بسماللهالرحمنالرحیم
شکر میکنیم خداى متعال را بر همهى نعمتهایش؛ این بلاها هم نعمت است.
هر بلائى کز تو آید نعمتى است
هر که را رنجى دهى آن راحتى است
زان به تاریکى گذارى بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با مهر تو پیوندم زنند(1)
با این چشم باید به این بلایاى طبیعى و غیرطبیعى نگاه کرد. میتوان از این بلیاتى که پیش مىآید، نردبانى براى عروج ساخت؛ پلکانى براى تعالى تدارک دید؛ سکوئى براى پرش فراهم کرد. خدا را شکر میکنیم که به ما توفیق داد که بیائیم اینجا و از نزدیک منطقه را ببینیم؛ ولو این پنج شش ساعتى که براى این بازدید صرف شد، کامل نبود و بیش از چند نقطه را نشد از نزدیک ببینیم. اگر وقت بود و مجال و فرصت بود، مایل بودیم بیش از این بشود.
خب، الحمدلله سفر تبریز هم به این صورت تحقق پیدا کرد. جناب آقاى شبسترى در دیدارى که در بیست و نهم بهمن با برادران و خواهران آذربایجانى داشتیم، گفتند که بیائید تبریز. خب، آقا بیورن اولدى؛ همانى که فرمودند، همان شد دیگر؛ آمدیم تبریز! امیدواریم خداى متعال ترتیبى بدهد که باز هم بتوانیم به تبریز بیائیم.
انس و علاقهى من به تبریز و آذربایجان، یک علاقهى ذاتى است. قبل از انقلاب من دو سفر آمدم تبریز، رفتیم خامنه، رفتیم شبستر؛ بعد از انقلاب هم چند بار آمدیم، باز خامنه رفتیم، شبستر رفتیم. آنجاها را از نزدیک دیدیم. من مردم تبریز را هم متفاوت از همه جا دیدم. سفر اولى که بعد از انقلاب آمدم تبریز، وقتى برگشتم تهران، به امام گفتم آقا اینجا مردمش با همه جا فرق میکند. خب، ما هر جا رفته بودیم، مردم محبت میکردند، اظهار علاقهى به انقلاب میکردند؛ اما تبریز یک جور دیگر است. این علاقهى ماست و دوست داریم که انشاءالله تحقق پیدا کند؛ ببینیم حالا چه جور میشود.
کارهائى که انجام گرفته، خوب بوده. من خودم شخصاً تجربهى امداد در زلزله و سیل را دارم؛ در سالهاى خیلى قدیم، پیش از انقلاب هم در ویرانىهاى زلزله حضور داشتم؛ رفتیم آنجا، گروه امداد تشکیل دادیم. خب، آن وقت که کارهاى دولتى نبود؛ شیر و خورشیدِ آن روز صفر بود. در زلزلهى فردوس، که این شهر بزرگ تقریباً با خاک یکسان شده بود، در طول دو ماه، دو بار شیر و خورشید به مردم کمک جنسى و غذائى کرد؛ حالا چادر و پتو و اینها که هیچ، آن که خیلى خیلى کم و غیر قابل ذکر بود! من همان وقت منبر رفتم و سخنرانى کردم و از مردم پرسیدم که شیر و خورشید به شماها چه داده. به نظرم گفتند در طول این دو ماه، صد گرم شکر دادند! به همین تناسب، اجناس مختصرى داده بودند، نه اجناس لازم زندگى. خب، ما آنجا رفتیم، دیدیم، کار کردیم. موقعى که من در ایرانشهر تبعید بودم، آنجا سیل آمد؛ تقریباً نود درصد شهر از بین رفت، اغلب خانهها خوابید، نخلستانها خراب شد. ما آنجا باز مدتى با همان تبعیدىهائى که بودند، امداد میکردیم. بنابراین با مشکلات این کار آشنا هستم. کارى که این دفعه در آذربایجان انجام گرفته، بىنظیر است؛ هم از لحاظ جستجو، و هم از لحاظ امدادهاى اولیه و نصب چادر. براى آسیبدیدگان، چادر یکى از وسائل درجهى اول است. وقتى چادر بود، آن آسیبدیده که خانهاش خراب شده، احساس میکند یک سرپناهى دارد؛ خود این در حفظ امنیت روانى خیلى مؤثر است. خب، الحمدلل�'ه دیدیم چادرهاى خیلى زیادى نصب شده و اسکان موقت داده شدهاند. کارهاى بعدى هم انشاءالله باید با همین آهنگ پیش برود.
چیزى که الان در این منطقه لازم است، وسائل گرمائى است. حالا آقایان گفتند دو ماه دیگر - بیشتر، کمتر؛ با خداست - براى زلزلهزدگان مسکن ساخته میشود؛ لیکن آنچه که تا قبل از این لازم است، پتو است، وسائل گرمایش است، وسائل بهداشتى است، حمام لازم دارند؛ اینها چیزهاى بسیار لازم و واجبِ فورى است. از جملهى چیزهائى که حتماً باید در درجهى اول در اختیار مردم قرار بگیرد، همین حمام و وسائل بهداشتى است؛ اینها خیلى لازم است. آب آشامیدنى در بعضى جاها هست، ممکن است در بعضى جاها نباشد؛ باید سریع برایشان آب فراهم شود. اینها چیزهاى لازمى است. اکتفاء نشود به این که ما بطرى آب برایشان ببریم. خب، بطرى آب خیلى خوب است؛ اما این فرق میکند که یک خانواده صبح که از خواب پا میشوند، بتوانند بروند زیر شیر وضو بگیرند، دست و رویشان را بشویند. اینها از جهات روانى تأثیرات فوقالعاده زیادى دارد. ما که بیرون نشستیم، اینها خیلى به نظر نمىآید؛ اما وقتى کسى آنجا در محیط زلزله یا در محیط سیل زندگى کرده باشد، میفهمد که اینها چقدر حائز اهمیت است.
خب، الحمدلله آقاى استاندار، بانشاط و فعال هستند و بقیهى دستگاهها هم همکارى کردند؛ خدا انشاءالله همهشان را حفظ کند. من خواهش میکنم با همین آهنگ سراغ این چیزها بروید. الان اینجا وسائل گرمائى لازم است. ظاهراً در همین منطقهى ورزقان بود که یکى از اهالى روستاهاى آنجا به من گفت که تا پانزده شانزده روز دیگر اینجا سرد میشود. منطقه، منطقهى سردى است. در همین روزها من درجه حرارت هوا را دنبال میکردم، گفتند یک جائى از همین محلها حدود 10 درجه است. در این فصل، 10 درجه در شب هواى سردى است. این احتیاج دارد به وسائل گرمایشى. اینها نه پوشاک دارند، نه بولیز دارند، نه پتو دارند، نه رختخواب دارند؛ همه چیز رفته زیر آوار. حالا تا وقتى بیرون بیاورند، تا وقتى بتکانند، تا وقتى بتوانند استفاده کنند، طول میکشد؛ آیا خواهد شد یا نخواهد شد. این است که به این مردم باید کمک شود.
الان که مىآمدیم، از رادیوى ماشین شنیدم که هلال احمر اعلام کرده جنس نفرستید؛ به ما پول بدهید. خیلى خوب، این خوب است، عیبى ندارد؛ یعنى ممکن است در ارسال لباس و چه و چه، یک خرده تحقیر هم وجود داشته باشد؛ خیلى هم خوب نیست - هرچند در آن اولِ کار عیب ندارد - اما فرستادن پتو چه عیبى دارد؟ مثلاً مردم پتو بفرستند، یا از این لحافهاى پشم شیشه بفرستند، یا از این کیسههاى خواب بفرستند؛ چه مانعى دارد؟ مثلاً فرض کنید یک کسى میتواند صد تا کیسهى خواب از بازار تهیه کند و بفرستد اینجا، این کار چه عیبى دارد؟ این چیز خوبى است. یا مثلاً فرض کنید یک کسى میتواند پانصد تا پتو تهیه کند و بفرستد. هستند کسانى که پول دارند، مایلند کمک کنند؛ از بازار پتو میخرند، میدهند به شما، که زحمت را هم از دوش شما برمیدارند. بنابراین سفارش کنید که اینجور اظهار استغناء از مردم نشود. بعضى از چیزها هست که اگر مردم خودشان بروند از بازار تهیه کنند، بخرند و به شما بدهند، هم کار شما آسان میشود، هم مردم احساس بهترى پیدا میکنند. رفته پتو خریده، میدهد به شما، شما هم میدهید اینجا؛ این بهتر از این است که یک میلیون تومان یا پانصد هزار تومان یا چقدر پول در حساب هلال احمر بریزد. به نکات روانى قضایا توجه کنید.
بههرحال ما از خداى متعال میخواهیم که هم به شماها که خدمت میکنید و زحمت میکشید، کمک کند؛ هم به مردم عزیز کشورمان که از نقاط مختلف کمک کردند، هدایائى فرستادند، یا پول فرستادند یا خواهند فرستاد، کمک کند و انشاءالل�'ه دلها را هدایت کند که این کار را ادامه بدهند؛ هم بخصوص به مردم مؤمن و عزیزى که در این منطقه زندگى میکنند، کمک کند. منطقهى ارسباران، منطقهى شجاعت است؛ این را شاید کسانى که با تاریخ آشنا باشند، میدانند. ارسباران جزو مناطقى است که مردمش اصلاً معروفند به رشادت؛ منطقهى ارسباران یک چنین خصوصیتى دارد. البته همهى آذربایجان همین جور است. غیرت آذربایجانى و همت آذربایجانى که در سالهاى دفاع مقدس هم خودش را نشان داد، قبل از آن در انقلاب خودش را نشان داد، تا امروز هم همیشه خودش را نشان داده، آن به جاى خود محفوظ؛ اما منطقهى ارسباران هم یک منطقهى داراى خصوصیتى است در این جهت؛ که خب، حالا این مردم عزیز دچار این حادثه شدهاند. این حوادث همیشه وجود دارد. به قول مرحوم شهریار:
دونیا قضوو و قدهر اؤلوم ایتیم دیر
دونیا بویو اوغولسوزدور یئتیم دیر
نگاه کنید، زیاد است؛ اوغولسوزدور چخ دى، یئتیم دیر چخ دى. همهى دنیا پر است از این حوادث. به هر حال این قضایا پیش مىآید. امیدواریم انشاءالله خداى متعال به همهشان صبر و استقامت بدهد و بتوانند انشاءالله مسیر زندگى را دنبال کنند.
والسلام علیکم و رحمةالله 1) پروین اعتصامى
منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معطپظم رهبری |