صفحه اصلی     زندگی نامه     تماس با من     پیوندها  
جمعه، 31 فروردین 1403 - 02:34   
  تازه ترین اخبار:  
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 129صفحه نخست » اخبار ، یادداشت ها و مقالات برگزیدهجمعه، 14 مرداد 1390 - 23:45
عاقل، برحذر از تملق جاهل
...وقتى انسان متوجه باشد که برخوردهاى متملّقانه، چاپلوسانه و ستایش گرانه ممکن است آفات زیان بارى براى وى داشته باشد، قطعاً تصمیم مى‌گیرد که در مقابل این گونه رفتارهاى نابهنجار مقاومت کند؛ یعنى نسبت به تعریف و تمجیدى که دیگران مى‌کنند سوء ظن پیدا کند. البته لازم نیست به خود آن شخص سوءظن پیدا کند، بلکه باید نسبت به سخنان وى تردید کند. چون ممکن است آن فرد دچار اشتباه یا مبالغه شده باشد. انسان باید با دیده شک به آنچه در جهت نفع، مدح، تعریف، تمجید و توجیه کارهاى او گفته مى‌شود نگاه کند، سپس با تحقیق درستى یا نادرستى آن را کشف کند...
  

عاقل، برحذر از تملق جاهل

و لاتَغْتَرَّ بَقَوْلِ الجاهلِ ولابِمَدْحِهِ فَتَکَبَّرَ و تَجَبَّرَ و تُعْجِبَ بِعَمَلِکَ فَاِنَّ اَفْضَلَ الْعَمَلِ الْعِبادةُ و التَّواضُعُ.

ضرورت آگاهى افراد از انعکاس رفتار و گفتارشان در جامعه

ما براى رفع نیازهاى فردى و اجتماعى خود نیازمند برقرارى ارتباط با دیگران و استفاده از تجربیات و امکانات آنها هستیم. بیش ترین عاملى که در زندگى فردى، اجتماعى، دنیایى و اخروى ما مؤثر است چیزهایى است که از دیگران آموخته ایم و اگر این ارتباط به شکل صحیحى انجام گیرد، به گونه‌اى که واقعیات را بر انسان مکشوف سازد، مى‌توانیم از آن براى اهداف دنیوى و اخروى خود بهره ببریم، اما اگر این ارتباط سالم نباشد، مى‌تواند آفاتى به دنبال داشته باشد؛ مثلاً بعضى از سخنانى که دیگران به ما مى‌گویند نه تنها واقعیات را بر ما روشن نمى‌سازد بلکه ممکن است ما را به اشتباه بیندازد. این درست عکسِ هدفى است که ما از «تعامل با دیگران» تعقیب مى‌کنیم. براى مثال دروغ گفتن دیگران مى‌تواند موجب تیرگى روابط و نیز فریب خوردن انسان گردد.

ما همان‌طور که احتیاج داریم واقعیت‌هاى خارجى را بشناسیم و از حوادثى که پیرامون ما رخ مى‌دهد آگاه شویم، باید از موقعیت خودمان در اجتماع نیز آگاه باشیم و بدانیم حرکاتى که انجام مى‌دهیم و سخنانى که مى‌گوییم چه تأثیر و یا عکس العملى در جامعه دارد. این کار موجب مى‌شود تا ما به اشتباه خود پى ببریم و آن را تصحیح کنیم و اگر لغزشى مرتکب شده ایم آن را جبران نماییم. اگر انسان نداند که رفتار و گفتارش در دیگران چه تأثیرى دارد، نمى‌تواند در آینده وظایف خود را به درستى انجام دهد.

مخصوصاً این مسأله براى کسانى که در جامعه از موقعیت اجتماعى ممتازى برخوردارند اهمیت بیش تر دارد؛ زیرا چشم‌ها به آنها دوخته شده و کوچک ترین رفتار و حرکت آنها زیر نظر است. بنابراین حتماً باید از بازتاب گفتار و رفتارشان در جامعه آگاه باشند؛ یعنى اولا، بدانند برداشت مردم از این گفتار و رفتار مثبت بوده یا منفى؛ ثانیاً، آیا نفعى براى مردم به دنبال داشته است یا خیر؛ ثالثاً، آیا خودشان در این زمینه مرتکب اشتباهى نشده اند؟

تنظیم صحیح روابط و تعامل با دیگران، در گرو شناخت و پاسخ صحیح به سؤالات مذکور است. توجه به این نکات خصوصاً براى مبلّغان دینى بسیار مهم است. بزرگان سفارش مى‌کنند که سخنرانان باید نوار سخنرانى خود را گوش کنند تا متوجه اشتباه خود شوند و درصدد رفع آن برآیند. به هر حال، در تعامل با دیگران، یکى از نکاتى که باید توجه داشته باشیم این است که در تعریف و تمجید دیگران از ما معلوم نیست همیشه قضاوت واقعى افراد درباره ما همان چیزى باشد که به زبان و ظاهر بیان مى‌کنند. افراد ممکن است به انگیزه‌هاى مختلف، واقعیت آنچه را که از ما در دل دارند بیان نکنند. یکى از شایع ترین انگیزه‌هایى که ممکن است کسانى درصدد برآیند رفتار ما را درست منعکس نکنند این است که مى‌خواهند به هر دلیلى خودشان را نزد ما عزیز کنند؛ مثل شاگردى که مى‌خواهد خود را نزد استاد عزیز کند، یا کارمندى که مى‌خواهد نزد کارفرما خودشیرینى کند. هر کسى خود را دوست دارد و اگر متوجه شود کار خوبى کرده لذت مى‌برد. آنهایى که مؤمن هستند، مى‌گویند: «الحمدلله» خدا توفیق داد این کار خوب را انجام دادیم. در این میان کسانى از این غریزه خوددوستى سوء استفاده مى‌کنند و با پنهان کردن واقعیات، به گونه‌اى سخن مى‌گویند که انسان خوشش بیاید. نمونه بارز آن، تملق گویى افراد نسبت به کسانى است که از موقعیت‌هاى اجتماعى بالایى برخوردارند. انگیزه افراد متملق این است که شخصِ داراى موقعیت ممتاز اجتماعى را تحت تأثیر قرار دهند و از طریق وى به منافع و مطامعى که در نظر دارند، برسند. این یکى از راه‌هاى شیطانى است که در میان انسان‌ها وجود دارد. البته بعضى از انسان‌ها احتیاج به راهنمایى شیطان ندارند بلکه خودشان شیطانند و گاهى حتى شیطان را هم درس مى‌دهند! این افراد براى این که خودشان را عزیز کنند بى جهت از کسى تعریف مى‌کنند تا طرفِ مقابل خوشش بیاید و نزد او موقعیتى پیدا کنند. این تعریف و تمجیدها براى اشخاص ساده که مسؤولیت‌هاى آن چنان مهم و بالایى ندارند چندان مهم نیست، اما براى کسانى که موقعیت‌هاى اجتماعى حساس دارند بسیار خطرناک است. مسؤولان جامعه باید از انعکاس گفتار و رفتار خود در میان مردم آگاه باشند. اگر آنها مرتکب اشتباهى شدند ولى اطرافیانشان چنین وانمود کردند که کار شما هیچ ایرادى نداشته و مردم از شما راضى هستند، موجب مى‌شود که آن مسؤول فریب بخورد.چنین فردى اگر دنیاپرست است، دنیایش به خطر مى‌افتد؛ زیرا دیر یا زود اقبال مردم نسبت به او کم مى‌شود و محبوبیت خود را از دست مى‌دهد؛ اگر هم براى خدا کار مى‌کند، نمى‌تواند اشتباهاتش را تصحیح کند.

لزوم هوشیارى و مقاومت در برابر سخنان تملق آمیز

وظیفه انسان در مقابل این خطرها چیست؟ به دیگر سخن، انسان چه کند تا از این خطرها مصون باشد؟ چه باید کرد تا کسانى مجال تملق گویى پیدا نکنند؟ از سوى دیگر، چه کنیم که فریب تملق گویى‌ها را نخوریم؟ این کار مشکلى است؛ زیرا انسان حبّ ذات دارد و طبعاً خوشش نمى‌آید از این که کسى از او انتقاد نماید و مذمّتش کند. همه افراد، در ابتدا و ذاتاً این گونه هستند، مگر کسانى که درصدد خودسازى باشند؛ یعنى توجه داشته باشند به این که چنین روشى ممکن است آنها را به خطرهایى مبتلا کند. وقتى انسان متوجه باشد که برخوردهاى متملّقانه، چاپلوسانه و ستایش گرانه ممکن است آفات زیان بارى براى وى داشته باشد، قطعاً تصمیم مى‌گیرد که در مقابل این گونه رفتارهاى نابهنجار مقاومت کند؛ یعنى نسبت به تعریف و تمجیدى که دیگران مى‌کنند سوء ظن پیدا کند. البته لازم نیست به خود آن شخص سوءظن پیدا کند، بلکه باید نسبت به سخنان وى تردید کند. چون ممکن است آن فرد دچار اشتباه یا مبالغه شده باشد. انسان باید با دیده شک به آنچه در جهت نفع، مدح، تعریف، تمجید و توجیه کارهاى او گفته مى‌شود نگاه کند، سپس با تحقیق درستى یا نادرستى آن را کشف کند.نکته دیگر این که با فرد متملق باید به گونه‌اى برخورد کرد که دیگر انگیزه پیدا نکند روش خود را ادامه دهد. روایتى است از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که مى‌فرمایند: اُحْثُوا فى وُجوهِ المَدّاحینَ التُّرابَ؛1 به صورت کسانى که مدح و ستایش شما را مى‌کنند خاک بپاشید. مجال به آنها ندهید که شما را مدح و ستایش کنند. آن چنان با آنها با تندى برخورد کنید که جرأت مدح شما را نداشته باشند.

تقویت روحیه انتقادپذیرى

انسان باید همواره به وسیله تلقین هم که شده روحیه انتقادپذیرى را در خود تقویت کند و از دیگران بخواهد که عیوبش را بازگو کنند. روایات بسیارى نیز در این زمینه وارد شده است؛ از جمله روایتى از امام صادق(علیه السلام) که مى‌فرماید: اَحَبُّ اِخْوانى اِلَىَّ مَنْ اَهْدى اِلىَّ عُیوبى؛2 محبوب ترین برادرانم نزد من کسى است که عیب هایم را به من هدیه کند. تعبیر «هدیه» براى «تذکر عیب» در این روایت جالب توجه است. انسان‌هایى که در مقام خودسازى و تهذیب نفس هستند، به ویژه آنهایى که مسؤولیت‌هاى اجتماعى دارند، باید دیگران را تشویق کنند که عیوب و لغزش هایشان را گوشزد کنند و این را هدیه‌اى از سوى آنان بدانند. در این صورت اولا، دیگران رغبت پیدا مى‌کنند که اشتباهات آنها را گوشزد نمایند و ثانیاً، خود انسان هم به آفت خودپسندى و خود بزرگ بینى مبتلا نمى‌شود.

کسانى که به دروغ در مقام مدح و تملق دیگران برمى‌آیند افرادى عاقل و خردمند نیستند. اینان اگر عاقل بودند، مى‌فهمیدند که با این کار خود، علاوه بر آن که بالاخره روزى رسوا مى‌گردند، در بسیارى از انحرافات و اشتباهاتى هم که در جامعه رخ مى‌دهد شریک هستند؛ زیرا با این کار خود دیگران را دچار اشتباه و خطا مى‌کنند. انسان عاقل و آزاده هیچ گاه چنین کارى را انجام نمى‌دهد و صرفاً براى بهره مندى از منافع مادى مرتکب این همه جنایت و خیانت مادى و معنوى در حق دیگران نمى‌شود. انسان‌هاى فرومایه و پست هستند که با تملّق و چاپلوسى مى‌خواهند خود را نزد دیگران عزیز کنند.

پرهیز از عُجب و تکبر

انسان باید مراقب باشد که تحت تأثیر سخنان چاپلوسانه اشخاص متملق و نابخرد قرار نگیرد و مغرور نشود: لاتَغْتَرَّ بِقَولِ الجاهلِ و لا بِمَدحِهِ. اگر بخواهیم در برابر سخنان تملق آمیز مصون باشیم، باید اراده‌اى قوى داشته باشیم و با تصمیمى قاطع و آمادگى روحى و روانى لازم، در مقابل این گونه سخنان مقاومت کنیم تا صفت رذیله عُجب و خودپسندى در ما شکل نگیرد. روحیه تکبّر بدترین آفتى است که انسان را به ورطه سقوط و نابودى مى‌کشاند. واژه «تکبّر» و «استکبار» از واژه‌هاى کلیدى قرآن است که در موارد زیادى بر آن تأکید شده است. قرآن از کسانى که به مخالفت با پیامبران برخاستند، غالباً با تعبیر «الذین استکبروا»، «یستکبرون»، «مستکبرین»، «متکبرین» و مانند آن یاد کرده است. قرآن حتى در مورد کسانى که در امور عبادى مانند دعا کردن کوتاهى مى‌کنند نیز تعبیر استکبار به کار برده است: إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ؛3 منظور از «تکبّر از عبادت» در این آیه، خوددارى کردن از دعا است؛ آن کسانى که دعا نمى‌کنند در واقع از عبادت خدا استکبار کرده اند؛ یعنى عارشان مى‌آید از این که پیش خدا گردن کج کنند. زبونى و پستى انسان به جایى مى‌رسد که حاضر مى‌شود درِ خانه مخلوق خدا برود امّا در خانه خدا نرود! قرآن نمى‌فرماید آنهایى که از دعا کردن «خوددارى» مى‌کنند؛ یعنى واژه «یَسْتَنْکِفونَ» را به کار نمى‌برد، بلکه مى‌فرماید: اِنَّ الَّذینَ «یَسْتَکْبِرونَ» عَنْ عِبادَتى. آنچه که شیطان را به مرتبه شیطانى رساند همین استکبار بود: «أَبى وَ اسْتَکْبَرَ».4

استکبار از پذیرش حق، انسان‌هاى بسیارى را در طول تاریخ به انحطاط کشانده و به مرتبه اسفل السافلین سوق داده است. البته استکبارِ انسانى مانند فرعون به یک باره پیدا نمى‌شود، بلکه انسان آرام آرام به این مفاسد کشیده مى‌شود. اگر انسان به موقع در مقام مبارزه با این روح استکبارى برآید، هیچ گاه مبتلا به استکبار عن الحق نمى‌شود. اگر انسان حق شناس باشد و در مقابل خدمت دیگران تشکر کند، در برابر نعمت‌هاى خدا هم روح شکرگزارى پیدا خواهد کرد. خدا در قران سفارش مى‌کند که شکر من و شکر پدر و مادر را به جا بیاور: أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ؛5 سرّ این که قرآن، شکر والدین را در کنار شکرِ خداوند قرار داده این است که انسان ارزش پدر و مادر را به آسانى مى‌تواند درک کند. هر کسى اندکى انصاف داشته باشد، مى‌بیند والدین، مخصوصاً مادر، چه خدماتى در حق او انجام داده اند. اگر انسان درصدد حق شناسى از این نعمت روشن برآمد، شکرگزار خدا هم خواهد بود؛ اما اگر نسبت به این نعمت بى اعتنا باشد، شکر خدا را هم نخواهد گفت. 

وقتى انسان روحیه ضد حق شناسى (استکبار) را در خودش تقویت کرد در حقیقت یک گام به جهنم نزدیک تر شده است. گوش دادن به ستایش تملّق گویان، انسان را از آگاه شدن نسبت به عیوب خویش غافل مى‌کند. اگر انسان از عیوب خود آگاه نباشد، خودپسند و متکبر مى‌شود و آن گاه که متکبر شد، مسیر کفر را مى‌پیماید: لا تَغْتَرَّ بِقَولِ الجاهلِ و لا بِمَدْحِهِ فَتَکبَّرَ و تَجَبَّرَ و تُعْجِبَ بِعَمَلِکَ فَاِنَّ اَفْضَلَ الْعَمَلِ الْعِبادَةُ و التَّواضُعُ؛ به گفتار شخص جاهل و نابخرد و نیز به ستایش گرى او مغرور نشو که به تکبر و خود بزرگ بینى و عُجب و خودپسندى دچار مى‌شوى. همانا بهترین اعمال عبادت و تواضع است.

آنچه با عبادت سازگار است فروتنى و تواضع است. اگر انسان تکبّر ورزد از تواضع محروم مى‌شود، اگر از تواضع محروم گشت، از عبادت محروم مى‌شود و اگر از عبادت محروم شد، در واقع از هدف خلقت خود محروم شده است: ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ.6نتیجه این که انسان هر قدر به تکبر نزدیک تر شود از خدا دور مى‌شود و هر قدر روحیه تواضع در او تقویت شود به خدا نزدیک تر مى‌گردد.

                                                           منبع:پایگاه اطلاع رسانی آثار آیت الله مصباح یزدی

 

 

1. بحارالانوار، ج 73، باب 134، روایت 1.

2. همان، ج 74، باب 19، روایت 4.

3. غافر (4)، 60.

4. بقره (2)، 34.

5. لقمان (31)، 14.

6. ذاریات (51)، 56 

مطالب مرتبط:

نامزدهای انتخاباتی مجال تملق به دیگران ندهند

زبان چرب، سر خشک می‌کند آباد!

تملق و چاپلوسی ،راهی کوتاه و بی هزینه برای کسب منزلت دروغین در اجتماع !

 

 

 
   
  

نظرات کاربران: 2 نظر (فعال: 2 ، در صف انتشار: 0، غیر قابل انتشار: 0)
مرتب سازی بر حسب ( قدیمیترین | جدیدترین | بیشترین امتیاز | کمترین امتیاز | بیشترین پاسخ | کمترین پاسخ)
احسان
| 1390/5/17 - 15:55 |     0     0     |
عالی و آموزنده است.

یکی از بندگان خداوندقادر و مهربان
| 1390/5/18 - 08:18 |     0     0     |

بسم الله الرحمن الرحیم
استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاکرام و اتوب الیه.
اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن وافترضت علی عبادک فیه الصیام صل علی محمد و آل محمد والرزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام.
خدایا خداوندا آشکارا می گویمت که تو ناظر بر اعمال ما هستی و از پنهان ما باخبر. ما هم عبد خطا کار توایم. ولیکن مهربانی و ستارالعیوب بودن تو ما را فرصتی می دهد تا به راه راست هدایت شویم توفیق ده برای تو در راه تو قدم برداریم و جز به غیر راه تو نگوییم و نرویم.
خدایا ما را از حب به عالم ناسوتی برحذر دار که چون گرفتارش گردیم فنا شویم. خدایا هر آنکس که بر ما خطا کرد و ما بر او خطا کردیم ببخشا. خدایا هر آنکس که به ناحق طناب دار افکند بر سر من تو خود نیز او را بسی. من او را می بخشم در این ساعات زیبا در این زمانی که سحر گاه ماه روشنی است در این وقت شب، ولیک تو او را بهتر می شناسی اگر نجاتی هست او را هم نجات ده که تنها تویی نجات بخش.
خدایا خداوندا تویی آبرو دهنده، آنان که بدنبال ریختن آبروها هستند، برای دنیای خود و رفاه جاه ومقام ، خون ها می ریزند و حق ها پایمال کرده و خانواده ها سرگردان میکنند، کمکشان کن هدایت شوند و درغیر آن خود نیز بهتر می دانی.
خدایا تو شاهدی نفس می گفت نفرین کنم ولیکن تو را به حضور مان شاهد گرفتم که بخاطر تو دست بر نفرین بر نداشتم و فقط وفقط عافیت این آقا را می طلبم تا تو هم مارا ببخشایی.و گرنه اگر با تیغ خود ببرم گردنها می زنم ، اگر با نفس اماره باشم درب ها می شکنم،و اینجاست که شاید خطا کنم بهترین آنست که واگذار می کنم امورم را به تو ای بخشاینده . تا تو در آخرت، بخاطر این عملم که از درون برای خاطر تو انجام دادم، کمکم باشی. 

آقای محترم قصد جفا مکن که درون سخت و لذات مناجات برون می شود. این مناجاتی بود که در لحظات سحر بر پیشگاه خداوند متعال عرضه داشتم و خواستم بدانید که این دنبا بسیار کوچک است و هر چه می ماند خوبیهاست. خداوند بخشنده ومهربان است اما اگر حقی ضایع و نفسی تباه شود وآبرویی ریخته تا دلهای گمراه شاد گردد من شما همه در این چرخ جوابگوییم. امید وارم که همه هدایت گردیم.
می گویند در قیامت وادی و سرای هست که در آن فقط به شنیده ها پاسخ می دهند. کاش حلال شنویم حلال گوییم که گرفتار مجازات آن وادی نشویم. هیهات که چه بسیار شنیده ها و چه بسیار عکس العمل ها در کنار آن باعث هتک آبروی مومنان می شود، اگر کسی آبروی انسانی را بریزد، خود نیز منتظر باشد. خدایا مارا از کبر و غرور و خود پرستی و حب دنیا نجات بخش. الهی العفو
الحمدلله رب العالمین
اللهم صل علی محمد وال محمد
اللهم عجل لولیک الفرج




نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
کلیه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
info@dini-v.com
پشتیبانی توسط: خبرافزار