صرفنظر از دخالت هاي انسان در طبيعت ويا برخي تصميم هاي اشتباه مديريتي در گذشته و حال كه در جاي خود نياز به موشكافي و بحث و بررسي كارشناسي دارد امروز در شرايطي كه بايد با وحدت و اتحاد و هم افزايي تمام امكانات كشور به ياري مردم شتافت ، همه همديگر را قضاوت مي كنند و انواع حكم هاي به جا و نابجا در فضاي مجازي عليه اين و آن صادر مي گردد و متاسفانه برخي از تريبون ها نيز محلي براي خودنمايي و تسويه حساب جنا ح ها و جريان هاي سياسي نسبت به همديگر شده است، بدون آنكه در اين شرايط اينگونه اقدامات دردي از آلام مردم را تسكين دهد و كمكي در شرايط بحراني برايشان داشته باشد.
ما تا زماني كه آگاهي ، دانايي و توانايي خود را بالا نبريم و اول خود را قضاوت نكنيم هميشه در پي عيب ديگران و مقصريابي خواهيم بود بدون آنكه مديريت بحران ياد بگيريم خود افراد بحران ساز خواهيم بود ، وقتي از معلم دهكده اي پرسيدند شما كه قاضي بوديد، چرا قضاوت را رها كرديد و معلم شديد؟
جواب داد: چون وقتي به مراجعيني كه پيش من مي آمدند، دقيق مي شدم ، مي ديدم كه آنها كساني هستند كه يا آموزش نديده اند يا اگر آموزش ديده اند آموزش درستي نبوده است ، به خود گفتم بجاي پرداختن به شاخ و برگ، بايد به اصلاح ريشه بپردازيم!
و براستي امروز ما در جامعه خودمان چقدر به معلم دانا نيازمنديم تا قاضي عادل!