1-داراي ديدگاههاي روشن و آشكار وانديشه ي نافذ و بينشي فراگير باشد .
2- آرزوهايي هدفمند و قابل دستيابي و به عبارتي نزديك به حقايق داشته باشد.
3- از انعطاف پذيري در عين استواري و پايداري در رسيدن به اهداف برخوردار باشد.
4- در مورد چيزي كه نمي داند ، به كسي اطلاعات اشتباه ندهد و از گفتن نمي دانم ، هراسي نداشته باشد.
5- با محول كردن مسئوليت به كارمندان مستعد و خلاق، زمينه رشد و خلاقيت آنان را فراهم كند.
6- بدون تفكر و درنگ پاسخ ندهد.
7- نحوه چيدمان ميز كارمندان و محل استقرار آنها را طوري انتخاب كندكه افراد فراموش نكنند در محل كارشان هستند و نبايد بيش از حد مجاز باز هم به گفت و گو بپردازد.
8- حرفه اي ترين و بهترين حسابدار و مشاور حقوقي را استخدام كند.
9- به مشكلات مالي افراد توجه كند و درخواست هاي موجه اخذ وام آنان را به تعويق نيندازد.
10- هميشه به خاطر داشته باشد تواضع و متانت بر شكوه او مي افزايد.
11- اگر قاطعيت مدير با مهرباني توأم باشد ، تأثير شگفت انگيزي بر اطرافيان خود خواهد داشت و فرمانبري با ترس جاي خود را به انجام وظيفه با حس مسئوليت پذيري مي دهد.
12- سامانه اي را جهت اخذ پيشنهاد اختصاص دهد و به كارمندان اطمينان دهد كه در كمال رازداري به پيشنهادهاي مطرح شده رسيدگي مي كند.
13- مطمئن شود حق و حقوق ديگران توسط مسئولين و سرپرستان سازمان رعايت مي شود.
14- چند ساعت از يك روز مشخص در ماه را به بازديد از سطوح مختلف سازمان و گفت و گوي رو در رو با كارمندان اختصاص دهد.
15- در سمينارهاي مرتبط با فعاليت خود شركت كند.
16- توانايي درك اهميت رويدادها را داشته باشد، بدون اينكه تحت تاثير آرا و عقايد اطرافيان خود قرار بگيرد و يا گرفتار پيشداوريهاي شخصي شود.
17 - توانايي تصميمسازي و عمل را داشته باشد، بيآنكه به دليل مخاطرات جانبي از مسير و هدف اصلي منحرف شود.
18 - مسئوليتپذيربوده و آمادگي براي رويارويي و مبارزه با مشكلات را داشته باشد، اين امر با تصميمگيري و قاطعيت ارتباط بسيار نزديك دارد، زيرا كسي كه مسئوليت ميپذيرد بايد از توان لازم براي تصميمگيري برخوردار باشد تا بتواند تصميمي بگيرد كه براي منافع سازمان باشد. افزون بر اينكه مدير بايد در برابر پيامدهاي تصميمهاي خود مسئوليت بپذيرد.
19 - از توانايي سازماندهي برخوردار باشد ، چنانچه مدير از ابزار كارآمد در جاي مناسب خود استفاده كند. بسياري از مشكلات سازماني، خود به خود حل مي شود.
20 - داراي قدرت انسانشناسي بوده و توان شناخت افراد و كاركنان خود را داشته باشد ،در پرتو اين شناخت است كه رفتار مدير در برابر كاركنان شكل ميگيرد.
21 - انگيزه ، اشتياق و تمايل براي انجام كارها راداشته باشد، تا بتواند انگيزه لازم را در كاركنان خود ايجاد كند.
22 - قدرت كاركردن به مدتهاي طولاني بدون احساس خستگي را داراباشد،درحقيقت باتوجه به آنچه درمورد انگيزه عنوان ميشود بيشتر كاركنان به رفتار مدير، رفتار خودشان را تغيير ميدهند و از مدير در نحوه كاركردن الگوبرداري ميكنند.
23- اعتماد بهنفس، يعني قبول اينكه صاحب قدرت است و ميتواند با تكيه بر آن مشكلات خود و سازمانش را حل كند ،بهعبارتي ديگر خودرا بهدرستي ميشناسد به تواناييهاي خود آگاهي دارد و به همين دليل ميداند و ميتواند در برخورد با شرايط متعدد بهدرستي تصميم بگيرد و در برابر اين تصميم هراسي نداشته باشد.
24- بلوغ عاطفي يا توان كنترل عواطف و احساسات خود در هر زماني كه ضرورت داشته باشد. مديري را داراي بلوغ عاطفي است كه دقيقاً پس از تجزيهوتحليل شرايط، احساسات خود را آشكار سازد.
25 - داشتن سعهصدر لازم براي برخورداري از ديدگاه همكاران، بويژه زيردستان. درواقع يكي از صفات پسنديده مدير آن است كه با افراد صاحبنظر درباره مسايلي كه ضرورت دارد مشورت كند و باتوجه به ديدگاههاي معقول آنان تصميم بگيرد.
26 - قوت تصميمگيري و قاطعيت حساب شده در كارداشته باشد. قاطعيت به معناي اين است كه هرگاه براي مدير روشن شد انجام يك كار به نفع سازمان است در انجام دادن آن ترديدي به خود راه ندهد.
27 - مدير بايد قضاوت عادلانه درباره هريك از كاركنان با شرايط موجود را درنظر بگيرد.
28 - در برخورداري از قدرت مديريت پيشگام باشد، شخصيتي باشد كه در انجام امور پيشقدم شود و با طرح و ارائه ارزشهاي جديد، رهبري زيردستان را براي انجام كار برعهده بگيرد.
29 - قدرت هماهنگسازي و توان ايجاد موازنه و همسويي ميان فعاليتهاي اعضاي مختلف سازمان را داشته باشد. بر اين اساس نخست بايد اطمينان يابد كه زيردستان به سازمان و كار خويش وفادارند تا بتواند در هماهنگ كردن آنان موفق باشد.
30- از ويژگي خلاقيت و كارآفريني برخوردارباشد. در ابتداي هر كار و فعاليتي، نوآوري لازمه فعاليت است.