صفحه اصلی     زندگی نامه     تماس با من     پیوندها  
پنجشنبه، 9 فروردین 1403 - 13:42   
  تازه ترین اخبار:  
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 240صفحه نخست » اخبار ، یادداشت ها و مقالات برگزیدهشنبه، 14 بهمن 1391 - 21:35
خدای من ! کوله بارم اگرچه از توشه راه تهی است !
خدای من ! کوله بارم اگرچه از توشه راه تهی است !خدای من ! کوله بارم اگرچه از توشه راه تهی است ، انباشته از توکل که هست . اگر چه از پنجه های وحوش گناهانم بر چهره ام خون ترس نشسته است . اگر چه دستم از آنچه کرده است می لرزد واگر چه موریانه های بیم ، استواری پاهایم را سست کرده است ، دلم امید وار رحمت توست و خاطرم جمع لطف تو. اگر چه خزه گناهانم مرداب دلم را هر لحظه به عفونت عذاب نزدیک می کند ، آفتاب اطمینان به تو هنوز در آسمان وجودم می درخشد . اگر خواب سرد زمستانی گناه دلم را به انجماد کشیده است ، نسیم بهاری اعتماد به لطف تو درآوندهای دلم هیجان تازه آفریده است .
  

اگر دانه وجودم در زیر خاکهای غفلت ونسیان ، در اشتیاق دیدار خورشید تو ،شکفتن را از یاد برده است شناسایی سبزینه فطرتی که تو در وجود نهاده ای سر می شکفد و در اشتیاق تو رشد می کند .

اگر گناه و غفلت ، استعداد لقای تو را در وجودم به خواب برده است ، عرفان کرامت و بخششت هر لحظه بر دیواره تن خسته ام آونگ می شود .

اگر گناه و طغیان و عصیان من هر لحظه میان من و تو حصار می شود نسیم مژده غفران تو از ورای این حصار در من روح تازه می دمد و در شریان گناه ، خون امید به بخشش می دواند .

   
  

نظرات کاربران: 2 نظر (فعال: 1 ، در صف انتشار: 0، غیر قابل انتشار: 1)
مرتب سازی بر حسب ( قدیمیترین | جدیدترین | بیشترین امتیاز | کمترین امتیاز | بیشترین پاسخ | کمترین پاسخ)
همکار...
| | 1391/11/15 - 23:24 |     0     0     |
با همه لحن خوش آوایی ام

در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه زما دورتر

نغمه تو از همه پرشورتر

کاش این فاصله را کم کنی

محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی

مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نائل شود

یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه مرا عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است

نامه تو خط عوان من است

ای نگه ات خواستگاه آفتاب

بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز زچشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما

کی و کجا وعده دیدار ما

ای که هر دم دم ز حیدر میزنی

بر یتیمان علی سر می زنی

شاهد اقبال در آغوش کیست

کیسه نان و رطب بر دوش کیست

کیست آن کس کز علی یادی کند

بر یتیمان من امدادی کند

دست گیرد کودکان درد را

گرم سازد خانه های سرد را

ای جوانمردان جوانمردی چه شد

شیوه رندی و شبگردی چه شد

شیعگی تنها نماز و روزه نیست

آب تنها در میان کوزه نیست

کاسه را پر کن ز آب معرفت

تا درو جوشد شراب معرفت

باده مما رزقناهم بنوش

ینفقون بنیوش و در انفاق کوش

هم بنوش و هم بنوشان زین سبو

لن تنالو البر حتی تنفقوا

جستجویی کن سبوی بده را

شستشویی کن به می سجاده را

ای مسلمان زاده بعد از هر اذان

رکعتی تنهی عن الفحشا بخوان

گر نمازت ناهی از منکر شود

از اذانت گوش شیطان کر شود

هر سحر دست نیایش باز کن

بیخود از خود تا خدا پرواز کن

بال مرد حق بود دست دعا

لیس لالانسان الا ما سعی


نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
کلیه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
info@dini-v.com
پشتیبانی توسط: خبرافزار