بدون اینکه موضوع را تکذیب یا تایید کنم بهش گفتم فلانی «من دیگرکاندیدا نخواهم شد» با تعجب پرسید« حاج آقا حرف بدی زدم ! ناراحت شدید! اگرهم کاندیدا بشوید ما خودمان آستین بالا می زنیم و برایتان کار می کنیم ، مثل اینکه بد موقعی مزاحم شدم » گفتم نه از قضا خوب موقعی تماس گرفتید ، ولی آدرس غلط به شما داده اند ممکن است ازاین طریق برای بعضی ها نان و آب در بیاید ولی برای شما آنچه که به دنبالش هستی در نمی آید. کسانی که این حرف ها را می زنند اگر مطمئن باشند که کاندیدا نمی شوم از این حرف ها نخواهند زد و اگر یکی دو ماه هم صبر کنید با اعلام عدم کاندیداتوری من این بار سند کارخانه مذکور را به نام کسان دیگری خواهند زد و البته همین هم شد! گفتنی است در انتخابات دوره هشتم مجلس، کارخانه سفال و آجر که سهل است برخی از کسانی که می خواستند ردای خدمت بر تن بکنند!! شمار و عدد شرکت ها و کارخانه های به نام من را نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور ده ها مورد بر می شمردند و با نزدیکی به فصل انتخابات نهم دوباره اینگونه شایعات را دامن می زدند. مطالب مرتبط: مروری بر انتخابات هشتم و باز خوانی یک خاطره |