صفحه اصلی     زندگی نامه     تماس با من     پیوندها  
چهارشنبه، 5 اردیبهشت 1403 - 08:03   
  تازه ترین اخبار:  
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 170صفحه نخست » یادداشت ها و نوشته های مدیر سایتشنبه، 13 خرداد 1391 - 17:12
اولین و آخرین روز غم انگیز دوران تحصیلی مان
اولین و آخرین روز غم انگیز دوران تحصیلی مان در کلاس سوم دبیرستان و در رشته ریاضی فیزیک امتحانات سه ماهه سوم را سپری می کردم آن روز امتحان جبر داشتم به خاطر امتحانات خیلی در جریان اخبار نبودم اگرچه آن موقع اطلاع رسانی و وسایل ارتباط جمعی به اندازه امروز نبود ولی مگر می شد امام و رهبر عزیزمان در بستر بیماری باشد و کسی از آن باخبر نباشد شب قبلش در کوچه بازار شهر خبر هایی از بیماری امام زبان بم زبان می چرخید و مردم همدیگر را به دعا کردن برای سلامتی امام سفارش می نمودند ...
  

 

اما انگار قرار نبود در روز 14 خرداد1368  مدرسه ای باز شود و دانش آموزی امتحان دهد، بلکه خداوند متعال مقدر فرموده بود ملت ایران را درامتحان بزرگتری بیازماید .صبح روز چهاردهم خرداد مطابق روزهای امتحان بیدار شده بودم تا ضمن مرور کتاب درسی، خود را برای امتحان ساعت 11:30 آماده کنم به غیر از خودم برادرم و دو تا پسر خاله هایم نیز با من بودند و بی خبر از همه جا هر کدام  مشغول مطالعه برای امتحان خود بودیم دقیقا نمی دانم  ساعت چند بود ولی ناگهان صدای قرآن مسجد محل با این آیه شریفه  «یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلى ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و أدخلی جنتی"» توجه ما را به خود جلب کرد.

 سراسیمه از خانه بیرون زدیم غوغایی در شهر به پا بود متوجه شدیم که امام به رحمت ایزدی پیوسته و درس و امتحان چند روزی تعطیل شده بود نا خود آگاه اشک از چشمانمان سرازیز می شد .در طول دوران تحصیل طبیعت بچگی و نوجوانی ایجاب می کند تا دانش آموزان دنبال تعطیلات باشند معمولا  همه ما در صورت تعطیلی مدرسه  و یا عقب افتادن امتحانی برای آنکه کمی بیشتر بازی کنیم خوشحال می شدیم  ولی خدا می داند که روزهای ارتحال امام  اولین و آخرین روز  دوران تحصیلی مان بود که به رغم تعطیلی مدارس به خاطر آن اصلا خوشحال نشدیم.

   
  

نظرات کاربران: 2 نظر (فعال: 2 ، در صف انتشار: 0، غیر قابل انتشار: 0)
مرتب سازی بر حسب ( قدیمیترین | جدیدترین | بیشترین امتیاز | کمترین امتیاز | بیشترین پاسخ | کمترین پاسخ)
jabbar
| 1391/3/17 - 09:05 |     0     0     |

باسلام ،برخلاف محیط شهری ،مغازه ها و یا به اصطاح بقالی ها در روستاها علاوه بر محل خرید و فروش محلی برای هم صحبتی با دوستان و وسیله گذران اوقات فراقت روستاییان است....................اما راجع به خاطره جالبی که فرمودید در مورد خودم باید بگویم در روستای خودمان مغازه زنده یاد حاج سلمان اسکندری به اتفاق بزرگترها (حاج موسی اسکندری که الان جهادورزقان هستند و جواد لطفی که الان جهاد اهر هستند)ناگهان خبر ارتحال حضرت امام را از رادیو شنیدیم که به اتفاق آنهاافراد یکدفعه همه مان گریه کردیم و ادامه سوگواری در مسجد روستا و............................



احمد
| 1391/4/10 - 13:41 |     0     0     |

با سلام روز بسیار غم انگیزی بود.
شاید یکی از غمبارترین روزهای انقلاب لطفا کلمه تعطیلات تیتر مطلب رو اصلاح کنین.

...................................................................................................

مدیر سایت :باسلام وعرض تشکر از شرکت وهمکاری جناب عالی در مباحث سایت ، موضوع مد نطر حناب عالی که انصافا نکته ظریفی بود  اصلاح گردید.




نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
کلیه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
info@dini-v.com
پشتیبانی توسط: خبرافزار