صفحه اصلی     زندگی نامه     تماس با من     پیوندها  
جمعه، 7 اردیبهشت 1403 - 07:53   
  تازه ترین اخبار:  
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 192صفحه نخست » یادداشت ها و نوشته های مدیر سایتجمعه، 17 شهریور 1391 - 23:12
ارسباران (قره داغ ) صبورانه چشم به آینده دارد
ارسباران (قره داغ ) صبورانه چشم به آینده دارددیار ارسباران (قره داغ) در ضلع شمال شرقی آذربایجان همیشه سرافراز ، در طول تاریخ با شکوه و عظمت وصف ناپذیری قد بر افراشته و با قامت سرسبزش و کوههای استوارش همواره در سر میهن عزیزمان ایران با افتخار و عزت برجای ایستاده و خواهد ایستاد . ارسباران با وجود زلزله دلخراش و آسیب دیدگی و زخم تنش سخاوتمندانه هر آنچه از زیبایی و شکوه دارد، در طبق اخلاص نهاده و قره داغ صبورانه چشم به آینده دارد. هوای ارسباران هنوز سرشار از عطر رشادتها و شجاعتهای بی بدیل است و هنوز می توان با گوش دل در نوای بادهای وزان بر فراز کوههایش مفهوم عشق و فداکاری ها را دریافت .
  

به گواه برگ برگ ورق های نگاشته شده تاریخ ، قره داغ تاکنون در تمامی زمینه ها و در عرصه های مختلف خوب از پس امتحانات خود برآمده است و  اکنون خود نیازمند کمک و یاری  هموطنان عزیز  و توجه جدی مسئولین امر می باشد و چه زیبا این شعر  معروف «سعدی » در عمق وجود انسان زنده می کند که:

بنی آدم اعضای یک پیکرند                                              که در آفرینش ز یک گوهرند

 چو عضوی به درد آورد روزگار                                           دگر عضوها را نماند قرار

 

و باز می توان گفت: ارسباران (قره داغ ) صبورانه چشم به آینده دارد و ...

 

   
  

نظرات کاربران: 1 نظر (فعال: 1 ، در صف انتشار: 0، غیر قابل انتشار: 0)
مرتب سازی بر حسب ( قدیمیترین | جدیدترین | بیشترین امتیاز | کمترین امتیاز | بیشترین پاسخ | کمترین پاسخ)
ناشناس
| 1391/6/23 - 18:31 |     0     0     |
سه دانگ از صدای عاشیق ها
هنوز در زیر آوار است
و شمس تبریزی
آمده است به فعلگی و معلمی قرآن
جایی در حوالی اهر
و شیخ محمود
دارد از زیر همین آوار
مثنوی و قرآن بیرون می آورد و می خواند:
همه عالم به نور اوست پیدا ...
ستارخان هنوز یک پایش در زیر آوار است
فریاد می‌زند که از سفارتخانه‌های اجنبی
کمک قبول نباید کرد
حالا با شمس در محله ی سلّه بافان می چرخم
با ناصرخسرو به خانه ی قطران می روم
آن روز هم که زلزله آمد
چهل هزار تن مردند
همیشه خاصیت زلزله همین است
که روح ها را
به هم می ریزد
کمال را از خجند می برد به سرخاب و
باکری را از مجنون می‌کشاند به آسمان ارومیه
و مرا از این گوشه ی جهان می برد
به کوچه ی دلتنگی آقامحمدحسین بهجت تبریزی...
یکی دست شهریار را بگیرد
که بیرون زده ست این وقت شب
با زیرشلواری و همان کلاه پوستی
در محله ی پدری
دنبال حبیب و رفقایش می گردد...
تاریخ می گوید این زلزله
پس زلزله هایی ست
که پیشتر آمده بود
و این از خواص زلزله الارض است
که گاه تکه ای از بسطام را می برد به بم
و کوه حیدربابا را
این وقت شب
آورده است به رختخواب ابری من
در دهلی نو
و من از او مدام
سراغ ساز عاشیق عیمران را می گیرم...
علیرضا قزوه


نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
کلیه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
info@dini-v.com
پشتیبانی توسط: خبرافزار