شاید ما آنقدر در این شرایط زندگی غرق شدهایم که خودمان متوجه نیستیم چقدر در انجام کارها عجله داریم و به قول معروف «بدو بدو می کنیم» و البته شب خسته و کوفته از مشغله های روز و ناراضی از نحوه انجام کارها و همچنین خیل کارهای ناتمام و بر زمین مانده، به خواب میرویم تا فردا روز پر مشغله دیگری را آغاز کنیم. تا این روزمرگی همچنان ادامه پیدا کند.
ولی آیا هیچ به این فکر میکنیم که این همه تلاش بی وقفه برای چیست؟ چرا افرادی مثل پدر همکارم، علی رغم این که خود را درگیر چنین مشغلههایی نکرده اند، از زندگیشان هم راضیترند؟ در ضمن کار عقب افتاده هم ندارند.
برخی از ما کارهای روزانهمان آن قدر زیاد است که باید آنها را لیست کنیم تا فراموشمان نشود. لیستهای بلند و بالایی که در انتهای زمان پیش بینی شده برای انجامشان، فقط تعداد معدودی از آنها خط می خورد و بقیه همچنان برای مدت مدیدی در لیست جا خوش می کنند. و البته اگر به موارد باقیمانده کمی بیشتر دقت کنیم، می بینیم که اتفاقا این موارد از جمله مهمترین کارهایی است که باید انجام میدادیم ولی به عکس کارهای را انجام دادهایم که جزو کارهای کم اهمیت هستند و چه بسا انجامشان زیاد هم ضروری نبوده است!
تهیه لیست کارها و برنامهریزی برای انجام آنها به خودی خود کار بسیار خوب و پسندیدهای است، به شرط آن که در به انجام رساندن آنها هم مصمم باشیم. به خصوص این که سعی کنیم کارهای مهم و تاثیرگذار را در اولویت انجام قرار دهیم. به قول برایان تریسی باید ابتدا قورباغه بزرگ و زشت را قورت داد.
ولی اگر قرار باشد با نوشتن لیست انجام کارها، کارهای غیرضروری را در اولویت انجام قرار دهیم و زمانی برای انجام کارهای ضروری و فوری باقی نگذاریم، این لیست کردنها و برنامهریزیها به جز تلف کردن وقت چیزی عایدمان نخواهد کرد. در این حالت در واقع شاید به طور ناخودآگاه خودمان را بیشتر مشغول کارهای کم اهمیت میکنیم تا زمانی برای انجام کارهای مهمتر (و احتمالا دشوارتر) نداشته باشیم!
ولی چاره کار چیست؟ چگونه می توان جنبههای منفی لیست کردن و برنامهریزی را حذف کرد و از جنبههای مثبت آن سود برد؟
نظر شما کاربران محترم در مورد این سوال چیست؟ چه راه حلی برای این مشکل معمول و همهگیر پیشنهاد می کنید؟
منبع:معلم خلاق
|