از افراد است‌ كه‌ كنش‌ عقلاني‌ معطوف به هدف (يا در تعريف وبر كنش مبتني بر عقلانيت ابزاري) دارند. اين‌ افرادِ آگاه‌ و مختار و هدفمند در هر شرايطي‌ بدنبال‌ بيشينه‌ كردن‌ سود خود هستند (ليتل‌،1373: 69).
«كلمن»‌ سردمدار جامعه شناسي انتخاب عقلاني بر اين عقيده است كه‌»كنشگر، كنشي‌ را انتخاب‌ مي‌كند كه‌ حداكثر فايده‌ را نصيب‌ او سازد»(كلمن‌، 1377: 32). نظريه‌ فردگرايانه‌ و عمومي‌ او درباره‌ نظام‌هاي ‌اجتماعي تلاش وي براي حل اين مسأله اصلي جامعه شناسي است كه تبيين‌ پديده‌ اجتماعي‌ با توجه‌ به‌ خود افراد، و نه‌ ديگر شيوه‌هاي‌ موجود مي‌باشد. عناصر پايه‌ و اصلي‌ نظريه‌ كلمن‌ درباره‌ نظام‌هاي‌ اجتماعي‌، كنشگران‌، و منابع‌ يا وقايع‌ هستند. كنشگران‌ در اين‌منابع‌ و وقايع‌، منافعي‌ داشته‌ و بر برخي‌ از آنها تسلط‌ دارند. اصلي‌ترين‌ ايده‌هاي‌ نظري‌ عبارتند از: 1) اينكه‌ افراد به‌دنبال‌ نفع‌ فردي‌ بوده‌ و به‌ گونه‌اي‌ عمل‌ مي‌كنند كه‌ گويي‌ مي‌خواهند سود حاصل‌ از منابع‌ و وقايع‌ را به‌ حداكثر برسانند.2) اينكه‌ به‌ منظور به‌ حداكثر رسانيدن‌ اين‌ سود، تسلط‌ بر اين‌ منابع‌ و وقايع‌ را با يكديگر مبادله‌ مي‌نمايند.
‌نگاهي كوتاه به آثار نظريه پردازاني چون؛ «ماكس وبر»، «هرساني»[8]، «ريمون بودون» و «جان الستر» آنان را در زمره صاحب نظران نظريه انتخاب عقلاني قرار مي دهد (اودن، 2001). بطوريكه «ماكس وبر» براي روشن شدن كنش عقلاني به طبقه بندي كنش مي پردازد. «هرساني» عمل‌ عقلاني‌ را در زندگي‌ روزمره‌، رفتاري‌ مي‌داندكه‌ بهترين‌ وسايل‌ در دسترس‌، براي‌ رسيدن‌ به‌ يك‌ هدف‌ مشخص‌ انتخاب‌ مي‌كنند(هرساني،1986: 83). «بودون‌« نيز مانند وبر به‌ معناي‌ ذهني‌ِ كنش‌ يا باورها توجه‌ دارد. وي‌، يك‌ الگوي‌ شناختي[9]‌، يا جايگزيني‌ براي‌ انتخاب‌ عقلاني‌ را پايه‌گذاري‌ مي‌كند (بودون‌، 1998)، كه در برگيرنده‌ كنشي‌ است‌ كه‌ نه ‌منفعت‌طلبانه‌ است‌ و نه‌ حتي‌ ابزاري‌ است‌. «جان‌ الستر» فيلسوف‌ و تاريخ دان‌ نروژي، همانند كلمن‌ و بودون‌، انتخاب‌ عقلاني‌ را با توجه‌ به‌ جستجوگري‌ براي‌ مباني‌ خرد توجيه‌ مي‌كند. نظريه‌ عمومي‌ جامعه‌ شناختي‌ الستر در موارد بسياري‌ با الگوهاي‌ انتخاب‌ عقلاني‌ ارائه‌ شده‌ از سوي‌ كلمن‌ و بودون‌ مشترك‌ است‌، به‌ جز اينكه‌ اين‌ نظريه‌ از نظريه‌ كلمن‌ و حتي‌ نظريه‌ بودون‌ كمتر ساختارگرايانه‌ است‌.
با استفاده از چارچوب انتخاب عقلاني، مي توان براي تنبلي دو حالت در نظرگرفت: «تنبلي فردي» و «تنبلي اجتماعي». «تنبلي فردي» (كه از آن، علاوه بر laziness به temporal dilemma هم ياد شده) حالتي است كه فرد ميان دو انتخاب مخير مي شود، يكي لذت آني و ديگري نفعي شخصي در آينده كه براي كسب آن نفع، بايد از اين لذت گذشت.
انتخاب كردن و نيز علم به زيان آور بودن انتخاب لذت فعلي و سودمند بودن نفع آينده ابعاد مهم تنبلي هستند. انتخاب در اينجا به معناي آن است كه يك كنشگر عاقل، بصورت نسبي از مزايا و معايب هر دو گزينه آگاه است، يعني مي داند كه الآن چه مي كند و مي داند كه انتخاب لذت آني در زمان حال، چه زياني براي فرد در آينده دارد، و با علم به اين دو گزينه، «انتخاب» مي كند. البته در بسياري موارد، رفتار و انتخاب فرد از نظر ناظر بيروني، مصداق تنبلي است، اما فرد رفتار خود را تنبلي نمي داند، يا آنچنان كه بايد، از عواقب رفتار خود آگاه نيست. در اين صورت، بايد با تربيت يا حتي اجبار وي را به سمت گزينه درست رهنمون شد.
نكته ديگر اينكه،گاه فرد به دليل تعارض شناختي، وقتي بدنبال لذت آني باشد، مزيت هاي نفع آتي را كمتر از حد واقعي برآورد مي كند و نيز زيان هاي عدم دنبال كردن نفع آتي و بي عملي و لذت طلبي آتي را كمتر برآورد مي كند. علاوه بر آن، محاسباتي را وارد مي كند كه غيرمعقول است، مانند وقتي كه فرد مراجعه به دندانپزشك براي معاينه دندان خود را به عقب مي اندازد و همواره اميدوار است كه رشد علم و تكنولوژي در آينده، اين تنبلي وي را جبران كند. همچنين، فرد گاه اصولاً محاسبه را كنار مي گذارد و اصلاً توجهي به عمل خود ندارد، چون با هر محاسبه اي، رفتار وي غلط است؛ لذا كار را به فردا واگذار مي كند (چو فردا شود فكر فردا كنيم)، و مهم آن است كه «الآن» نيست و لذا وجدان فرد آسوده است. لذا در «تسويف» و در فرايندي كه نفس بر سر خود كلاه مي گذارد، بايد دقت بيشتر كرد.
آنتوني گيدنز نيز تعريفي مشابه از تبنلي دارد. او (به نقل از كسل، 1386: 25) با طرح مساله «امنيت وجودي» ذكر مي كند كه «كنشگران اعمالي را دوباره و دوباره به اجرا مي گذارند كه برايشان آرامش بخش بوده است. هر گونه آشفتگي و اختلال در اين روال ها، نوعا به منزله بي ثباتي تجربه مي شود و افراد همواره مراقب اطراف خود هستند تا مطمئن شوند كه وقايع طبق روال و به نحو قابل پيش بيني در جريان است. اين مطلب، ماهيت محافظه كارانه زندگي اجتماعي را تا حدي تبيين مي كند. ما آنچنان به امور مانوس زندگي مي چسبيم كه حتي جنبه هاي ناخوشايند زندگي را نيز بازتوليد مي كنيم. پس ممكن است همچنان شغل خسته كننده يا ازدواج مصيبت باري را ادامه دهيم، حتي اگر گزينه هاي بهتري در دسترس باشد.»
باز هم امنيت وجودي تبيين مي كند كه چرا افراد كمتر در باره پيامدهاي منفي رفتارهايشان تامل مي كنند، يا از موارد نگران كننده پرهيز مي كنند، زيرا اگر فرد به طور جدي و پيوسته نگران تاثيرات نامعلوم (و فعلا ناشناخته) هواي آلوده و مواد سمي بر جسم خود باشد، زندگي روزانه برايش دشوار مي شود، لذا اين امور به محاق فراموشي سپرده مي شود. (همان، ص 47)
نوع ديگر تنبلي، «تنبلي اجتماعي» است. تنبلي اجتماعي گاه محصول تنبلي افراد جامعه و برآيند تنبلي آنها است. يعني وقتي كثيري از افراد، بي عمل و لذت طلب هستند، در سطح جامعه نيز اين فرايند مشاهده مي شود. اين نوع از تنبلي‏، نمودهاي متعدد دارد؛ پايين بودن سطح بهره وري اداري، عدم اقبال به كار طولاني مدت و سخت و... .
اما صورت ديگر تنبلي اجتماعي حالتي است كه «ريمون بودون» در كتاب «منطق اجتماعي» (1364) آن را «اثر منتجه نظام هاي وابستگي متقابل» مي داند. يعني افراد در سطح فردي، رفتاري نسبتاً مطلوب دارند، اما اين رفتار در سطح جمعي به نتيجه مطلوب منتج نمي شود. دليل آن هم ناهماهنگي در سطح نهادهاي اجتماعي است. فرضاً وقتي كه تلويزيون برنامه هاي جذاب و آگهي هاي طولاني مدت خوش ساخت پخش مي كند، هدف آن در اينجا كسب درآمد و جذب مخاطب است، ولي در عوض مخاطب خردسال و نوجوان بجاي انجام تكاليف، به تماشاي تلويزيون جذب مي شود، و محصول آن، عدم موفقيت نظام آموزشي است.
بر اساس توصيف ذكر شده در بالا، و با تأكيد بر جزئيات تعريف تنبلي و نحوه برخورد افراد با آن و همچنين برجسته شدن عناصر انتخاب عقلاني، دو تعريف متفاوت از تنبلي مي توان ارائه كرد (اين دو تعريف، دو بعد متفاوت از تنبلي را مي سازد):
- تمديد يا كش دادن يا اطاله وضعيت فعلي و عدم تمايل به تغيير رفتار يا وضعيت توسط كنشگر. كه به نوعي بي عملي است و رخوت و ركود. مثل فردي كه در يك ترافيك شلوغ از تاكسي پياده نمي شود يا در زمان آگهي ها تلويزيون مي بيند. در اين بعد از تنبلي ترجيح كنشگر در آن است كه وضع موجود، هر چند از آن لذت برده نمي شود، حفظ گردد.
- تسويف يا انتخاب لذت آني بر نفع فردي آتي توسط كنشگر. اين تعريف سه بعد دارد: نظام ترجيحات كنشگر، اندازه گيري از لذايذ آني و اندازه گيري از نفع آتي. در اينجا عمل است مثل رفتن به پيك نيك، به كافي شاپ و... .گاه بر هم زدن وضع موجود تنبلي است، يعني درس خواندن مداوم يا كار كردن مداوم حفظ وضع موجود است و رها كردن آن، عمل نويي است.
در اين كار تحقيقاتي با توجه به اينكه از داده هاي پژوهش هاي بين المللي استفاده مي كنيم، و اين داده ها از سطح تحليل فردي بدست آمده و سپس برآيند آن به كل جامعه نسبت داده شده است به لحاظ روش شناختي «تنبلي اجتماعي» را محصول تنبلي افراد جامعه و برآيند تنبلي آنها محسوب كرده ايم. يعني وقتي كثيري از افراد، بي عمل و لذت طلب هستند، در سطح جامعه نيز اين فرايند مشاهده مي شود و جامعه اي كه اكثر افراد آن تمايل كمي به تلاش داشته باشند تنبل محسوب مي كنيم. اين نوع از تنبلي‏ نمودهاي متعدد دارد از جمله؛ پايين بودن سطح بهره وري اداري، عدم اقبال به كار طولاني مدت و سخت، تمايل به جذب شدن در دستگاه هاي دولتي، عدم ارائه ايده هاي جديد و خلاقيت در كار و زندگي، انتظار دريافت مزايا و پاداش هاي دولتي و... .

روش تحقيق
اين مقاله در مقام آزمون اين مدعا كه «ايرانيان افرادي تنبلند» (در مقايسه با كشورهاي ديگر) از «روش تطبيقي كمي»[10] يا «تحليل بين كشوري»[11] براي سنجش داده هاي موجود درباره شاخص تنبلي اجتماعي استفاده كرده است. در اين پژوهش، واحد تحليل «كشور»، سطح تحليل «جهان» و واحد مشاهده «كشور/ سال» است، اين طرح تحقيق «مقطعي» بوده و در بين سال هاي 2006- 2005، بر اساس داده هاي كمي كشورها انجام گرفته و داده ها نيز از بانك جهاني و از پيمايش ارزش هاي جهاني گردآوري شده اند. اين داده ها در وبگاه اين دو موسسه موجود است و مي توان با طبقه بندي كشورها (كه در اين مقاله از يونسكو گرفته شده) داده هاي مورد نظر را استخراج كرد.
جمعيت آماري تحقيق  را كليه كشورهايي تشكيل داده اند كه واجد داده براي انجام مقايسه در اين مقطع زماني بوده اند. بدين ترتيب در اين بخش استراتژي تمام شماري (عدم نمونه گيري) مدنظر قرارگرفت؛ با علم به اين مطلب كه محدوديت هاي عملي در وجود و دستيابي به داده هاي مناسب براي كليه متغيرها در برخي از جوامع، خواه ناخواه تعداد كشورهاي تحت مطالعه را تقليل خواهد داد. واقعيت اين است كه در كليه تحقيقات بين كشوري، حجم نمونه مآلاً توسط وجود داده هاي قابل دستيابي از متغيرهاي مورد مطالعه، محدود و تعيين مي شود. به همين دليل يك مشكل مشترك و عمومي در اين دسته از تحقيقات عبارت است از كمبود داده براي كليه متغيرها در تمامي كشورها براي كل دوره زماني مورد بررسي (راگين، 1388؛ طالبان، 1389). در مجموع به دليل فقدان داده هاي لازم براي برخي كشورها در اين دوره زماني، تعداد نمونه تحقيق به 55 كشور محدود گرديد.

از آنجا كه در مطالعات بين المللي شاخص تنبلي وجود ندارد، با استفاده از تعريف ذكر شده براي تنبلي در بالا، تلاش شده تا نزديك ترين معرف ها براي شاخص تنبلي برگزيده شود. معرف هاي شاخص تنبلي[12] در مطالعه تطبيقي حاضر بدين شرح مي باشند:

¨     اهميت كار در زندگي افراد يك جامعه
¨     نظر درباره اين دو ايده كه؛ چون رقابت مردم را به سخت كوشي و رشد ايده هاي جديدشان برمي انگيزاند، خوب است يا در مقابل؛ چون وضعيت بدي را به همراه مي آورد، مضر و زيان آور است.
¨     در درازمدت معمولاً سخت كوشي، زندگي بهتري را فراهم مي كند يا خوش شانسي.
¨     ارائه ايده هاي جديد و خلاق بودن
¨     پولدار بودن
¨     كمك به مردم و نزديكان
¨     داشتن موفقيت هاي زياد

(دسته بالا از معرف ها، به واسطه توصيف فرد پاسخگو از مردم و شباهت خود فرد به اين گويه ها مورد ارزيابي قرارگرفته است).
¨     مطالبه پاداش و مزاياي دولتي كه فرد در اختيار ندارد.
¨     عدم پرداخت كرايه وسايل نقليه عمومي
¨     تقلب در پرداخت ماليات

(سه معرف اخير نيز به واسطه قابل توجيه بودن اين اعمال در نزد افراد جامعه، مورد ارزيابي قرارگرفته است).
مساله اساسي در جامعه ايران (و اين مقاله نيز)، تنبلي به عنوان يك رفتاراست نه نظر آنها. اما از آنجا كه دسترسي به رفتار مردم ممكن نبوده است، در برخي از موارد بالا، از نظر آنها استفاده شده است. اما بايد اين نكته را هم در نظر داشت كه چون در اين مقاله، بنا بر مقايسه ميان جوامع بوده است، چون در همه آنها تركيب يكساني از نظر و رفتار مردم سنجيده شده است، مي توان اين تركيب را با هم سنجيد و مبناي كار «تطبيقي» هم همين مقايسه است. يعني اين تركيب و جايگزيني آن بجاي رفتار، تغيير معني­داري در نتيجه گيري ايجاد نمي كند.
همچنين برخي از اين شاخص ها، در نگاه اول كمتر با تنبلي رابطه روشني دارند. اما اگر به تعريف ارائه شده از تنبلي رجوع كنيم (ترجيح نفع آني بر نفع آتي)، مشخص مي شود كه برخي از شاخص ها (و بويژه دو شاخص آخر) بيشتر ترجيح نفع فردي بر نفع جمعي است و نه نفع فردي آني بر نفع فردي آتي. اما چنانچه در تعريف «دوراهي اجتماعي» نيز مي توان مشاهده كرد (جوادي يگانه و هاشمي، 1387)، نفع فردي نيز مي تواند از طريق نفع جمعي محقق شود، و لذا با دقت در اين تعريف، مي توان بصورت غيرمستقيم، ترجيح نفع فردي آني بر نفع جمعي آتي (و از طريق آن نفع فردي آتي) را نيز تنبلي دانست. اين مورد، البته از تعريف تنبلي دور است و به عنوان يك محدوديت اين تحقيق شناخته مي شود، ولي داده هاي در دسترس بين المللي محدود بوده، و ناگزير از استفاده از داده هاي مرتبط (چه مستقيم و چه غيرمستقيم) بوده ايم.

بدين سان به منظور ساخت شاخص تنبلي اين معرف ها را با هم تركيب نموده و از آنجايي كه همه اين معرف ها به صورت مثبت آورده شده اند، شاخص عدم تنبلي بدست آمد. مقدار اين شاخص بين 0 تا 100 است، بطوريكه هرچه ميانگين اين شاخص بيشتر باشد به معناي تنبلي كمتر است. به همين خاطر در مرحله بعد عدد 100 را از شاخص عدم تنبلي كم كرديم و در نهايت شاخص تنبلي ساخته شد. بدين معني كه هر چه ميانگين گروه كشورهاي مورد بررسي در اين شاخص بيشتر باشد، بيانگر تنبلي بيشتر در اين كشورها مي باشد.

فرضيات تحقيق
فرضيه اصلي اين مقاله عبارت است از اينكه؛ ميزان تنبلي دركشور ايران به طور معناداري از كليه كشورهاي جهان بيشتر است.
فرضيات فرعي نيز بدين شرح مي باشد:
1. ميزان تنبلي در كشور ايران به طور معناداري از گروه كشورهاي آسياي شرقي و جنوبي بيشتر است.
2. ميزان تنبلي در كشور ايران به طور معناداري از گروه كشورهاي عربي بيشتر است.
3. ميزان تنبلي در كشور ايران به طور معناداري از گروه كشورهاي افريقايي بيشتر است.
4. ميزان تنبلي در كشور ايران به طور معناداري از گروه كشورهاي امريكاي لاتين وكارائيب بيشتر است.
5. ميزان تنبلي در كشور ايران به طور معناداري از گروه كشورهاي اروپايي بيشتر است.
6. ميزان تنبلي در كشور ايران به طور معناداري از گروه كشورهاي OECD  بيشتر است.

پايايي
براي شاخص سازي در اغلب موارد لازم است به سنجش پايايي مقياسي كه شاخص بر اساس آن درست شده، پرداخته شود. لذا در اين بخش آلفاي كرونباخ شاخص تنبلي محاسبه گرديده است.

جدول 1.آماره هاي توصيفي براي هر يك از  معرف هاي شاخص تنبلي

 

مورد

انحراف استاندارد

ميانگين

معرف ها

55

2326/2

3042/65

اهميت كار

55

8372/3

2542/77

ايده هاي جديد

55

3220/6

9813/90

پولدار بودن

55

6876/3

9042/72

كمك به مردم

55

5207/5

4375/81

موفقيت هاي زياد

55

9324/5

8104/88

رقابت

55

4650/8

1896/94

سخت كوشي يا خوش شانسي

55

4641/11

7958/77

مطالبه مزايا و پاداش هاي دولتي

55

4766/11

4875/77

عدم پرداخت كرايه وسايل نقليه عمومي

55

8706/11

9167/74

عدم پرداخت ماليات

 

لازم به توضيح است كه تعداد موارد برابر با تعداد كشورهايي است كه در اين مطالعه مورد بررسي قرار گرفته اند. نكته حائز اهميت در سنجش اوليه اين معرف ها آن است كه ميانگين معرف ها به هم نزديك است.

جدول2. آماره هاي توصيفي شاخص تنبلي

تعداد متغيرها

انحراف استادارد

واريانس

ميانگين

 

10

4920/41

5858/1721

0813/808

آماره هاي توصيفي شاخص

همچنانكه مشاهده مي گردد جدول فوق آماره هاي توصيفي شاخص تنبلي را نشان مي دهد.

جدول 3. آماره مربوط به هر گويه در رابطه با شاخص

ضريب آلفا پس از حذف گويه ها

همبستگي گويه ها با شاخص

ميانگين شاخص پس از حذف گويه ها

 

7197/0

1326/0

7771/735

اهميت كار

7105/0

2537/0

8271/723

ايده هاي جديد

7099/0

2491/0

1000/710

پولدار بودن

7126/0

2296/0

1771/728

كمك به مردم

7114/0

2317/0

6438/719

موفقيت هاي زياد

6881/0

4238/0

2708/712

رقابت

7073/0

2897/0

8917/706

سخت كوشي يا خوش شانسي

6506/0

5725/0

2854/723

مطالبه مزايا و پاداش هاي دولتي

6270/0

6572/0

5938/723

عدم پرداخت كرايه وسايل نقليه عمومي

6359/0

6265/0

1646/726

عدم پرداخت ماليات

Alpa = 7144/0               Standardized item alpha = 7293/0

بطور كلي نتايج آزمون قابليت اعتماد نشان مي دهد كه گويه هاي مورد استفاده در اين تحقيق از سازگاري و هماهنگي مناسبي برخوردارند و به عبارت ديگر مقدار آلفاي 71/0 حاكي از همبستگي قابل قبول اجزاي دروني شاخص تنبلي مي باشد.

يافته هاي تحليلي
در اين بخش ابتدا نيمرخي از ميانگين شاخص تنبلي ميان ايران و گروه هاي كشورهاي جهان ارائه مي شود[13] و سپس يافته هاي تحليلي مورد بررسي قرار مي گيرند. لازم به ذكر است كه اين گروه ها شامل تمامي كشورهاي مورد بررسي مي باشد.حال در اين بخش توصيفي تطبيقي از ميانگين كشورهاي مورد مطالعه در هر يك از معرف هاي تشكيل دهنده شاخص تنبلي ارائه مي شود؛
در ارتباط با اهميت كار در زندگي؛ كشورهاي افريقايي (83/15) داراي كمترين ميانگين و كشورهاي OECD (14/69) داراي بالاترين ميانگين در ميان كشورها مي باشند. در ارائه ايده هاي جديد؛كشورهاي آسياي شرقي و جنوبي (85/22) از بيشترين ميانگين و كشورهاي افريقايي از كمترين ميانگين (07/62) برخوردارند.
از نظر اعتقاد به پولدار بودن افراد در جامعه؛ كشورهاي افريقايي كمترين ميانگين (05/23) و كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب بالاترين ميانگين (07/88) را دارا هستند. به لحاظ كمك به مردم نيزكشورهاي عربي (85/18) كمترين ميانگين وكشورهاي آسياي شرقي و جنوبي (57/40)  بيشترين ميانگين را كسب كرده اند.
از نظر داشتن موفقيت هاي زياد كشورهاي عربي (32/24) كمترين ميانگين و كشورهاي OECD (32/79) بيشترين ميانگين را از آن خود كرده اند. به عبارت ديگر براي كشورهاي OECD داشتن موفقيت هاي زياد نسبت به كشورهاي عربي از اهميت بيشتري برخوردار است.
در مطالبه پاداش و مزاياي دولتي كه افراد جامعه در اختيار ندارند؛كشورهاي OECD (35/8) كمترين مطالبه و كشور ايران (74/30) خواهان بيشترين مطالبه دولتي هستند.
همچنين كشورهاي عربي در عدم پرداخت كرايه كمترين ميانگين (72/7) و كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب (15/29) بالاترين ميانگين را در اين زمينه دارند.
به لحاظ قابل قبول بودن تقلب در پرداخت ماليات؛ نتايج حاكي از آن است كه كشورهاي عربي كمترين ميانگين (36/5) را در قابل توجيه بودن تقلب در پرداخت ماليات دارند در حالي كه كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي بيشترين ميانگين (52/22) را دارند. به عبارت ديگر كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي نسبت به كشورهاي عربي بيشتر تقلب در پرداخت ماليات را قابل توجيه مي دانند.
نظر به اينكه سخت كوشي نسبت به خوش شانسي زندگي بهتري را فراهم مي كند؛ كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي بالاترين ميانگين (13/70) و ايران كمترين ميانگين (22/15) را كسب كرده اند. اين بدان معناست كه ايرانيان بر خلاف كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي بيشتر بر اين نظرند كه خوش شانسي زندگي بهتري را براي افراد به همراه مي آورد.
در باب اينكه رقابت در سطح جامعه مفيد تلقي مي شود و يا زيان آور؛كشورهاي OECD با ميانگين (65/61) رقابت را از اين نظر كه مردم را به سخت كوشي و رشد ايده هاي جديدشان بر مي انگيزاند، خوب ارزيابي مي كنند در حالي كه ايرانيان با ميانگين (07/20) اينگونه رقابت را زيان آور تلقي مي كنند.

 

 

ميانگين شاخص تنبلي

شاخص هاي تنبلي[14]

متغير

منطقه

رقابت

سخت كوشي  يا خوش شانسي

تقلب در پرداخت ماليات

عدم پرداخت كرايه

مطالبه پاداش و مزاياي دولتي

داشتن موفقيت هاي زياد

كمك به مردم

پولدار بودن

 

ارائه ايده هاي جديد

اهميت كار در زندگي

 

13/48

79/50

21/43

45/11

70/15

64/22

58/58

50/51

75/57

07/62

48/50

كشورهاي آسياي شرقي و جنوبي[15]

13/85

80/23

69/29

36/5

72/7

57/8

32/24

85/18

08/34

61/39

78/34

كشورهاي عربي[16]

89/72

38/46

98/47

62/16

89/17

57/17

02/31

08/28

05/23

85/22

83/15

كشورهاي افريقايي[17]

47/44

93/59

75/57

11/12

15/29

93/22

76/63

12/26

07/88

30/45

08/26

كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب[18]

36/35

99/58

13/70

52/22

09/25

14/21

70/61

02/34

25/69

57/52

43/66

كشورهاي امريكاي شمالي و  اروپايي[19]

73/36

65/61

05/60

67/9

18/11

35/8

32/79

57/40

64/82

57/55

14/69

كشورهاي [20]OECD

11/78

07/20

22/15

94/8

01/18

74/30

21/47

14/29

71/35

00/36

17/27

ايران

88/46

28/54

75/55

18/14

67/18

68/17

94/58

41/35

93/64

60/48

69/48

كل جهان

جدول 4. نيمرخي از شاخص تنبلي در ايران و كشورهاي جهان

 

در ادامه به منظور مقايسه ميانگين شاخص تنبلي ايران با ديگر كشورهاي جهان، از آزمون T بهره گرفته ايم[21]. نتايج آماري فرضيات تحقيق در قالب جدول زير ارائه مي شود.

جدول 5. آزمون آماري مقايسه تنبلي ايران با كشورهاي جهان

 

 

گروه كشورها

ميانگين تنبلي در ايران: 11/78

فراواني

ميانگين*

انحراف معيار

آزمون T

Df

Sig

تنبلي اجتماعي

كشورهاي آسياي شرقي و جنوبي

9

13/48

76/19

29/4

8

004/0

كشورهاي عربي

4

13/85

94/12

939/0-

3

447/0

كشورهاي افريقايي

7

89/72

91/11

98/0

6

382/0

كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب

9

47/44

15/17

80/4

8

005/0

كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي

13

36/35

60/20

48/7

12

000/0

كشورهاي  OECD

13

73/36

57/14

84/9

12

000/0

كليه كشورهاي جهان

55

88/46

73/22

51/9

54

000/0

* ميانگين تنبلي آماره اي از 0 (فقدان تنبلي) تا 100 (حداكثر تنبلي) است.

بر اساس اطلاعات مندرج در جدول فوق، با توجه به اينكه ميانگين ايران در ميزان تنبلي 11/78 مي باشد، نتايج به صورت تفضيلي بدين شرح مي باشد، لازم به يادآوري است كه شاخص تنبلي در يك مقياس 0 تا 100 قرارگرفته و بر اساس اين مقياس، كمترين نمره‌اي كه اين شاخص به خود اختصاص مي‌دهد صفر و بيشترين مقدار 100 مي‌باشد:
* همانطور كه مشاهده مي شود ميانگين تنبلي گروه كشورهاي آسياي شرقي و آسياي جنوبي 13/48 مي باشد و با توجه به مقدار آماره T (29/4)، تفاوت ميانگين ميزان تنبلي بين ايران و گروه كشورهاي آسياي شرقي و جنوبي معنادار مي باشد. به عبارت ديگر فرضيه اول تحقيق مبني بر ميزان كمتر تنبلي در اين گروه از كشورها نسبت به ايران تأييد مي شود.
* گروه كشورهاي عربي داراي ميانگين 13/85 مي باشد. در اينجا با وجود اينكه ميانگين تنبلي اين كشورها از ايران بيشتر مي باشد، اما مقدار آماره T (939/0-) تفاوت ميانگين ميزان تنبلي ميان ايران و گروه كشورهاي عربي را معنادار نشان نمي دهد. پس فرضيه دوم تحقيق رد مي شود.
* همچنانكه در جدول فوق آمده است؛ ميانگين تنبلي در ميان گروه كشورهاي افريقايي 89/72 است. مقدار آماره T (98/0) حاكي از آن است كه اختلاف معناداري ميان ميانگين ميزان تنبلي در بين ايران و گروه كشورهاي افريقايي وجود ندارد و ميزان تنبلي در ايران به طور معناداري از كشورهاي افريقايي بيشتر نيست. بدين سان فرضيه سوم تحقيق مبني بر بيشتر بودن ميزان تنبلي در ايران نسبت به كشورهاي افريقايي رد مي شود.
* در ارتباط با كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب اين چنين مي توان گفت كه داراي ميانگين 47/44 مي باشند و مقدار آماره T در اين كشورها بيانگر آن است كه ميان ميانگين ميزان تنبلي ايران و گروه كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب تفاوت معناداري وجود دارد و فرضيه چهارم تحقيق دال بر وجود تنبلي بيشتر در ايران نسبت به اين كشورها، مورد قبول واقع مي گردد. بدين معناكه ميزان تنبلي به صورت معناداري در گروه كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب از ايران كمتر است.
* چنانچه مشاهده مي شود؛ ميانگين تنبلي در گروه كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي 36/35 مي باشد. همچنين مقدار آماره T (48/7) در اين كشورها بيانگر آن است كه تفاوت معناداري ميان ميانگين ميزان تنبلي در ايران با اين كشورها وجود دارد و اين بدان معناست كه ميزان تنبلي در ايران از كشورهاي امريكاي لاتين و كشورهاي اروپايي بيشتر است. پس فرضيه پنجم تحقيق نيز تأييد مي گردد.
* براي آخرين گروه از كشورهاي مورد بررسي يعني كشورهاي  OECD(كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي اروپا) نيز ميانگين تنبلي 73/36 مي باشد. مقدار آماره T نيز در اين كشورها (84/9) نشان دهنده آن است كه اختلاف معناداري ميان ميانگين تنبلي در ايران و كشورهاي  OECDوجود دارد. به عبارت ديگر فرضيه ششم تحقيق دال بر بيشتر بودن ميزان تنبلي در ايران نسبت به كشورهاي OECD تأييد مي شود.
* در نهايت بر اساس جدول بالا مي توان دريافت كه بطور كلي كشورهاي مورد بررسي در اين تحقيق داراي ميانگين 88/46 و انحراف معيار 73/22 مي باشند. مقدار آماره T اين كشورها(51/9) حاكي از وجود اختلاف معنادار ميانگين تنبلي ايران با كشورهاي جهان مي باشد. به طوريكه فرضيه اصلي تحقيق مبني  بر كمتر بودن ميزان تنبلي در ساير كشورهاي جهان در مقايسه با ايران مورد قبول واقع مي گردد. به عبارت ديگر بر مبناي نتايج آماري بدست آمده از آزمون T، ميزان تنبلي در ايران از ديگر كشورهاي جهان كه در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفته اند، به صورت معناداري بيشتر است.

نتيجه گيري
مقاله حاضر در پي پاسخ به سؤال اصلي اين پژوهش مبني بر اينكه «آيا ايرانيان از ديگركشورهاي جهان تنبل ترند؟» فرضياتي را مطرح كرد و با تكيه بر داده هاي جهاني در دسترس محققان و استفاده از روش تطبيقي كمي،گويه هايي را جمع آوري كرده و شاخصي از تنبلي را ساخت تا بدين وسيله به تحليل مقايسه اي ميزان تنبلي در ايران  و كشورهاي مورد مطالعه بپردازد.نتايج تحقيق در مجموع نشان مي دهد كه ميانگين تنبلي مردم در ايران 11/78 است[22]. اين در حالي است كه اين ميانگين در ميان كليه كشورهاي جهان 88/46 مي­باشد و تفاوت ميانگين ميزان تنبلي بين كشور ايران و كليه كشورهاي جهان معنادار مي­باشد. بدين معني­كه تنبلي در كشور ايران (در سال هاي مورد مطالعه) به صورت معناداري بيشتر از ميانگين كشورهاي جهان بوده است.
در سطح طبقه بندي كشورها و مقايسه ميانگين تنبلي آنها با ايران نيز مي توان اينگونه بيان كردكه؛

¨    كشورهاي عربي (13/85)
¨     ايران (11/78)
¨     كشورهاي افريقايي (89/72)
¨     كشورهاي آسياي شرقي و آسياي جنوبي (13/48)
¨     كل جهان (88/46)
¨     كشورهاي آمريكاي لاتين و كارائيب (47/44)
¨     كشورهاي OCED (73/36)
¨     كشورهاي آمريكاي شمالي و اروپايي (36/35)

با اين طبقه بندي و به ترتيب، كشورهاي عربي رتبه اول تنبلي را دارا هستند و ايران با فاصله كمي بعد از كشورهاي عربي در رتبه دوم قرار دارد. كشورهاي افريقايي نيز با فاصله خيلي نزديكي بعد از ايران و در رتبه سوم جهاني قرار دارند. در ادامه همچنانكه مشاهده مي گردد كشورهاي آمريكاي شمالي و اروپايي وكشورهاي OCED كمترين ميانگين تنبلي را در سطح جهان دارند.
با اين حال در مورد ميانگين تنبلي سه گروه از كشورهاي عربي، افريقايي و ايران، اين نكته قابل تأمل است كه بر مبناي آزمون T، تفاوت ميانگين اين سه گروه از كشورها معنادار نمي باشد. بدين معني كه كمتر يا بيشتر بودن ميانگين تنبلي در كشورهاي عربي، افريقايي و ايران معنادار نيست و به عبارت ديگر ايران به لحاظ ميانگين تنبلي با كشورهاي عربي و افريقايي تفاوت معناداري ندارد. اين در حالي است كه ديگر گروه هاي كشورهاي مورد بررسي در اين تحقيق (كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب، كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي و كشورهاي عضو سازمان توسعه و همكاري اقتصادي اروپا) از نظر ميانگين تنبلي تفاوت معناداري با ايران دارند و به طور معناداري ميانگين تنبلي ايران نه تنها از اين كشورها بيشتر است، بلكه معنادار نيز هست.
همچنين از مقايسه تطبيقي ميانگين ايران با گروه هاي كشورهاي مورد مطالعه در تك تك معرف هاي تشكيل دهنده شاخص تنبلي نيز اين نكته برمي آيد كه ميانگين ايران در اكثر معرف ها مطلوب نبوده است.
داده هاي تطبيقي مورد استفاده در اين مطالعه در سطح فردي بوده و بيشتر نظر افراد را درباره كار و موفقيت و تنبلي مي سنجد. اين داده ها براي آنكه نشان دهند آن اندازه تمايل به تنبلي در ايران، اين كشور را در كدام جايگاه در جهان قرار مي دهد، بسيار راهگشا است.
اما داده هاي پيمايش تنبلي در ايران (جوادي يگانه، 1389) نشان مي دهد كه ميانگين ميزان تنبلي در تهران در دامنه اي از 0 تا 100 (حداكثر تنبلي) 47.5 است كه (فارغ از مقايسه آن با ديگر كشورها) ميزان بالايي است و در كنار مقايسه ميزان تنبلي ايران با ساير كشورهاي جهان، اين نگراني تشديد مي شود و در مجموع حساسيت ايجاد شده در سال هاي اخير در باره ميزان تنبلي، حساسيت بجايي است. البته در باره اين ميزان دو نكته قابل تامل است. يكي اينكه با توجه به پيش بيني روند تنبلي، و كاهش اقشاري كه بيشتر متمايل به تنبلي هستند (مانند افراد با سواد كمتر)، اميد به كاهش تمايل به تنبلي در جامعه ايران مي رود. (همان) لذا لااقل در سطح تمايلات فردي، تنبلي در ايران، مساله اي رو به رشد نيست. نكته دوم آنكه برخي وقايع يكه و موردي نشان مي دهد كه اگر اراده اي به حل مساله اي يا ايجاد امري در ايران ايجاد شود، مي توان تغيير جدي در جامعه مشاهده كرد. شواهد از رشد علمي و صنعتي در جامعه ايران در دو دهه اخير، نشان از آن دارد كه اگر اين اراده، جزم شود، آنگاه تغييرات چشمگير به وقوع خواهد پيوست.
در كنار اين تببين، بايد توجه كرد كه عطف توجه زياد به يك مساله براي تغيير در آن (همانگونه كه در رشد علمي مشهود است) اگر نهادسازي نشود و به رويه تبديل نشود، چندان قابل اتكا نيست. و شايد خود نشانه از واكنش عاطفي به تنبلي باشد، چنانچه برخي از مشاهده­گران جامعه ايران نيز آن را ديده اند[23]. لذاست كه تغييرات بايد دائمي و فراگير باشد، تا به آن اميد بست. بارزترين نمونه آن، بزرگترين تلاش جمعي ايرانيان در چند سده اخير (انقلاب اسلامي) است، كه با الهام از رويه امام خميني، بجاي اتكا به تغييرات ناگهاني و اقدامات مسلحانه، بر تغيير تدريجي نگرش و آگاهي هاي مردم، و حركت تدريجي در مقابله با حكومت پهلوي، و فراگيري آن در تمام اقشار و مناطق كشور بود. اين نمونه موفق، مي تواند الگويي براي هر گونه تغيير كلان در جامعه ايران باشد و با اتكاي به آن، مي توان به آينده جامعه ايران در اين راستا، اميد داشت.
اما، جداي از اميد در سطح كلان و درازمدت، خوشبيني بيش از حد به اينكه ميزان تمايل به تنبلي در ايران خيلي نيست، يا اقشاري از جامعه تمايل به تنبلي دارند كه در ساير مسائل اجتماعي هم مي توان آنها را درگير ديد، يا اينكه با افزايش سطح تحصيلات و... اميد به كاهش ميزان تنبلي مي رود، با توجه به جايگاه ايران در جهان در مقياس تنبلي، تا حدي رنگ مي بازد و جاي خود را به نگراني مي دهد. با توجه به ميزان گرايش به تنبلي در تهران، در كنار مقايسه ميزان تنبلي ايران با ساير كشورهاي جهان، اين نگراني تشديد مي شود و در مجموع حساسيت ايجاد شده در سال هاي اخير در باره ميزان تنبلي، حساسيت بجايي است.
البته پژوهش ياد شده نشان مي دهد كه علت هاي تنبلي بيش از آنكه در سطح فردي باشد، مساله سيستمي است و ضعف نظارت هاي سيستمي و عملكردهاي متعارض سيستم ها، بيش از تمايلات فردي در ايجاد تنبلي موثر است. لذا براي بهبود مساله تنبلي، بايد تمركز عمده را بر راهكارهاي اجتماعي كاهش تنبلي گذاشت. در ادامه تلاش مي شود كه برخي راهكارهاي كاهش تنبلي در دو سطح فردي و جمعي بطور مختصر بيان شود.

راهكارهاي كاهش تنبلي
در باره تنبلي و راه هاي كاهش آن بسيار مي توان گفت و راه حل ارائه كرد. برخي از اين راه كارها، بر دين و اخلاق اتكا دارد، برخي بر يافته هاي روانشناختي و برخي ديگر نيز از علوم اجتماعي بهره مي گيرند. نظريه هاي گوناگون اخلاقي، داده هاي ديني و نيز نگرش روانشناختي به مساله در يك موضوع مشتركند و آن تاكيد بر بعد فردي است. در اين رويكردها، تلاش مي شود تا اهميت تصميم و تلاش فردي بازگو شده و وجهه همت آنها اين است تا به فرد، مخاطرات فقدان كار و تلاش، اهمال كاري و تنبلي را نشان دهند و مزاياي كار و كوشش را نيز بيان كنند. البته در باب دين، بيشتر تاكيد بر نوع استفاده اي است كه تاكنون از منابع ديني شده است و گرنه با استفاده از مفاهيم ديني و مفهوم غني اي چون حق الناس، مي توان عناصر اجتماعي و ساختاري تنبلي را نيز بنا نهاد.
راه حل هاي تنبلي فردي: تاكيد اساسي ادبيات ديني بر تلاش و كار، موضوع روشني است. و تاكيد مضاعف بر كار اين دنيايي، و اينكه اگر كسي براي معاش دنيايي خود تنبلي به خرج دهد، قطعا براي كسب اجر اخروي تنبلي بيشتري دارد نيز نمونه ديگري است. پيوند زدن تلاش و كاري (حتي دنيوي) با خواست و رضايت الهي، راهي است مطمئن براي پرهيز از تنبلي در يك جامعه ديني. و اگر عليرغم اينهمه تاكيد آشكار ديني، هنوز هم در جامعه با تنبلي روبرو هستيم، مساله اي است كه ساير ابعاد اخلاقي مانند دروغ، غيبت، نگاه به نامحرم، بي اعتنايي به حرمت و حليت مال، و … نيز با آن مواجه هستند و بايد در جاي ديگر به صورت جامع مورد بررسي قرار گيرد.
آموزه هاي دين (و اخلاق) براي رفع تنبلي و بطالت راهگشا است، اما روانشناسي نيز براي رفع تنبلي، راه هاي ملموسي بيان كرده است. درمان اهمال كاري از نظر آقاتهراني (1383) (با تركيب روانشناسي و منابع ديني) شرح زير بيان شده است: تلاش براي ايجاد انگيزه و پرهيز از تنبلي و بي حالي؛ با يك يا چند شكست خود را حقير ندانستن و همت بخرج دادن؛ عزم را جزم كردن براي شكستن سستي و بي حالي؛ درك خطر بي حالي و تنبلي؛ توجه به نتايج وحشتناك اهمال كاري؛ پرهيز از غفلت؛ توجه به اينكه تنبلي عامل برانگيزاننده خشم خداوند است؛ پرهيز ازتوجيه؛ تلقين درماني؛ تنبيه و شرطي شدن اجتماعي؛ تغيير محيط؛ ايجاد عشق و علاقه؛ يافتن دوست منضبط؛ بازي با احتمالات؛ خودتنظيمي و يادآورنده ها؛ استفاده از شيوه هم پيماني؛ عدم انتظار پيشرفت سريع؛ روش هيجاني غلبه بر اهمال كاري؛ وادار كردن فرد به انجام كار با استفاده از زور؛ تمرين مبارزه با شرم و كمرويي؛ خودآشكاري حقيقي؛ نقش بازي كردن؛ ابزار احساسات؛ صحنه پردازي هاي ذهني؛ دسترسي به استعدادهاي انساني؛ خودباوري لحظه اي.
بلس نيز در كتاب روان شناسي تنبلي (1386) دوازده قدم زير را براي كاهش تنبلي ذكر مي كند: نگرش تازه؛ برنامه ريزي؛  غلبه بر ترس از شكست؛ توان خود را بالا ببريد؛ سختگيري به خرج دهيد؛ محيط مناسب كار و فعاليت؛ از اصل تقويت استفاده كنيد؛ تاخيرهاي عمدي؛ استفاده مناسب از زمان؛ استفاده از يادداشت؛ درمان چهل بهانه مهم.
جداي از كتاب هاي كلاسيك در باره تنبلي، كتابهاي خوديار[24] فراواني نيز به موضوع تنبلي پرداخته اند. تعداد زياد اين كتاب ها و اقبال به آن، هم نشان از يك مساله بين المللي دارد و هم از وجود مساله در ايران حكايت مي كند و هم آمادگي براي تغيير را در مردم نشان مي دهد. برايان تريسي در كتاب خوديار  قورباغه را قورت بده (1388) (كه از معروف ترين كتاب هاي عملي در باره مقابله با تنبلي است و تاكنون در ايران بارها و توسط ناشران متعدد منتشر شده) راه هاي عملي تري را ارائه مي كند. راه حل اصلي وي در جمله كليدي «قورباغه را قورت بده» است، كه از اين جمله مارك تواين گرفته شده كه «اگر اولين كاري كه بايد هر روز انجام دهي، اين باشد كه قورباغه را قورت بدهي، در بقيه روز خيالت راحت است كه سخت ترين و بدترين كاري را كه ممكن است در تمام روز برايت پيش بيايد، انجام داده اي». كاري سخت تر و ناخوشايندتر از قورت دادن يك قورباغه نيست و تريسي قانون طلايي خود را ارائه مي كند: «اگر قرار است دو تا قورباغه بخوري، اول آن يكي را كه زشت تر است بخور.» (تريسي، 1388: 25)
راه حل تريسي به صورت مختصر چنين است: فورا اقدام كنيد؛ عادت هاي موفقيت را در خودتان ايجاد كنيد؛ در خودتان اعتياد مثبت ايجاد كنيد؛ هيچ راه ميان بري نيست، بايد تمرين كنيد؛ خودتان را همان كسي مجسم كنيد كه دوست داريد باشيد؛ هدف تان را روشن كنيد و بنويسيد؛ براي هر روز از قبل برنامه ريزي كنيد؛ قانون 20-80 را در همه امور بكار گيريد؛ پيامد كارها را در نظر داشته باشيد؛ روش تنبلي سازنده (تنبلي در انجام كارهاي بيهوده) را تمرين كنيد؛ روش الف ب پ ت ث را مدام بكار گيريد و كارها را اولويت بندي كنيد؛ روي حوزه هاي كليدي تمركز كنيد؛ روي سه مورد مهم تمركز كنيد؛ پيش از شروع، مقدمات كار را كاملا فراهم كنيد؛ هر بار فقط تا جايي كه مي توانيد به جلو برويد؛ مهارت هاي كليدي اتان را بالا ببريد؛ استعدادهاي منحصر به فردتان را تقويت كنيد؛ محدوديت هاي اصلي اتان را مشخص كنيد؛ خودتان را تحت فشار بگذاريد؛ قدرت هاي فردي خود را به حد اكثر برسانيد؛ خودتان را به فعاليت ترغيب كنيد؛ خودتان را از گرداب هاي عصر تكنولوژي نجات دهيد؛ كار را به قسمت هاي كوچك تر تقسيم كنيد؛ وقت تان را به قطعات بزرگ تقسيم كنيد؛ در خودتان احساس اضطرار ايجاد كنيد (زماني مناسب تر از همين الان وجود ندارد)؛ هر بار يك كار انجام دهيد.
راه حل هاي اجتماعي تنبلي: براي تنبلي سه نوع تنبلي بيان شده است. (جوادي يگانه، 1389) دو نوع آن تنبلي فردي و تنبلي اجتماعي اي است كه برآيند تنبلي فردي است. نوع ديگري از تنبلي نيز تعريف شد كه از آن به تنبلي اجتماعي ياد شد، و آن هنگامي است كه افراد تنبل نيستند يا گرايش ها و نگرش هاي معطوف به تنبلي ندارند، بلكه مسائلي در سطح اجتماعي و ساختارهاي آن است كه باعث ايجاد تنبلي مي شود. براي اين نوع از تنبلي منتجه از اعمال كنشگران اجتماعي، كه نيت ايجاد تنبلي هم ندارند، راه حل هاي ديگري بايد داد كه لزوما ارتباطي به افراد ندارد و در عوض ساختارهاي اجتماعي را هدف مي گيرد.
البته چنانچه در باب روند در ايران ذكر شد‏، با توجه به روندها در جامعه ايران،‏ مساله تنبلي در بعد فردي، به اندازه بعد اجتماعي آن جاي نگراني ندارد. آنچه بيش از اندازه اهميت دارد و كمتر از بقيه مورد توجه قرار گرفته است، مساله تنبلي اجتماعي و ميزان و نحوه تلاش سيستم براي حل آن است.
اين بحث از آن رو اهميت دارد كه تعريف اجتماعي تنبلي بر اين پايه استوار است كه موقعيت هايي وجود دارد كه در آن افراد تنبل نيستند، اما سيستم بگونه اي است كه محصول زحمات افراد (يا خرده نظام هاي اجتماعي) به هدر مي رود و لذا جامعه به نتيجه دلخواه خود نمي رسد. بر اين اساس، مقدمه هر نوع برنامه ريزي براي هر مساله اجتماعي، تنظيم هماهنگي سيستم است. با توجه به شواهدي كه در ادامه ذكر خواهد شد، مساله اساسي سيستم كه منجر به تنبلي شده، اين بعد است (كه البته خود نيازمند تحقيق ديگري مي باشد).
برخي از نظريات در باب دولت، يكي از وظايف دولت را تربيت شهروندان مي داند. اما در هر حال و با هر مبنايي، بخش ديگري از وظايف سيستم، پيدا كردن آن دسته از ناهماهنگي ها و نقايص است كه باعث ايجاد تنبلي و رخوت و ركود مي شود.
آنچه دوركيم در باره علل نابساماني (بي ساماني)[25] اجتماعي به صورت مفصل در دو كتاب تقسيم كار اجتماعي (1381) و خودكشي (1378) بيان كرده، مي تواند گوشه هايي از مساله را نشان دهد. دوركيم در تقسيم كار اجتماعي (1381: 325) مي گويد كه اگر تقسيم كار اجتماعي به ايجاد همبستگي نمي انجامد، دليلش اين است كه مناسبات اندام ها، مناسباتي تنظيم شده و تابع قواعد و مقررات نيست، يعني در حالت نابساماني قرار دارند. ... در هر جا كه اندام هاي همبسته، تماس لازم و به حد كافي مداوم را با يكديگر داشته باشند، به وجود آمدن نابساماني در آنجا غيرممكن است. زيرا اگر اين اندام هاي همبسته در جوار يكديگر باشند، در هر لحظه، از نيازي كه به هم دارند به آساني آگاه مي شوند و در نتيجه احساس شديد و پيوسته اي از وابستگي متقابل خويش به يكديگر خواهند داشت. و از آنجا كه به همين دليل، تبادل مابين آنها به آساني صورت مي گيرد، تداوم و نظم موجود در تماس ها بيشتر است؛ بدين سان، تبادل هاي نامبرده مابين اندام ها خودبخود تحت نظم و قاعده در مي آيد و زمان هم به تدريج در اين امر تاثير مي گذارد و آن قاعده ها را تثبيت مي كند.
همچنين دوركيم در جاي ديگري (1381: 345) در باره صور نابهنجار تقسيم كار اجتماعي مي گويد: «مواردي وجود دارد كه اگر تقسيم كار خيلي جلو برود، يكپارچگي حاصل از آن در مجموع بسيار ناقص خواهد بود. اين مساله ناشي از فقدان يك اندام تنظيم كننده، فقدان مديريت است. ... نخستين كار هر مدير هوشمند آن است كه شغل هاي بيهوده را بردارد و كار را چنان تقسيم كند كه هر كسي به حد كافي مشغوليت داشته باشد، يعني فعاليت مفيد هر كارمندي را بالا ببرد تا به موازات بهبود اقتصادي، نظم هم خود به خود برقرار گردد.» تالكوت پارسونز، جامعه شناس آمريكايي نيز همين بحث را در باره نظام هاي اجتماعي و ارتباط ميان آنها برقرار مي كند و بر تعادل ميان نظام هاي اجتماعي تاكيد فراوان مي كند.
با توجه به تذكر دوركيم در باره نقش هماهنگ كنندكي در بقاي سيستم و كاهش تنبلي افراد، مساله مهم در اين باب آن است كه سازمان هاي برنامه ريز فراواني در حوزه فرهنگي و اجتماعي وجود دارند كه عملكرد داخلي آنها و نيز عملكرد آنها با ساير دستگاه ها با هم سازگاري ندارد و همين ناسازگاري باعث آن مي شود تا سيستم با كندي عملكرد روبرو شود. همچنين بخش هاي اقتصادي و سياسي جامعه نيز رفتارهايي دارند كه پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي دارد كه به آنها نيز بي توجهي مي شود.
مسائل مرتبط با تنبلي در اين باره اولا اين است كه در هر يك از نهادها، به دليل پايين بودن اعمال اقتدار يا نقص كاركرد دولت (در سراسر اين بخش دولت به معناي stste گرفته شده كه معنايي وسيع تر از حكومت government دارد و با معناي اصطلاحي آن در ايران به معناي قوه مجريه متفاوت است)، مستقلا عمل مي شود يا نهاد هماهنگ كننده اي وجود ندارد كه رفتارها را با هم سازگار كند.ثانيا، بيش و پيش از آنكه در همه چيز نهادهاي هماهنگ كننده نظارت كامل داشته باشند، بايد اجماع بر سر وظايف و نحوه انجام آن وجود داشته باشد. اجماع بر سر ارزش ها و وظايف، مقوله اي است كه نياز به بسياري از نظارت ها را كاهش مي دهد و به جاي آن، افراد بر اساس پذيرش دروني خود عمل مي كنند. و ثالثا مجرياني كه در اين نهادها و سازمان ها عمل مي كنند، نيز بايد آن وظايف و اهداف را به صورت دروني پذيرفته باشند و براي تحقق آنها تلاش كنند. يعني براي عملكرد درست آنها، نياز چنداني به نظارت آنها نداشته باشد.
اكنون در جامعه ايران ما با هر سه مساله روبرو هستيم، يعني ضعف كاركرد نظارتي و هماهنگ كننده حكومت، فقدان اجماع ارزشي در جامعه و نهادهاي گوناگون جامعه پذير كننده در جامعه، و عدم پذيرش اهداف توسط مجريان.
در مورد اول، بسياري از امكانات دولتي و عمومي به صورت هاي گوناگون در بخش هاي فرهنگي، تربيتي و ساير حوزه هاي مرتبط (ورزشي، گردشگري و...) هزينه مي شود و برنامه هاي فراواني نيز در اين باب تدارك ديده مي شود. اما به دليل ناسازگاري ميان اين نهادها، هر نهادي كار خود را مي كند و نهادي هماهنگ كننده نيز وجود ندارد كه آنها را به راه درست بازگرداند. در مواردي از اين دست، هيچ نهاد بالادستي نيست كه ميان اين فعاليت ها، و تناقض ميان آنها داوري و تصميم گيري نمايد. لذا است كه آموزش و پرورش راه خود را مي رود و صدا و سيما راه خود را.
مساله ديگر در اين است كه گاه سيستم (كه خود بر اساس نظريه فردگرايي روش شناختي، تشكيل شده از افراد تنبل است)، به موضوع تنبلي دامن مي زند. مثال بارز آن تعطيلات است. سالهاست كه جامعه ايران از دو مقوله بين التعطيلين و نيز نعطيلات نوروزي آسيب مي بيند. تمايل به كار نكردن در جامعه ايران زياد است و سيستم نيز با تصميم گيري هاي نادرست به آن دامن مي زند. تعطيل كردن مدارس و نيز تشويق ادارات دولتي به دادن مرخصي به كاركنان خود در روزي كه بين يك تعطيلي ملي-مذهبي و روز آخر هفته قرار دارد، اكنون به عنوان يك رسم رايج درآمده است. اين مساله، علاوه بر آنكه، مسئوليت پايين بودن بهره وري يا افزايش تنبلي را بر عهده تعطيلات انقلابي-مذهبي مي گذارد، داراي پيامدهاي گسترده اي است. چون به همه افراد جامعه توصيه مي شود كه در سه روز مشخص به مسافرت بروند، و لذا جداي از تعطيلي آن روزها و كم شدن ميزان كار، اكثر كساني هم كه در اين روزها به مسافرت مي روند، با ترافيك بسيار زياد روبرو مي شوند و با روحيه اي كسل و خسته به سر كار باز مي گردند.
همين مساله نيز در باره تعطيلات ابتداي سال مشهود است. حجم زياد تعطيلات نوروزي (كه در دانشگاه ها به حدود يك ماه مي رسد)، باعث مي شود تا سرعت كار در جامعه تاگهان به صفر برسد و پس از آن نيز مدتي طول مي كشد تا جامعه به رويه عادي خود بازگردد. باز هم در اينجا، با كلافگي و بيكاري مطلق روبرو هستيم. همه برنامه هاي تلويزيوني مي بينند و به ميهماني هاي تكراري مي روند.
لذا بايد عزمي باشد كه اين تعطيلات طولاني و بي منطق كاسته شود و به چهار روز بازگردد. در عوض مي توان فرصتي براي مردم تدارك ديد كه در طول سال (جز تابستان) امكان مسافرت داشته باشند يا برخوردار از تعطيلات باشند. اكنون كه بيشتر افراد جامعه داراي فرزند هستند يا خود دانش آموز هستند، امكان رفتن به مسافرت براي آنها جز در بين التعطيلين يا در عيد موجود نيست. لذا بايد اين امكان را براي دانش آموزان فراهم كرد تا بتوانند از مرخصي يك هفته اي در طول سال تحصيلي استفاده كنند و به همراه خانواده خود به مسافرت بروند.
مساله ديگر آن است كه به دليل فقدان يا ضعف نهاد بالادستي، آنچه براي يك نهاد موفقيت محسوب مي شود، از منظر نهاد ديگر، گاه زيان آور است. نمونه بارز آن سريال ها و فيلم هاي جذاب تلويزيوني است كه كودكان، جوانان و بزرگسالان را ساعت ها پاي گيرنده ها مي نشاند (بر اساس آخرين آمار ملي انجام شده توسط شوراي فرهنگ عمومي (طرح بررسي و سنجش شاخص هاي فرهنگ عمومي كشور، 1390)، متوسط ميزان مشاهده تلويزيون ايران در ايام غيرتعطيل، 2.7 ساعت در روز است). چندان انتظار درستي نيست كه يك نهاد دولتي (كه چندان نيازي هم به استفاده از آگهي بازرگاني ندارد) و از آن به «دانشگاه» و نهاد تربيت كننده ياد شده، همت خود را نه بر تربيت كه بر سرگرمي آنها بگذارد و در اين مسير آنقدر جلو رود كه بيننده (مثلا در سريال هاي ماه رمضان) بلافاصله  پس از تمام شدن سريال در يك شبكه و در حاليكه تيتراژ انتهايي سريال هنوز تمام نشده، به سرعت كانال تلويزيون را عوض كرده و سريال بعدي را در شبكه ديگر دنبال كند. اين سياست كجدار و مريز است كه از بيننده انتظار درسخواني و كوشش داشته باشيم و آنگاه اينهمه امكانات جذاب مداوم (مثلا شبكه آي فيلم) در دسترس او باشد و براي تماشاي آن هم مدام تبليغ شود. گاه اين ناهماهنگي، نه ميان تلويزيون و ساير نهادهاي فرهنگي، كه ميان خود شبكه هاي تلويزيوني رخ مي دهد و مسابقه اي پنهان بين شبكه هاي تلويزيوني شكل گرفته براي جذب مخاطب.
در انتها، يك بار ديگر به تجربه مالزي ارجاع مي شود. عليرغم نظر العطاس (1977) در اين افسانه «بومي تنبل» توسط شرق شناسان ايجاد شده و مردم آسياي جنوب شرقي (مالزي‏، فيليپين و جاوه) از اين اتهام بري هستند،‏ ولي نظرات ماهاتير محمد و تجارب عيني از مالزي نشان دهنده كندي و تنبلي مردم مالزي است. اين كندي نه در رفتار كه حتي در ارتباطات اجتماعي نيز به چشم مي خورد و همه چيز با اندكي تاخير بيان مي شود و پاسخ داده مي شود و انجام مي شود. اما آنچه مالزي را امروزه در رتبه هفدهم اقتصاد جهاني نشانده است‏، دولتي كارآمد است كه با آگاهي از اين ضعف، توانسته بر بسياري از خلاء ها و نقاط ناهماهنگ غلبه كند و سيستمي سريع (و برگرفته از مردمي كند) ايجاد كند.
اين تجربه‏،‏ كه جاي بسط بيشتر نيز دارد از اين واقعيت حكايت دارد كه «آغاز» روند پيشرفت و توسعه در جامعه‏، بيش از آنكه به تلاش فراوان محتاج باشد، به حذف موانع نياز دارد. و الا هر چه تلاش باشد،‏ وقتي موانع موجودند، تنها خستگي و نااميدي مي افزايد.

گر نه موش دزد در انبان ماست/ گندم انبان چل ساله كجاست
اول اي جان دفع شر موش كن/ وانگهان در جمع گندم كوش كن

منابع
آقاتهراني، مرتضي. (1383). اهمال كاري؛ بررسي علل و راهكارهاي درمان. قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
آليس، آلبرت و ويليام جيمز نال. (1375). روانشناسي اهمال كاري. ترجمه محمدعلي فرجاد. تهران: اميد
اورسل، ارنست. (1352). سفرنامه اورسل 1882 ميلادي. ترجمه علي اصغر سعيدي. تهران: زوار
بابايي، يحيي (1383). درسنامه كاربرد كامپيوتر در علوم اجتماعي. تهران: دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
بازرگان، مهدي (عبدالله متقي). (1357). سازگاري ايراني: فصل الحاقي روح ملت ها. تهران: ياد
بلس، ادوانس. (1386). روان شناسي تنبلي. ترجمه مهدي قرچه داغي. تهران: دايره. چاپ هشتم
بنجامين، سموئيل گرين ويلر. (1366). ايران و ايرانيان (عصر ناصرالدين شاه). تهران: جاويدان
بودون، ريمون. (1364). منطق اجتماعي. ترجمه عبدالحسين نيك گهر. تهران: مرواريد
پولاك، ياكوب ادوارد. (1361). سفرنامه پولاك: ايران و ايرانيان. ترجمه كيكاووس جهانداري. تهران: خوارزمي
تريسي، برايان (1388) .قورباغه ات را قورت بده. ترجمه اشرف رحماني و كورش طارمي. تهران: راشين. چاپ بيست و چهارم.
جمالزاده، محمد علي. (1345). خلقيات ما ايرانيان. تهران:كتابفروشي فروغي.
جوادي يگانه، محمدرضا و سيدضياء هاشمي (1387 ) «نگاهي جديد به مناقشه فردگرايي و جمع گرايي در جامعه شناسي» نامه‌ علوم‌ اجتماعي. دوره شانزدهم. شماره 33. بهار. 161-133.
جوادي يگانه، محدرضا (1389) .تنبلي اجتماعي: علل، پيامدها و راهكارها. پژوهش انجام شده براي دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
چلبي‌، مسعود. (1381). بررسي‌ تجربي ‌نظام ‌شخصيت‌ در ايران‌. تهران‌: مؤسسه‌ پژوهشي ‌فرهنگ‌، هنر و ارتباطات‌
چلبي، مسعود و علي جنادله. (1386).  بررسي عوامل اجتماعي مؤثر بر موفقيت اقتصادي. پژوهشنامه علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي. ويژه‌نامه جامعه‌شناسي. شماره53. بهار
دوركيم، اميل (1378) .خودكشي. ترجمه نادر سالار زاده اميري. تهران: دانشگاه علامه طباطبايي.
دوركيم، اميل (1381)  .تقسيم كار اجتماعي. ترجمه باقر پرهام. تهران: مركز.
راگين، چارلز. (1388). روش تطبيقي: فراسوي راهبردهاي كمي و كيفي. ترجمه محمد فاضلي. تهران: انتشارات آگه
رايت، دنيس. (1385). ايرانيان در ميان انگليسي ها. ترجمه كريم امامي. تهران: فرزان روز
ساروخاني، باقر. (1370). دايره المعارف علوم اجتماعي. تهران: انتشارات كيهان.
طالبان، محمد رضا. (1389). جامعه شناسي سياسي كلان (تحليل بين كشوري از بي ثباتي سياسي). تهران: انتشارات جامعه شناسان.
شوراي فرهنگ عمومي (1390) .طرح بررسي و سنجش شاخص هاي فرهنگ عمومي كشور.
قاضي مرادي، حسن (1378). در پيرامون خودمداري ايرانيان. تهران: ارمغان.
كلمن‌، جيمز. (1377). بنيادهاي نظريه اجتماعي‌. ترجمه منوچهر صبوري كاشاني‌. تهران‌: نشر ني‌
گيدنز، آنتوني (1383) .چكيده آثار آنتوني گيدنز. ويراستار فيليپ كسل. ترجمه حسن چاوشيان. تهران: ققنوس.
ليتل‌، دانيل. (1373). تبيين در علوم اجتماعي‌: درآمدي بر فلسفه علم‌الاجتماع. عبدالكريم سروش‌. تهران‌: صراط‌
مورگان، ژان ژاك. (1335). سفرنامه دمورگان. ترجمه جهانگير قائم مقامي. اصفهان: طوبي نصف جهان
موريه، جيمز. (1380). سرگذشت حاجي باباي اصفهاني. ترجمه ميرزا حبيب اصفهاني. ويرايش جعفر مدرس صادقي. تهران: مركز
وامبري، آرمينوس. (1372). زندگي و سفرهاي وامبري: دنباله سياحت دروغي درويشان. ترجمه محمدحسن آريا. تهران: علمي و فرهنگي.

ِAlatas, Syed Hissein (1977)  .The  Myth of  The  Lazy Native; A study of the image of the Malays, Filipinos and Javanese from the 16th to the 20th century and its function in the ideology of colonial capitalism. London: Frank Cass.
Boudon, R. (1998) ."Limitations of rational choice theory". The American Journal of Sociology ; 104, 3;  817-828.
Harsanyi, J. C. (1998) "Advances in Understanding Rational Behavior". In: Elster, J. (ed.). Rational Choice . Oxford: Basil Blackwell.
Ragin, Charles (1987) .The Comparative Method. Los Angeles: University of California Press.
Stark, R. (1994) "Rational choice theories of religion" The Agora Online (Newsletter of Rationality and Society Section of the American Sociological Association and the Research Committee on Rational Choice of the International Sociological Association) 2(1): 1-4.
Udehn, L. (2001) .Methodological Individualism; Background, history and meaning. London: Routledge.
World Bank: http://data.worldbank.org/
World Values Survey: http://www.worldvaluessurvey.org/
World Development Indicators: http://data.worldbank.org/data-catalog/world-development-indicators


.[1]  اين مقاله برگرفته از تحقيقي است با عنوان «تنبلي اجتماعي؛ علل، پيامدها و راهكارها» است كه براي دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي انجام شده است.
[2]. دانشيار جامعه شناسي دانشگاه تهران
[3]. كارشناس ارشد پژوهش علوم اجتماعي از دانشگاه شهيد بهشتي
[4]. دانشجوي دكتراي جامعه شناسي دانشگاه تهران

[5]. procrastination
[6]. social inertia
[7]. rational choice theory
[8]. Harsanyi
[9]. cognitive model
[10]. Quantitative Comparative Method
[11].Cross – National Analysis

[12]. معرف هاي فوق از بين مجموعه گسترده اي از معرف هاي جهاني – با توجه به سطح دسترسي و وجود داده براي كشورهاي مورد بررسي و به خصوص براي ايران- انتخاب شده اند.
[13]. براي امكان مقايسه نمرات متغيرهاي تحقيق و سهولت در گزارش اين نمرات، همه شاخص‌ها در اين مقاله با استفاده از فرمول زير مقياس يافته‌اند:
S: نمره متغير در مقياس جديد                          :X نمره متغير در  مقياس قبلي
:min كمترين نمره متغير در مقياس قبلي        : max بيشترين نمره متغير در مقياس قبلي

صورت كسر رابطه، تفاضل نمره متغير و مقدار كمينه و مخرج كسر، تفاضل مقادير بيشينه و كمينه متغير مي‌باشند. بر اساس اين تغيير مقياس، كمترين نمره‌اي كه هر متغير به خود اختصاص مي‌دهد صفر و بيشترين مقدار 100 مي‌باشد (چلبي و جنادله، 1386: 147).
[14]. كليه شاخص ها دامنه اي از 0 (فقدان) تا 100 (حداكثر ميزان) را دارند.
[15]. كشورهاي آسياي شرقي و جنوبي: كره جنوبي، هند، چين، تايوان، تايلند، اندونزي، ويتنام، مالزي و هنك گنك
[16]. كشورهاي عربي: اردن، مراكش، مصر و عراق
[17]. كشورهاي افريقايي: افريقاي جنوبي، غنا، بوركينافاسو، اتيوپي، مالي، روآندا و زامبيا
[18]. كشورهاي امريكاي لاتين و كارائيب: گواتمالا، اوروگوئه، پرو، شيلي، برزيل، آرژانتين، مكزيك، كلمبيا
[19]. كشورهاي امريكاي شمالي و اروپايي: نيوزيلند، نروژ، لهستان، سوئيس، اسلوني، بلغارستان، روماني، تركيه، اكراين، روسيه، قبرس، مولداوي، آندورا
[20]. كشورهاي OECD: آلمان، فرانسه، انگلستان، هلند، سوئد، ايتاليا، كانادا، امريكا، استراليا، اسپانيا، ژاپن، فنلاند و گرجستان
[21]. در اين آزمون چنانچه sig   از 05/0 بزرگتر باشد، فرض برابري ميانگين ها تأييد مي شود و اختلاف معناداري بين ميانگين ها وجود ندارد. اما چنانچه sig   از 05/0 كوچكتر باشد، فرض برابري ميانگين ها رد مي شود و  نشان دهنده آن است كه اختلاف معناداري بين ميانگين ها وجود دارد (بابايي، 1383).
[22] البته چنانچه در روش تحقيق نيز توضيح داده شد، اين داده به دليل استفاده از داده هاي موجود، يك داده تقريبي است و كاربرد اصلي آن در مقايسه ايران با ساير كشورها است و در استفاده از آن به عنوان «شاخص اندازه گيري ميزان تنبلي در ايران» بايد احتياط كرد.
[23] «قانون طبيعي آسودن و جنبيدن در مورد ايرانيان صدق مي كند. اگر ايراني را به حال خود بگذاريد بيشتر به آسودن رغبت دارد، اما اگر اوضاع و احوال او را به جنبيدن برانگيزد ديگر قادر به انجام كار هاي خارق العاده است.» (پولاك، 1361: 118)  «در مورد ايراني رابطه خاصي بين استراحت و فعاليت وجود دارد. پس از آنكه به اقتضاي اوضاع و احوال، ساليان دراز خود را خانه نشين كرد و در آن مدت طولاني براي اينكه سو‌ء ظني ايجاد نشود به زحمت جرات يكبار بيرون آمدن از خانه بيرون آمدن را به خود داد و 14 ساعت در روز خوابيد و بقيه را در حرم سرا به سر آورد (اشاره به شاه طهماسب صفوي)، در اثر تغيير اوضاع ناگهان از تفريط و افراط مي گرايد؛ ديگر فقط پنج يا شش ساعت مي خوابد ، در كار آسودگي نمي شناسد و سخت ترين شرايط را متحمل مي شود.» (همان، 137)
[24] Self-help
[25] anomie

جوادي يگانه، محمدرضا و زينب فاطمي امين و مجيد فولاديان (1389-1390) «بررسي تطبيقي شاخص تنبلي در ايران و كشورهاي جهان و برخي راه حل ها»، راهبرد فرهنگ (مركز مطالعات راهبردي شوراي عالي انقلاب فرهنگي). سال سوم شماره دوازدهم و سال چهارم شماره سيزدهم. زمستان 1389 و بهار 1390: 111-134. (علمي-پژوهشي)

منبع:مديريار


برگشت به تلکس خبرها