صفحه اصلی     زندگی نامه     تماس با من     پیوندها  
سه شنبه، 11 اردیبهشت 1403 - 16:22   
  تازه ترین اخبار:  
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 59صفحه نخست » اخبار ، یادداشت ها و مقالات برگزیدهپنجشنبه، 19 فروردین 1389 - 23:01
از یاد خدا غافل نباشیم
اگر فرد در همه لحظات زندگی به یاد خدا و نعمتهای نامحدودش باشد، خدا نیز او را در اوج مشکلات و سختی‌ها تنها نخواهد گذاشت. آرامش و اطمینان، گمشده انسان امروزی است که وی در آرزوی بدست آوردن آن در تلاش است، قرآن راه رسیدن به آن را چنین بیان می‌دارد: "آگاه باشید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست". در روایت نیز آمده است: " هر کس خدا را زیاد یاد کند، محبت خدا در قلبش حاکم می‌شود. غفلت ازیاد خدا سرچشمه همه بدبختی هاست...
  

 

یاد خدا آثار سازنده روحی و اخلاقی فراوانی دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنی دل، آرامش قلب، ترس از (نافرمانی) خدا، بصیرت و شناخت شیطان، بخشش گناهان، و علم و حکمت از جمله آنهاست .

یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک، ذکر است; یعنی مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یادحق .

ذکر خدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید; زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی، ساحت دل را مکدر می کند . از اینجاست که یکی از رسالت های اولیای الهی و کتابهای آسمانی، برطرف نمودن این کدورت و تاریکی است و به همین علت «ذکر» را از اوصاف پیامبر و از نام های قرآن شمرده اند; چنانکه قرآن مجید به ذکر بودن پیامبر صلی الله علیه و آله چنین اشاره می کند:

«... قد انزل الله الیکم ذکرا × رسولا یتلوا علیکم آیات الله ...» (1) .

«خداوند ذکری (رسولی) را به سوی شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند» . همچنین از نام های قرآن مجید ذکر می باشد: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون » (2) . «ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد» .

وجه نامگذاری پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن به ذکر این است که موجب یادآوری خداوند متعال می باشند; زیرا یادآوری منوط به دانش قبلی است و این پیامبران و کتاب های آسمانی می باشند که پرده غفلت و فراموشی را از روی دل کنار زده و نور الهی را بدان می تابانند . بنابراین یاد خدا انسان را از حضیض مادیت به اوج معنویت می رساند و امید را در انسان زنده می کند و یاس و ناامیدی را که از تنگناهای زندگی مادی و معادلات بشری ناشی می گردد، برطرف می کند .

ذکر خدا ارتباط معنوی عبد سالک با رب مالک است و این انسان است که نباید خود را وقف زندگی مادی کند و مقصد را در خود و دنیای خود محدود سازد، بلکه باید خود را برای سفر پر فراز و نشیب ابدیت آماده و مهیا کند .

ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و با شکوهی دارد که هریک از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تاثیر به سزایی دارد . عمده ترین این آثار و ثمرات به شرح زیر است:

1- یاد خدا نسبت به بنده 

اولین اثر یاد خدا این است که خدای متعال نیز انسان را یاد می کند: «فاذکرونی اذکرکم ...» (3) «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم » . از اینکه در این آیه شریفه یاد خداوند متعال، منوط به یادکردن بنده شمرده شده است، یک نکته دقیق فهمیده می شود و آن عبارت است از تصور دو نوع ذکر از طرف خدا; الف: ذکر عام . ب: ذکر خاص .

ذکر عام عبارت از هدایت عام الهی است که شامل تمام موجودات می باشد و اختصاص به گروه خاصی ندارد و شاهد آن آثار ذکر عام الهی در پهنه گیتی می باشد . و آن اعطای مواهب و عطایای گوناگون خداوند به تمام ممکنات می باشد و این یاد همگانی که فیض مستمر الهی است، هرگز قطع نمی شود .

اما ذکر خاص به بندگان خاص و ذاکر تعلق دارد و یک نوع توجه و لطف است از جانب خداوند متعال .

2- روشنی دل

خداوند; ذکر خویش را موجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند . مردن دل و افسردگی از هولناک ترین سیه روزی هاست; به طوری که حضرت علی علیه السلام اولین سفارششان به امام حسن مجتبی علیه السلام - در نامه ای که به فرزند ارجمندشان نوشته اند - این است که بیش از هرچیز به آبادانی دل خویش بپردازد: «فانی اوصیک بتقوی الله - ای بنی - و لزوم امره و عمارة قلبک بذکره ...» (4) .

«پسرم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا، آباد کردن قلب و روح با ذکر او و چنگ زدن به ریسمان الهی توصیه می کنم ...» .

یکی از مؤثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوباره آن، پناه بردن به ذکر خداست; ذکر حق نور است و مداومت در آن، قلب را از تاریکی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد; شفافیت و لطافت و درک و شور و عشق به آن می بخشد و گرمی و تپش و نشاط تازه در آن می دمد . این ثمره ذکر را حضرت علی علیه السلام چنین گوشزد می کند:

«ان الله تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعاندة ...» (5) ; «خداوند متعال یاد خویش را جلای قلبها قرار داده، که در اثر آن گوش، پس از سنگینی می شنود و چشم پس از کم سویی می بیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنی منقاد و رام می گردد» .

3 - آرامش قلب

سومین اثری که برای یاد خدا بیان می شود آرامش دل آدمی است . به تعبیر قرآن طمانینه و سکون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب » (6) ; «کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد» .

یاد خدا داروی معنوی اضطراب و افسردگی است که از نظر روانشناسی علل آن ترس، آینده مبهم، نگرانی از شکست خوردن، ترس از بیماری ها و نگرانی از عوامل طبیعی می باشد . گذشته از مساله بیماری اضطراب، آرامش طلبی در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسان ها حس آرامش جویی نهفته است و بسیاری از فعالیت های آدمی در حقیقت پاسخ به ندای الهی فطرت است .

وقتی به زندگی خود و بسیاری از افراد نظر می کنیم، می بینیم هدف بسیاری از کارهای ما دست یابی به گوهر گرانبهای آرامش است; یعنی انسانها در طول زندگی خود تلاش می کنند تا به آرامش خاطر و طمانینه نایل شوند . در این نقطه بین انسان ها اشتراک نظر وجود دارد، ولی اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایی است که به زندگی آرامش می بخشد .

بسیارند کسانی که این گوهر نفیس را در گرو ثروت اندوزی و رفاه مادی می دانند و آرامش گم شده خود را در آن می جویند و به قول خودشان، پشت خود را می بندند تا برای عمری، خیال آسوده و آرامش خاطر داشته باشند; گروهی نیز آرامش را در کسب مقام و شهرت می بینند و برای آن خود را به آب و آتش می زنند; گروهی - به اشتباه - آرامش را در پناه بردن به دامن «اعتیاد» می بینند تا دمی آرامش و تسکین یابند که این آرامش کاذب است .

ولی قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا می داند و تنها پاسخ ندای فطرت را ذکر خدا می بیند (7) ولی مقصود ذکر قلبی است نه ذکر زبانی; زیرا قرآن کریم آن ذکر زبانی را که با ذکر قلبی همراه نیست، ممدوح نمی شمارد بلکه مذموم می داند درباره نماز می فرماید: «... اقم الصلاة لذکری » (8) «نماز را با یاد من اقامه کن » . و در سوره ماعون می فرماید: «فویل للمصلین × الذین هم عن صلاتهم ساهون » (9) «وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافل اند» . معلوم می شود اگر کسی نماز بخواند، هرچند که ذکر خدا بر زبانش جاری است ولی غافل باشد و نداند چه می گوید، کارش زار است .

بنابراین، مقصود اصلی، ذکر قلبی است نه ذکر زبانی . ذکر زبانی زمینه است برای پیدایش ذکر قلبی و آرامش با ذکر قلبی مشکلات را حل می کند (10) .

خداوند در سوره طه خطاب به حضرت موسی و هارون علیه السلام می فرماید: «اذهب انت و اخوک بآیاتی و لا تنیا فی ذکری » (11) «تو و برادرت با آیات و معجزات من حرکت کنید و در یاد کردن من سستی نکنید» . این ذکر، ذکر قلب است; زیرا انسانی که در برابر خطر مواجه می شود و به مقاومت در برابر آن خطر، ماموریت پیدا می کند، با ذکر زبانی نمی تواند مشکلی را حل کند; طمانینه است که مشکلات را حل می کند و طمانینه، با ذکر قلب است نه با ذکر زبان . البته ذکر زبان خوب است و زمینه را برای ذکر قلب فراهم می کند (12) .

در خصوص این بحث که یاد خدا و ذکر قلبی آرام بخش دلهاست، امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان القلب لیتجلجل فی الجوف یطلب الحق فاذا اصابه اطمان و قر» (13) . «دل آدمی از درون مضطرب می شود و در حقیقت خواهان حق است پس آنگاه که به حق رسید، آرام و قرار می گیرد» .

4- خشیت و ترس از خدا

از جمله آثار یاد خدا برای مؤمنان، خداترسی و خشیت می باشد . قرآن در این زمینه می فرماید: «انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم ...» (14) «تنها مؤمنان هستند که هرگاه یادخدا به میان آید، دل هایشان ترسان شود» . که این ترس از درک عظمت و علم ایشان سرچشمه می گیرد; لذا خداوند در قرآن تنها عالمان را متصف به خشیت می داند و در سایه خشیت از خداوند است که انسان از ارتکاب معاصی اجتناب می ورزد .

5 - بصیرت یافتن و شناخت شیطان

یکی از عوامل اصلی سقوط انسان و سیه روزی او، افتادن به دام های ناپیدای شیطان است و ذکر حق به انسان بصیرتی می دهد که وسوسه های پنهان و دام های ناپیدای شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد:

«ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون » (15) . «اهل تقوا آن هنگام که دچار وسوسه گروهی از شیاطین شوند به یاد خدا می افتند و در آن وقت است که بینا می گردند» .

6- بخشش گناهان

از آثار و ثمرات اخروی یاد خداوند، مغفرت الهی می باشد که شامل حال یادکنندگان خدا می گردد و اضافه بر آن، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است . قرآن مجید در این باره می فرماید: «... و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما» (16) . «مردان و زنانی که بسیار یاد خدا کنند، خدای متعال برای آنان آمرزش و پاداش بزرگ آماده نموده است » .

انسان مؤمن بر اثر لغزش هایی که در مدت عمر داشته است، در اندوه و نگرانی به سر می برد و دائم به دنبال انجام کارهایی است که باعث آمرزش گناهان وی گردد، از طرفی خدای غفار، باب توبه و آمرزش خود را بر روی بندگان خود گشوده و فرموده است: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا ...» (17) . «بگو ای بندگان من که با ارتکاب گناهان بر خود زیاده روی نمودید از رحمت خداوند نومید نباشید; زیرا خداوند متعال جمیع گناهان را می آمرزد» .

از طرف دیگر; خداوند کارها و راه های متعددی را برای آمرزش بندگان قرار داده است و هرکس با وسیله ای می تواند برای خود آمرزش طلب کند و از آن جمله است ذکر بسیار خدای متعال .

7 - حکمت و علم

یکی دیگر از ثمرات ذکر، پختگی عقل و کمال و حکمت است . ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و اندیشه می شود . جان فرد شایستگی این را پیدا می کند که منعکس کننده حقایق غیبی در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند . این حقیقت را امیرالمؤمنین علیه السلام صریحا بیان نموده و بزرگانی هم آن را تجربه کرده اند . شیخ الرئیس ابن سینا و صدرالمتالهین تصریح دارند که گاه در یک مساله علمی و فلسفی به بن بست رسیده و قادر به حل آن نبوده اند و به ذکر و نماز پرداخته اند و مطلب برایشان آشکار شده است .

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «... و ما برح لله - عزت آلاؤه - فی البرهة بعد البرهة و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم فاستصبحوا بنور یقظة فی الابصار و الاسماع و الافئدة ...» (18) . «و همواره برای خدای تعالی - که نعمتهایش بزرگ است - در هر برهه ای بعد از برهه دیگر و در دوران های نبودن پیامبران و سستی دین، بندگانی بوده اند که خداوند در اندیشه هایشان با آنان راز گفته و در عقل هایشان با آنان سخن می گفته است . اینان چراغ هدایت را به روشنایی بیداری در دیده ها و گوش ها و دل ها افروختند ...» .

 گاهی انسان درنقطه مقابل ذکر ویادخدا به غفلت یا فراموشی مبتلا می شود که نیاز به یادآوری دارد «غفلت »دارای مفهوم وسیع و گسترده ای است که هر گونه بی خبری از شریط زمان ومکانی(که انسان در آن زندگی می کند)و از واقعیت های فعلی و آینده و گذشته خویش و از صفات و اعمال خود و از پیامها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی،به انسان ها می دهد را شامل می شود.
بی خبری از این واقعیت ها و نداشتن موضع گیری صحیح در برابر آنها،خطر بزرگی برای سعادت انسان ها است،خطری که هر لحظه ممکن است،دامان انسان را بگیرد و اورا به کام نیستی فرو برد،خطری که می تواند زحمات سالیان دراز عمر انسان را در یک لحظه بر باد دهد

1- عوامل غفلت

الف- جهل و نادانی

«غفلت »و بی خبری سرچشمه های زیادی دارد که نخستین عامل آن،جهل وناآگاهی است.

عدم شناخت مقام پروردگار،بی توجهی به مساله قیامت،ناآگاهی نسبت به بی اعتباری مال و مقام و ثروت دنیا،بی خبری از وسوسه های شیطان و شیطان صفتان،ازمهمترین عوامل غفلت است.

امام امیر مؤمنان علی علیه السلام در این زمینه می فرمایند:«ان من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد،کسی که وضع روزگار(و بی اعتباری دنیا)را بداند از آمادگی برای سفر آخرت غافل نمی شود» (30).آری!جهل به هر یک از این امور،سبب افتادن در گرداب «غفلت »وگرفتار شدن در عواقب شوم آن است.

ب- غرور و خودبینی

غرور یکی دیگر از عوامل «غفلت »و گاه ناشی از«غفلت »است،زیرا،انسان مغرورتنها پیروزیهای خود را می بیند و به امتیازهای خود می بالد و گاه همه اینها را جاودان می پندارد و همین امر،سبب «غفلت »او از واقعیت ها می گردد. این «غفلت »عامل مؤثری برای شکست او خواهد شد.

در طول تاریخ افراد زیادی دیده شده اند که بر اثر غرور،در دام «غفلت »گرفتار شده و نتوانستند در برابر دشمنان مقاومت کنند،از این رو ضربات دشمن،آنها را از پای در آورد.

ج- مستی نعمت

مستی نعمت(که با غرور شباهت زیادی دارد،اما در واقع چیزی جدای از آن است)

نیز انسان را در گرداب غفلت می افکند.

هنگامی که افراد کم ظرفیت خود را در ناز و نعمت دیدند،گویی مست می شوند ومستی آنها را در«غفلت »از واقعیت هایی که اطراف او را گرفته است،فرو می برد و این بی خبری و غفلت همچنان ادامه می یابد تا سر انجام سیلی اجل در صورت او نواخته شودو بیدارش کند،همان گونه که امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده اند:«من غفل عن حوادث الایام ایقضه الحمام،کسی که از حوادث روزگار غافل شود،مرگ او را بیدار خواهد کرد.» (31)

امام سجاد،علی بن الحسین علیه السلام نیز فرموده اند:«ان قسوة البطنة و کظة الملاه و سکرالشبع،و غرة الملک مما یثبط و یبطی عن العمل و ینسی الذکر و یلهی عن اقتراب الاجل حتی کان المبلی بحب الدنیا به خبل من سکر الشراب، سنگدلی حاصل ازشکم پرستی و پرخوری و مستی سیری و غرور حاکمیت،از اموری است که انسان را از عمل باز می دارد و یاد خدا را به فراموشی می سپرد و او را از نزدیک شدن اجل،غافل می کند تا آنجاکه گویی گرفتار حب دنیا،مست شراب است » (32)

د- عافیت و سلامت جسمانی

عافیت و سلامت گرچه از نعمتهای بزرگ خداست،ولی به خصوص یکی از عوامل غفلت است،به همین دلیل یکی از الطاف خفیه الهی آن است که گهگاه عافیت و سلامت را از انسان می گیرد و او را به درد و رنج مبتلا می سازد تا پرده های «غفلت »از برابرچشم های او کنار رود و واقعیت ها را با چشم دل ببیند و آمادگی برای عکس العمل مناسب در برابر آنها پیدا کند.

به همین جهت در یکی از بیانات رسول خدا صلی الله علیه و اله در حدیثی در فوائد و برکات بیماری آمده است که خطاب به سلمان فارسی به هنگام عیادتش فرمودند:«در موقع بیماری نعمتهایی به نصیبت می شود،از جمله:انت من الله بذکر و دعاؤک فیه مستجاب،تو به یاد خدا می افتی و(پرده های غفلت کنار می رود و به همین جهت)دعای تو به اجابت می رسد. (33) »

ه- آرزوهای دراز

یکی دیگر از عوامل «غفلت »آرزوهای دراز و دست نیافتنی است،زیرا تمام فکرانسان را مشغول ساخته و از سایر امور غافل می سازد.امیر مؤمنان علی علیه السلام در خطبه معروف به دیباج می فرمایند:«و اعلموا عباد الله ان الامل یذهب العقل و یکذب الوعد ویحث علی الغفلة و یورث الحسرة،بدانید ای بندگان خدا!آرزوهای دراز،عقل انسان رامی برد و وعده قیامت را دروغ می شمارد و انسان را بر غفلت ترغیب می کند و سرانجام،حسرت به بار می آورد.» (34)

2- عواقب شوم غفلت

«غفلت »و بی خبری از خدا و روز جزا و سرنوشت انسان و بی مهری زمانه و آثارسوء گناه،همه چیز انسان را به سیلاب فنا و نیستی سپرده و باعث خسارتهای جبران ناپذیری می گردد که بیانات معصومین علیهم السلام اشارات پرمعنایی به آن شده است از جمله:

الف: غفلت مایه قساوت قلب

سنگدلی و قساوت قلب نتیجه غفلت و دوری از معارف الهی است زیرا،عامل مهم لطافت روح و انعطاف قلب در برابر حق، یا خداست.هنگامی که ریزش باران رحمت ذکر الهی از سرزمین دل قطع شود،قلب او به صورت بیابان خشک و سوزانی در می آیدکه پر از سنگلاخ وحشتناک است.همان گونه که امام باقر علیه السلام فرموده اند:«ایاک و الغفلة ففیها تکون قساوة القلب،از غفلت بپرهیز که مایه سنگدلی است » (35)

ب- غفلت و مرگ قلب

غفلت قلب انسان را می میراند،یعنی،پس از قساوت و سنگدلی،مرگ قلب فرامی رسد،به گونه ای که دیگر مواعظ و اندرزها تاثیری در آن نمی کند.در چنین حالتی،راه بازگشت به روی او بسته می شود و امیدی برای سعادت او باقی نمی ماند.

امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«من غلبت علیه الغفلة مات قلبه،کسی که غفلت بر اوچیره شود،قلبش می میرد» (36)

در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است:«بینکم و بین الموعظة حجاب من الغفلة و الغرة،میان شما و موعظه و اندرز، حجابی از غفلت و غرور است » (37)

ج- غفلت و فساد اعمال

«غفلت »موجب فساد اعمال انسان می شود.افراد غافل و بی خبر به سراغ اعمال صالح کمتر می روند و اگر بروند دیگر«غفلت »اجازه نمی دهد که اعمال خالص با حضور قلب و جامع تمام شرایط و اجزاء،برای خدا انجام دهند.

از این رو،امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده اند:«ایاک و الغفلة و الاغترار بالمهلة فان الغفلة تفسد الاعمال،از غفلت و غرور ناشی از مهلت الهی بپرهیز زیرا،غفلت اعمال آدمی رافاسد می کند.» (38)

این احتمال نیز در تفسیر این حدیث وجود دارد که منظور،فساد اعمال گذشته انسان به خاطر غفلتهای آینده است،زیرا، غفلت موجب گناه است و گناه موجب حبط اعمال.

د- غفلت و دوری از خدا

غفلت،آمادگی لقای پروردگار و گام نهادن در بساط قرب او را از انسان می گیرد،زیرا وصول به این مقام والا،جز در سایه معرفت و آگاهی امکان پذیر نیست.

در یکی از مناجاتهای امیر مؤمنان علی علیه السلام که مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوارنقل کرده است به این موضوع اشاره نموده است:«الهی ان انا متنی الغفلة عن الاستعدادللقائک فقد نبهتنی المعرفة بکرم آلائک،پروردگار من!اگر غفلت مرا به خواب فرو برده واستعداد لقای تو را از من گرفته،شناخت کرم نعمتهایت مرا از این خواب غفلت بیدار ساخته است.

این جمله،بخشی از مناجات معروف «شعبانیه »است که طبق گفته مرحوم علامه مجلسی قدس سره مناجاتی است که علی علیه السلام و امامان معصوم علیهم السلام در ماه شعبان با آن،با خداراز و نیاز می کردند (39)

ه- غفلت و هلاکت انسان

غفلت سبب هلاکت در دنیا و آخرت است،زیرا،انسان را از مصالح او(اعم ازمادی و معنوی)بی خبر می سازد و با این بی خبری،فرصتها را از دست می دهد،امکانات را ضایع کرده و استعدادهای خویش را بر باد خواهد داد.به همین جهت،در حدیثی ازامام علی علیه السلام آمده است:«من طالت غفلته تعجلت هلکیه،کسی که غفلتش طولانی شود، هلاکت او به سرعت فرا می رسد» (40)

3-نشانه های غفلت

ممکن است این مساله برای بسیاری از مردم،مورد شک و تردید واقع شود که آیاواقعا در صف غافلانند یا نه؟پس لازم است تا پویندگان راه خدا و سالکان سبیل الی الله،در هر مرحله خود را بیازمایند تا مبادا در صف «غافلان »باشند،لذا باید به علائم ونشانه های «غفلت »توجه کنیم تا ناخواسته در دام آن گرفتار نشویم.

خوشبختانه در روایات اسلامی،علایم و نشانه های فراوانی برای غافلان ذکر شده است که به چند نمونه اشاره می کنیم:

الف-در حدیث مشروحی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله،در پاسخ «شمعون بن لاوی »-یکی ازمسیحیان معروف زمان خود-آمده است،هنگامی که شمعون از علائم غافلان ازحضرتش سؤال کرد،ایشان در جواب فرمودند:«اما علامة الغافل فاربعة العمی والسهو و اللهو و النسیان،نشانه های غافل چهار چیز است:نابینایی(و بستن چشم بر روی حقایق)و سهو و لهو و نسیان(به گونه ای که گرفتار فراموشکاری و سردرگمی به شهوات وعدم توجه به سرنوشت آینده خویش می شود» (41)

همین مضمون در اندرزهای لقمان حکیم به فرزندش دیده می شود آنجا که می گوید:

«فرزندم هر چیزی نشانه ای دارد که با آن شناخته می شود...و غافل سه نشانه دارد:سهو ولهو و نسیان. (42)

تفاوت سهو و نسیان در این است که نسیان به معنی فراموش کردن چیزی است که قبلا می دانست،ولی سهو به معنی عدم توجه به اموری است که باید به آن توجه کند.

ب-یکی دیگر از نشانه های «غفلت »همنشینی با فاسدان و مفسدان و دوری ازمجالس عبادت است.امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید:«الغفلة ترکک المسجد و طاعتک المفسد،غفلت آن است که مسجد را ترک کنی و از مفسد اطاعت نمایی » (43)

ج-از دیگر نشانه های مهم «غفلت »بی اعتنایی به عوامل هشدار دهند و بیدار کننداست،مثلا،هنگام عبور از قبرستان فکر نمی کنند که ممکن است فردا،جایگاهشان همین جا باشد،یا اگر در تشییع جنازه یکی از دوستان و آشنایان شرکت کنند، فراموش می کنند که او را هم روزی دیگران تشییع کرده و در مراسم یاد بود او شرکت می کنند.

در نهج البلاغه آمده است که حضرت علی علیه السلام در تشییع جنازه مؤمنی شرکت نموده بودند،ناگهان صدای بلند خنده کسی را شنیدند،حضرت علیه السلام ناراحت شدند و این گفتارحکیمانه را بیان فرمودند:«کان الموت فیها علی غیرنا کتب و کان الحق فیها علی غیرناوجب و کان الذی نری من الاموات سفر عما قلیل الینا راجعون،گویی مرگ برای غیر مامقرر شده و حق(تنها)بر دیگران واجب شده است،و گویی(این)مردگانی را که می بینیم(مثل)مسافران هستند،به زودی به سوی ما باز می گردند»

سپس افزودند:«نبوئهم اجداثهم و ناکل تراثهم کانا مخلدون بعدهم ما آنها را درقبرشان می گذاریم و میراثشان را می خوریم،گویی بعد از آنها،عمر جاودان داریم » (44)

د-یکی دیگر از نشانه های «غفلت »آن است که انسان عمر خود را در اموری صرف کند که برای آخرت او هیچ سودی ندارد، یا در اموری صرف کند که نه سودی در دنیادارد و نه در آخرت.

امیر مؤمنان علیه السلام می فرمایند:«کفی بالرجل غفلة ان یضیع عمره فی ما لا ینجیه،برای غفلت انسان،همین بس که عمر خود را در چیزی که مایه نجات او نیست،ضایع کند» (45)

و در تعبیر دیگری از همان حضرت علیه السلام آمده است:«کفی بالمرء غفلة ان یصرف همته فی ما لا یعنیه، برای «غفلت »انسان،همین بس که عمر خود را در چیزی که مربوط به او نیست،صرف کند» (46)

4- راه های زدودن غفلت

«غفلت »از بیماریهای خطرناک اخلاقی است و برای درمان آن باید از اصول کلی حاکم بر این مباحث استفاده کرد.

نخست این که:به عواقب و پیامدهای «غفلت »بیندیشیم و آنچه را که در بحث های گذشته،مخصوصا روایاتی که در این باب ذکر شد،مورد توجه قرار دهیم،تاثیر به سزایی در زدودن آثار«غفلت »و بازگشت به «یقظه »و بیداری دارد،مثلا،برای ترک اعتیاد به مواد مخدر یا جلوگیری از ابتلاء به آن،به اشخاصی اشاره می کنیم که به خاطر ان،به روز سیاه افتاده و آثار مرگبار آن،روح و جسم و پیوندهای خانوادگی و اجتماعیشان رانابود ساخته است تا از این طریق سایر مبتلایان،بیدار شوند و راه بازگشت را پیش گیرند وغیر مبتلایان نیز به هوش باشند و در دام آن گرفتار نشوند.همچنین باید به سراغ ریشه هارفت، زیرا تا ریشه های یک بیماری قطع نشود،درمان آن امکان ندارد.

در بحث های گذشته ریشه های «غفلت »را مشروحا آوردیم که نیاز به تکرار نیست.

علاوه بر مطالب گذشته،امور ذیل نیز برای زدودن اثرات زیانبار«غفلت »از وجود انسان بسیار مفید و اثر بخش است:

1- عبرت از تاریخ

باید تاریخ را با دقت بررسی کرد.ایوان مدائن ها که آینه عبرتند،کاخ کسراها که ویرانه هایش با زبان بی زبانی با ما سخن می گویند و اهرام مصر که از فراعنه و سرنوشت آنها خبر می دهد و خلاصه این که باید در جای جای این جهان،از آثار باقی مانده پیشینیان دیدن کنیم و درس عبرت بگیریم.

قبور در هم شکسته نیرومندان دیروز و اسیران خاک امروز و یا پیرمردان و پیرزنانی را در نظر بگیریم که نه قدرت راه رفتن دارند و نه توان نشستن و نه حوصله سخن گفتن وبه یاد آوریم که همه اینها روزی جوان و نیرومند و با نشاط بودند، اما گذشت روزگارآنان را به چنین سرنوشتی گرفتار ساخته است و بدانیم که ما هم،همین راه را در پیش داریم.

به یقین هر چه درباره این موضوعات و تحول روزگار و جابجا شدن حکومتها و قدرتها و ثروتها و عزتها بیشتر بیندیشیم، کمتر گرفتار«غفلت »خواهیم شد.

امام امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«ان من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد،آن کس که وضع روزگار را بشناسد،از آمادگی(برای سفر آخرت)غافل نمی شود» (47)

در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام چنین فرموده اند:«اغفل الناس من لم یتعظ بتغیرالدنیا من حال الی حال، غافلترین مردم کسی است که از تغییر و تحول روزگار از حالی به حال دیگر،پند نگیرد» (49)

2- استمرار و دوام ذکر

عامل مؤثر دیگر برای زدودن آثار«غفلت »استمرار و دوام ذکر است،زیرا،یاد خدادل را بیدار می کند،روح را صفا می بخشد و چشم بصیرت را بینا می سازد و در پرتوی آن،انسان،حق را حق می بیند و باطل را باطل و قادر به تشخیص دوست و دشمن سعادت خود می شود.

لذا امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«بدوام ذکر الله تنجاب الغفلة،با استمرار یاد خدا،آثار غفلت زدوده می شود» (50)

3- نماز با حضور قلب

ادای نماز در وقت مقرر و با حضور قلب و توجه به محتوای راز و نیاز و مناجات باخدا،قلب را صیقل داده و زنگار«غفلت »را از آینه روح می زداید.

طبیعت زندگی دنیا،غفلت زا است که گاهی انسان را چنان به خود مشغول می سازدکه همه چیز را فراموش می کند، حتی،خویشتن خویش را.نماز فرصت بسیار خوبی برای بازنگری در اعمال و بازیافتن خویشتن خویش و نجات از چنگال اهریمن «غفلت »است.

امام باقر علیه السلام در این رابطه می فرمایند:ایما مؤمن حافظ علی الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فلیس هذا من الغافلین،(اگر)هر فرد با ایمانی،نمازهای واجب را به موقع و به طور صحیح انجام دهد،از غافلان نخواهد بود.» (51)

4- تفکر و اندیشه

راه دیگر پیشگیری و درمان «غفلت »تفکر و اندیشه است.هرگاه انسان به کارهای خوب و آثار مثبت آن و همچنین به کارهای بد و نتایج سوء آن بیندیشد،امواج ظلمانی «غفلت »از روح و جانش دور می شود.

روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله خطاب به ابوذر فرمودند:«یا اباذر!هم بالحسنة و ان لم تعملهالکی لا تکتب من الغافلین،ای اباذر تصمیم به کارهای نیک بگیر،هر چند توفیق عمل به آن برای تو حاصل نشود تا در زمره غافلان نوشته نشوی » (52)

فکر مرگ و پایان زندگی از جمله افکاری است که در زدودن زنگار«غفلت »از آینه روح آدمی بسیار مؤثر است،مخصوصا اگر هنگام عبور از آرامگاه مردگان،این شعر یامانند آن را با خود زمزمه کند:

هر که باشی و به هر جا برسی×آخرین منزل هستی این است این فکر و اندیشه به یقین جلوی سرچشمه های اصلی «غفلت »را که هوا پرستی وخودخواهی و فزون طلبی است،می گیرد.

امیر مؤمنان علی علیه السلام در یکی از وصایای خویش به فرزندش امام حسین علیه السلام فرمودند:

«ای بنی الفکرة تورث نورا و الغفلة ظلمة ای فرزندم!تفکر،نورانیت می بخشد و«غفلت »

ظلمت و تاریکی.» (53)

5- تغییر محیط

بسیاری از محیطها به طور طبیعی غفلت زاست.مجالس غافلین و بطالین(بیهوده کاران)،جلسات لهو و لعب،خانه های پر زرق و برق و اشرافی،انسان را به سوی «غفلت »می کشاند،حتی بسیاری از شهرها در دنیای امروز،مبدل به کانون «غفلت »وفساد شده است.

یکی از راه های رهایی از چنگال «غفلت »ترک شرکت در این گونه جلسات و اماکن و هجرت از شهرهای آلوده به فساد است، در غیر این صورت،رهایی از دیو«غفلت »بسیار مشکل است.

امام سجاد علیه السلام در دعای ابو حمزه،به هنگام مناجات با خدا در بیان یکی از عوامل سلب توفیق،عرض می کنند:«او لعلک رایتنی آلف مجالس البطالین فبینی و بینهم خلیتنی،شاید مرا علاقه مند به مجالس غافلین دیدی و مرا در میان آنها رها ساختی.»

این سخن را با حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام پایان می دهیم:«احذر منازل الغفلة والجفاء و قلة الاعوان علی طاعة الله،از منزلگاههای «غفلت »و خشونت و جایی که یار ومددکاری بر اطاعت خدا ندارید،بپرهیز» (54)

                                                                منابع :سایت رشد،حوزه نت وسایر منابع معتبر

 

 

   
  

نظرات کاربران: 3 نظر (فعال: 3 ، در صف انتشار: 0، غیر قابل انتشار: 0)
مرتب سازی بر حسب ( قدیمیترین | جدیدترین | بیشترین امتیاز | کمترین امتیاز | بیشترین پاسخ | کمترین پاسخ)
علی
| 1389/1/20 - 02:34 |     2     0     |
با سلام
الا بذکرالله تطمئن القلوب “همانا با ذکر خدا دلها آرام میگیرند با تشکر خدا پشت و پناهتان

ناشناس
| 1389/1/22 - 14:23 |     2     0     |
در دنیای مادی هر موقع آدم از کسی یا شخصیتی در حقش خوبی می بیند بعضآ تا آخر عمر هم خودش را مدیون او میداند ودرستش هم همین است ( من یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق ) در این صورت خداوند تبارک وتعالی با آفرینش انسانها و این همه نعمت خلق و در اختیار انسان قرارداده و انسان را اشرف مخلوقات کرده ، وظیفه انسان جز عبادت و بندگی چه می تواند باشد؟

و به قول یکی از اساتید نماز برای انسان به منزله شماره موبایلی است که هرلحظه خواست می تواند با خدا ارتباط برقرار کند ، با آنتن دهی کامل همیشه در دسترس و همه شماره ها برایش مشخص و شاه و گدا هم نمی شناسد.

ناشناس
| 1389/1/23 - 20:19 |     1     0     |
فبای آلائ ربکما تکذبان


نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
کلیه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
info@dini-v.com
پشتیبانی توسط: خبرافزار