تلکس وب سايت شخصي ولي اله ديني: باورها چگونه شكل مي گيرند؟
پنجشنبه، 7 آبان 1394 - 12:30     کد خبر: 686

باورها از دو منبع شكل مي‌گيرد: تفكرات و تجربيات خودمان يا قبول كوركورانه حرف‌هاي ديگران. اين دو روش كاملاً متفاوت هستند و معمولاً برمبناي اولويت‌ها و گرايشات نسبت به دنيا و آدم‌هاي اطرافمان شكل مي‌گيرند.
باورهاي خودساخته
 
اينها اعتقاداتي هستند كه خودمان آنها را مي‌سازيم. كسانيكه معمولاً ترجيح مي‌دهند اعتقاداتشان را خودشان بسازند افرادي با اعتمادبه‌نفس، روشن و كنجكاو هستند. آنها به جاي راحتي و پذيرش اجتماع به دنبال حقيقت هستند. آنها بحث و مذاكره را به پذيرش سريع و كوركورانه ترجيح مي‌دهند. آنها مي‌خواهند با عدم‌قطعيت و ترديد زندگي كنند تا اعتقادشان شكل بگيرند.
 
تجربه
 
«تجربه درس سختي است ولي فقط يك نادان مي‌تواند آن را نخواند.» تجربه تنها راه و روشي است كه در يافتن حقيقت كمكمان مي‌كند.
 
از كودكي همه چيز را براي خودمان امتحان مي‌كرديم و همچنان در زندگي گاه و بيگاه از اين روش استفاده مي‌كنيم. اينكه تا چه ميزان از راه تجربه كردن بخواهيم به حقيقت برسيم به عوامل مختلفي مثل راهنمايي والدين و سطح و سبك تحصيلاتمان بستگي دارد.
 
تجربه براي پيشرفت مداوم اعتقادات و الگوهايي كه استفاده مي‌كنيم، مفيد است. بعنوان مثال، فردي ممكن است در خانه كاملاً صادق باشد اما متوجه شود كه به زبان آوردن افكار شايد در محيط كار چندان موثر نباشد.
 
آزمايش

تجربه از اتفاق‌هايي به دست مي‌آيد كه برايمان مي‌افتند. اما ممكن است تعمداً جستجو شود، مخصوصاً وقتي آزمايشات مختلف را انجام مي‌دهيم.
 
از نقطه‌نظر علمي، حقيقت از آزمايشات دقيقي به دست مي‌آيد كه ثابت مي‌كند چه چيز درست است و چه چيز نيست. بااينجال حقايق «اثبات‌شده» باز به طور مداوم به چالش كشيده شده و دوباره و دوباره بررسي مي‌شوند. همچنين ممكن است آزمايشات غيررسمي هم در زندگي روزانه براي امتحان كردن و اثبات عقايد و باورهايمان انجام دهيم.
 
يك فايده مهم آزمايشات دقيق و فكرشده در قوي و دقيق‌تر كردن باورهايمان است كه نشان مي‌دهد اين باورها كجا مورداستفاده دارند و كجا ندارند. قوانيني كه با تحقيقات دقيق و مستدل مي‌سازيم به احتمال بيشتري حقيقت داشته و قابل‌باورند.
 
تعمق
 
يك نوع ديگر از آزمايشات بيروني، تفكر دروني و فكر كردن است. اين بسيار ساده‌تر بوده و معمولاً سريعتر قابل انجام است. اين كار را مي‌توانيد در همه جا انجام دهيد، گرچه بهتر است زماني انجام شود كه چيزهاي خارجي براي پرت كردن حواس وجود نداشته باشد.
 
تفكر و تعمق شامل انديشه كردن عمومي درمورد چيزها و ايجاد الگوهاي دروني ذهني است كه به توضيح دنياي بيرون كمك مي‌كند.
 
تعمق از اين جهت كه دروني است نه بيروني، متضاد تجربه است. همچنين مي‌تواند مكمل باشد زيرا معمولاً يا بعد از يك تجربه تفكر مي‌كنيد و يا بعد از تعمق دروني به دنبال تجربه بيروني مي‌رويد.
 
تعميم‌دهي
 
يك بخش مهم از باورهاي خودساخته زماني است كه نتايج تجربيات و آزمايشات را به دست آورده و بعد (معمولاً از طريق تعمق) آن را تعميم مي‌دهيم تا تصور كنيم چيزي كه براي يك موقعيت كشف كرده‌ايم، در موقعيت‌هاي ديگر هم صدق مي‌كند. بعنوان مثال، اگر كودكي متوجه مي‌شود كه نق زدن براي والدينش روشي موفق است، آنوقت تعميم مي‌دهد كه اين مي تواند يك راه مفيد و لازم براي رسيدن به چيزهايي است كه از ديگران هم مي‌خواهد. 
 
مشكل تعميم‌دهي از تجربيات اين است كه يك چيز كه در يك موقعيت درست است، معمولاً در موقعيت‌هاي ديگر نيست. آزمايشات رسمي مي‌تواند به بالا بردن كيفيت تعميم‌دهي كمك كند اما همچنان با زماني كه داريم محدود مي‌شويم.
 
باوري كه به صورت بيروني ساخته مي‌شود
 
تجربه و آزمايش درست يعني چيزها را به صورت عملي برررسي كنيم، آنها را مشاهده كرده و قبل از شكل‌دهي يك باور، شواهد و مدارك كافي جمع‌آوري كنيم. متاسفانه زمان ما فقط امكان امتحان كردن تعداد محدودي از چيزها را ميسر مي‌كند.
 
جايگزين پيدا كردن و كشف مسائل براي خودمان اين است كه به چيزهايي كه ديگران كشف كرده‌اند اعتماد كنيم. كسانيكه به طور كلي ترجيح مي‌دهند اعتقادات ديگران را بپذيرند، معمولاً حس نياز بيشتري به كنترل دارند. آنها به دنبال به نتيجه رسيدن سريع هستند و از عدم‌قطعيت و ترديد اكتشاف دوري مي‌كنند. آنها همچنين ميل بيشتري به اعتماد كردن به ديگران و جستجوي صداقت و امانت دارند.
 
متخصصين
 
متخصصين كساني هستند كه ثابت كرده‌اند در بعضي حيطه‌ها علم دارند. آنها مهارت‌ها و توانايي‌هاي نشان‌دادني دارند و معمولاً حرفه‌اي‌هايي هستند كه براي تخصصشان به آنها حقوق مي‌دهند. وقتي چيزي به شما مي‌گويند، دليل خوبي براي پذيرفتن آن داريد.
 
متخصصين را هم مي‌توانيد از نزديك ببينيد و هم از طريق كتاب‌ها و ساير رسانه‌ها به اطلاعاتشان دسترسي پيدا كنيد. اما وقتي به علم و مهارت آنها دسترسي پيدا مي‌كنيد، به آنها اعتماد مي‌كنيد زيرا مي‌دانيد كه متخصص هستند.
 
كسانيكه به دنبال متخصصين هستند افرادي نسبتاً واقع‌بين هستند. آنها اعتماد مي‌كنند اما نه كوركورانه. آنها به دنبال كسي هستند كه بتواند در يك زمينه خاص كمكشان كند. 
 
قدرت
 
تفاوت بين يك متخصص و يك منبع قدرت اين است كه منبع قدرت را بخاطر موقعيت و توانايي كاريزماتيكي كه دارند باور داريد و نه بخاطر يك دليل منطقي كه مي‌دانند درمورد چه صحبت مي‌كنند.
 
مديران، كشيشان و والدين همه باورهايي را ارائه مي‌دهند كه برمبناي موقعيت و مقامشان است نه تخصصشان. درواقع، خودمان هم خيلي‌وقت‌ها در بحث‌ كردن‌هايمان از اين قدرت استفاده مي‌كنيم.
 
كسانيكه به قدرت‌ها اعتقاد دارند، دنباله‌رو هستند. آنها به تقدس آن مقام باور دارند و خيلي راحت قابل‌نفوذ هستند و فريب مي‌خورند. آنها نياز شديدي به متعلق شدن و پذيرش اجتماعي دارند. اين منابع قدرت معمولاً كساني كه مي‌توانند كوركورانه باورشان كنند را پيدا مي‌كنند. 
 
قانون
 
«قانون» دسته‌اي از حقايق بدون چالش است كه در متون علمي ديده مي‌شود. اينها دسته حقايقي هستند كه بيشتر كساني كه در آن حيطه كار مي‌كنند به آن باور داشته و بدون هيچ سوالي آن را مي‌پذيرند. همه كشفيات و بحث‌ها از اين مباني شروع مي‌شود.
 
براي به چالش كشيدن يك حكم يا قانون عمومي بايد خودتان را در خط آتش قرار دهيد، مخصوصاً از آنهايي كه زندگي خود را به قبول كوركورانه اين حكم پايه‌گذاري كرده‌اند. از همين جاست كه پيشرفت‌هاي علمي صورت مي‌گيرند. همچنين اين كار كمك مي‌كند بتوانيد توضيح دهيد چرا پذيرش عمومي و ساخت يك حكم جديد بيشتر از يك نسل طول مي‌كشد.
 
تغيير باورها
 
وقتي مي‌خواهيد باورهايي را تغيير دهيد، بايد ببينيد آن فرد باور خود را از كجا به دست آورده است. اگر اين باورها، باورهايي خودساخته براي اوست، آنوقت بايد او را با تجربياتي جديد آشنا كرده يا با او بحث منطقي كنيد. اما اگر اين باورها بيشتر بيروني باشند، آنوقت بايد بعنوان يك متخصص يا منبع قدرت با او حرف بزنيد يا كسي را بياوريد كه بتواند اين نقش را به خوبي بازي كند.
منبع:مردمان

برگشت به تلکس خبرها