امروز همين جاجناب آقاي افروز را كه در دوران راهنمايي دبير_زبان من بود ديدم وكلي از ديدن ايشان ذوق كردم اميدوارم همواره سالم وتندرست باشند ، چند دقيقه اي در ذهنم خاطرات سالهاي نه چندان دور زنده شد وشدم همان دانش آموز دهه شصت ،انگار همين ديروز بود! اما چه زود مي گذرد و شاعر چه زيبا سروده است:
حيف اين عمر كه با مي گذرد مي گذرد.
به جفايي كه به ما مي نگرد مي گــذرد.
حيف اين عشق كه در غربت بدحالي خويش.
در خيالي كه به ما مي نرسد مي گـــــــذرد.
حيف اين راز كه در سينه نهان مي گردد.
با رموزي كه عيان مي نشود مي گــذرد.
حيف اين شمع كه غافل ز دل پروانه ست.
ميخ در سنگ زمان مي نرود مي گــذرد.
حيف احساس كه بي حوصله مي گردد گاه.
غافل از اينكه زمان مي گذ رد مي گذرد.