هرچند اين ويژگي عموماً ناظر به ماهيت معنوي خانه و خانواده بوده، ولي بايد اعتراف كرد كه گرم نگاهداشتن منازل براي هموطنان ما كار چندان «هزينهبري» نبوده و ميتوانستيم با هزينهي اندكي خانهرا گرم كنيم. اما دولت براي اين «گرمبودن» هزينههاي سنگيني پرداخت كرده است. از طرف ديگر براي خنك نگاهداشتن منازلمان در تابستان هم دولت ناگزير از پرداخت هزينههاي گزافي بوده است.
در گذشته كه انرژيهاي هيدروكربني چنداني به شكل امروزي براي گرمكردن يا خنككردن منازل وجود نداشت، معماران قديمي با توجه به الگوي استقرار محل جغرافيايي منازل از ابتكارات و راهكارهاي علمي و قابلاتكايي استفاده ميكردند تا از اين طريق گرماي كافي در زمستان و همچنين خنكي لازم در تابستان براي راحتي اهل خانه فراهم شود. نمونههاي زيادي از اين فرهنگ بومي معماري ميشناسيم (مثل بادگيرها و سردابخانهها و ...).
با ورود معماري مدرن به كشور، الگوهاي سنتي معماري هم به تدريج فراموش شد و فقط ميتوان سراغ آن را از معدود ابنيههاي موجود و قديمي گرفت.
اما معماري نوين بدون توجه به وضعيت جغرافيايي منازل؛ براي خود شيوههاي يكساني در طراحي داشت. اين شيوهها براي گرمكردن و سردكردن خانهها نيز تقريباً به روش يكساني عمل ميكند. در بيشتر نقاط كشور از كولر (آبي يا گازي) براي سرمايش و از بخاري (گازي و نفتي) و رادياتور براي گرمايش استفاده ميشود.
صرفنظر از اينكه هركدام از اين وسائل تا چهاندازه بازده و راندمان دارند و حتي اگر اين راندمان را در سطح قابلقبولي بدانيم (كه البته اينگونه نيست)، متاسفانه بايد اظهار داشت كه ساختار قريب به اتفاق منازل و خانهها در ايران مناسب حفظ و حراست از گرمايش و سرمايش توليدشده نيست.
دليل اين امر هم كاملاً مشخص است. تا كنون نيازي به حفظ حرارت و سرما وجود نداشته است. انواع و اقسام حاملهاي انرژي به مقدار لازم و با قيمت يارانهاي در اختيار همه قرار داشت و مصرف بياندازه و غيرمنطقي اين حاملها هم هزينهي چنداني به خانوادهها تحميل نميكرد.
با اين اوصاف دقتي هم از طرف خانوارها براي ايزولاسيون و نگهداشت سرما و گرما در محيط منزل صورت نميگرفت؛ چون لزومي به اين كار حس نمي شد. به عبارت ديگر، هزينههايي كه در راستاي اينگونه امور (نظير دوجدارهكردن پنجرهها، درزگيري سوراخها و منافذ عبور هوا و ...) انجام ميگرفت، صرفاً جنبهي تشريفاتي و زيباسازي پيدا ميكرد.
اما اگر قيمت حاملهاي انرژي به مرز قيمتهاي واقعي و غيريارانهاي برسد، آيا باز هم ميتوان به همين راحتي از كنار هزينههاي مصرفي سوخت و انرژي گذشت و آنها را ناديده گرفت؟
واقعيت اين است كه فقط در اين صورت مردم نسبت به اتلاف انرژي حساس خواهند بود و به فكر اقدام ميافتند.
در اين خصوص مبحث 19 مقررات ملي ساختمان ، راهكارهاي مناسبي را در اختيار همه قرار داده است. هرچند اين مقررات عمدتاً مربوط به مرحلهي ساخت ساختمانها است، اما شيوههاي اجرايي مناسب و شفافي براي همهي ساختمانها ارائه كرده است.
شايد اين شائبه بهوجود آيد كه اجراي مبحث 19 سبب افزايش هزينههاي ما ميشود، اما واقعيت اين است كه بهكارگيري راهكارهاي اين مبحث علاوه بر اينكه هزينههاي اوليهي ساخت را كاهش ميدهد، مضافاً با توجه به صرفهجوييهاي بهعمل آمده در هزينههاي بهرهبرداري و مصرف انرژي، كاملاً سودآور هم هست.
مواردي چون عايقكاري سيستم تاسيسات و لولهها، عايقكاري جدارهي خارجي ساختمان، نصب پنجرههاي دوجداره، باعث ميشود كه ظرفيت سيستم گرمايش و سرمايش مورد نياز ساختمان تا حدود 40 درصد در مقايسه با حالتي كه مقررات اين مبحث اجرا نميشود، كوچكتر انتخاب شود كه بهنوبهي خود باعث كاهش زيادي در هزينهها ميشود.
بديهي است رعايت اين موارد، موجب كمك به اقتصاد خانواده و افزايش رفاه نسبي در نتيجهي مصرف صحيح انرژي و كمك به اقتصاد ملي خواهد شد.
كاهش مصرف سوخت و كاهش آلايندههاي ناشي از آن، به همراه امكان برقراري دماي ثابت در محيط و توزيع متعادل گرما و سرما و برقراري دماهاي متفاوت در هر قسمت از منزل هم از ديگر مزاياي اين روش است. همچنين كاهش استهلاك سيستم گرمايش و سرمايش و مصرف كمتر حاملهاي انرژي هم از جمله مواردي هستند كه بهعنوان صرفههاي اقتصادي در اجراي مقررات مبحث 19 مطرح هستند.
منبع:نفت نيوز