صفحه اصلی     زندگی نامه     تماس با من     پیوندها  
پنجشنبه، 20 اردیبهشت 1403 - 01:16   
  تازه ترین اخبار:  
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 667صفحه نخست » اخبار ، یادداشت ها و مقالات برگزیدهیکشنبه، 14 تیر 1394 - 22:05
آخرین نماز اولین نمازگزار
آخرین نماز اولین نمازگزارامشب، زمینیان در ماتمند و آسمانیان چشم انتظار، غم و اندوه سراسر کوفه را در بر گرفته، گریه بر چشم ها سنگینی می کند و هُرم سینه، لب ها را می سوزاند. بغض در پشت در و در فرصت گریستن صف کشیده است، دیگر دل به دنبال واژه ها نمی گردد. اشک، بی بهانه سرازیر می شود. آه ای خدا امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است، که جز چاه و نخل و ماه، کسی گریه اش را ندیده بود. پدری دل سوز که با آه یتیمان کوفه، شریک بود و غصه های همه را بر جان خود هموار می کرد. یتیمان گرد خانه اش جمع می گردند و بر یتیمیِ خویش می گریند که: ای پدر خوبی ها! چگونه ما را در این دنیای ظلمانی رها کردی؟ بعد از تو، بر در کدامین خانه بکوبیم و یاری طلبیم.
  

ای کاش بگیرند از امروز سحر را
ای اهل ِ حرم سیر ببینید پدر را
شمشیر پُر از زهر گرفته ز طبیبان
بر نسخه ی تو فرصت اما و اگر را
جز تو چه کسی عفو کند قاتل خود را
آن قاتل ِ خوابیده ی عمری دم ِ در را
حتی خودِ قاتل پس از آن ضربه به خود گفت
ای کاش که برداری از این سجده کمر را
باور نکند کوفه که تو اهل ِ نمازی
وامانده دهانش که شنیده ست خبر را
سخت است ولی باز برای دلِ زینب
یک روز به تأخیر بینداز سفر را‎


نخل‏ها با تو به راه افتاده‏اند و تاریخ، پشت سرت گام بر می‏دارد. ابرها حرکتشان را با قدم‏های مقتدرت تنظیم می‏کنند و کعبه از همان فاصله دور، انگار می‏خواهد دوباره تو را چون زمان کودکی‏ات در آغوش بکشد.
از قبله می‏آیی و به سوی قبله می‏روی.
نوشته‏ای که برای تو نقش می‏بندد، باید از سه نقطه شروع شود و به سه نقطه پایان بپذیرد.
ای مرد هفتاد زخم، ای مرد اُحُد و بدر و خندق!
«کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست ***که تر کنند سر انگشت و صفحه بشمارند.»
از مکه بنویسیم که پیشانی‏ات در خط مقدم دفاع از رسالت، آماج سنگ‏های تراشیده و نتراشیده‏اش بود؟ یا از بدر که هنوز زخم شمشیر تو را بر پیکر دارد؟
از قلعه‏های مستحکم خیبر که در مقابل تو زانو زدند، یا از اُحُد که فقط خدا می‏داند که در آن، چگونه ستون محکم بر جای ماندن آسمان رسالت شدی؟
تو از بستر محمد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله می‏آیی و تنت بوی بال‏های جبرئیل می‏دهد.
انگار کفش‏های زخمی‏ات را به اندازه تمام تاریخ راه برده‏ای تا به سرانجامی به نام رستگاری برسانی!
اذان بگو و این بار، شهادتین را آرام آرام جاری کن! بگذار برای آخرین بار، مسجد کوفه از جام لب‏های آتشینت سیراب شود! زمین، بوی غروب می‏گیرد و تا سر به سجده ببری، کوفه یخبندان‏تر خواهد شد. 


فزت و رب الکعبه
امشب، زمینیان در ماتمند و آسمانیان چشم انتظار، غم و اندوه سراسر کوفه را در بر گرفته، گریه بر چشم ها سنگینی می کند و هُرم سینه، لب ها را می سوزاند. بغض در پشت در و در فرصت گریستن صف کشیده است، دیگر دل به دنبال واژه ها نمی گردد. اشک، بی بهانه سرازیر می شود. آه ای خدا امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است، که جز چاه و نخل و ماه، کسی گریه اش را ندیده بود. پدری دل سوز که با آه یتیمان کوفه، شریک بود و غصه های همه را بر جان خود هموار می کرد. یتیمان گرد خانه اش جمع می گردند و بر یتیمیِ خویش می گریند که: ای پدر خوبی ها! چگونه ما را در این دنیای ظلمانی رها کردی؟ بعد از تو، بر در کدامین خانه بکوبیم و یاری طلبیم.
نوزدهم رمضان، سالروز ضربت خوردن بزرگ مردى است که پیشینیان به حقیقت او نرسیده اند و آیندگان نیز مانند او را نخواهند دید. آری! علی، مفهوم بی انتهایی است که در محدوده واژه و قلم نمی گنجد. علی، اوج قدرت خداوندی است که فروغ جاودانگی اش دنیا را در برگرفته است.
در قرآن آیاتی در شأن آن امام همام و شیعیان او نازل شده است. از آن جمله: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «ای علی، آیا این سخن پروردگار را شنیده ای: کسانی که ایمان آورده اند و کار شایسته کرده اند، آن ها بهترین مردمان اند. مقصود از این آیه، تو و شیعیان توست و وعده گاه من با شما، حوض کوثر است. آن گاه که امت ها برای حسابرسی آورده شوند، شما در حالی فراخوانده می شوید که پیشانی سپیدانِ حجله نشین هستید.
صدای عدالت در مسجد کوفه طنین انداز میشود و خون عدل بر محراب مسجد میپاشد.
این صدا صدای مردی است که نه عادل بلکه خود عدل بود و میخواست به جهانیان بگوید که تا ظهور منجی آخر الزمان عدل شهید شد و عدالت به خاطره ها سپرده شد.
صدا صدای هیهات بود از دنیا و دنی های روزگار، صدای رهایی بود از شر مردم دغل و هزار رنگ کوفه، مردمی که هنوز هم هستند، نه در کوفه در جایجای این زمین پهناور.
و در لیله القدر مولود کعبه و قرآن ناطق ضربت از پست ترین مردمان عالم خورد. مردمانی که در اوج ضلالت و پستی خود را بهترین مسلمانها میدانستند و پیشانیهاشان از پیشانی ساییدن بر زمین برای خدایی که نه خدای محمد بلکه خدای ذهن ناپاکشان بود پینه بسته بود. کورانی که از اسلام آنچه را که خود میخواستند میپذیرفتند و از اتقوا الله فقط ذکر و سجده اش را میدانستند.
و ما امید واریم و از خدا میخواهیم که ظهور عدل را دوباره ببینیم و سرهای خوارج را بر سر دار ها (خوارجی که در پشت نام مسلمانی جنایت میکنند و انسانهای بی گناه را برای عقاید احمقانه خود با بمب و ترور میکشند و خوارجی که اسلام را ملعبه دستان خویش ساخته اند تا به نوایی و ثروتی برسند) مشاهده کنیم.
پس در لیله القدر دستها را به آسمان میبریم و از او میخواهیم: اللهم عجل لولیک الفرج و از خداوند ظهور منجی اش را خواستاریم.

19 رمضان: ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد کوفه
خورشید فروزان حیات امام علی علیه السلام ، در افق روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در آسمان شهر کوفه به خون نشست و شمشیر مسموم نفاق و کین، فرق انسان عدالت گستری را شکافت که برترین خلق پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. آنان که می خواستند نور خدا را خاموش کنند، نمی دانستند که اراده الهی، بر مانایی علی علیه السلام استوار است و می بینیم که همچنان، کردار و گفتار امام مؤمنان، چراغ راه مردان خدا و حق جویان و یکتاپرستان جهان است.

امام علی علیه السلام ؛ تجسم عدالت
بررسی نهج البلاغه نشان می دهد که از دیدگاه امام علی علیه السلام ، عدالت در رأس ارزش های اسلامی قرار دارد و تمامی ارزش ها به عدالت بازمی گردد. در ارزیابی، مدیریت و قضاوت، عدالت، شرط اصلی است. با این حال، تجسم عدالت، وجود مبارک خود امام علی علیه السلام بود. این معنا در سخن معروف توماس کارلایل، فیلسوف انگلیسی آمده است که گفت: «امام علی؛ ما را جز این نرسد که او را دوست بداریم و به او عشق ورزیم. در کوفه ناگهان به حیله کشته شد و شدت عدالتش موجب این جنایت گشت.» به سخن کارلایل می توان این جمله را افزود که در واقع، پافشاری امام علی علیه السلام بر اجرای احکام و پیروی از سیره پیامبر اسلام و پرهیز از انحراف در اداره حکومت، زمینه ساز توطئه بر ضد آن حضرت شد.


چشم انتظار دیدار پروردگار
در نامه 62 نهج البلاغه از زبان امام علی علیه السلام آمده است که من مشتاق ملاقات پروردگارم. آن حضرت، بهترین مرگ ها را کشته شدن در راه خدا می دانست و سوگند یاد کرده بود که هزار ضربه شمشیر بر من، آسان تر از مرگ در بستر در غیر بندگی خداست.
نوزده رمضان، سکوی پرواز ظاهری امام علی علیه السلام تا بی کران ها، زمان جدایی از خلق و رسیدن به محبوب واقعی بود.

از خلافت تا شهادت
حضرت علی علیه السلام بر آن بود تا آنجا که می شود، در پاسداری از اسلام و ارزش های آن تلاش کند و در این راه، افزون بر آیات قرآن، سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نیز به عنوان الگوی عملی مورد توجه آن حضرت قرار داشت. بنابراین، در مسئله خلافت نیز همین معنا مورد توجه قرار گرفت و دوران کوتاه رهبری سیاسی جامعه اسلامی، نماد برجسته ای شد از شیوه حکومت علوی. مدت این خلافت و پایان آن را خوارزمی، از نویسندگان اهل سنت، در کتاب مناقب خود چنین آورده است:«مدت خلافت علی علیه السلام چهار سال و ده ماه بود که به دست ابن ملجم مرادی به شمشیر مضروب شد و این حادثه شوم، قبل از ورود به دهه سوم ماه رمضان روی داد.»

اوج جنایت بشری
حادثه ای که به شهادت امام علی علیه السلام انجامید، یکی از بزرگ ترین جنایت های بشری است؛ زیرا ابن ملجم مرادی، هیچ آزاری از امام ندیده بود. امیرمؤمنان علی علیه السلام برای او سرا پا مهر و محبت و خیر و برکت بود، چنان که برای دیگران.
این فاجعه، به بدنامی برنامه ریزان و عامل آن انجامید و برای امام علی علیه السلام ، حیاتی بود بالاتر از حیات دنیوی. حادثه مسجد کوفه و واکنش امام، نمایشگر اوج انسانیت و جلوه ای از نمایش عدل علوی در تاریخ بشری است. نوزدهم رمضان سال چهلم هجری، شاهد مظلومیت علی علیه السلام و اوج بندگی برترین انسان عصر پس از پیامبر بود.

مدعیان حق و حق کشی
مسجد کوفه در نوزدهم ماه رمضان سال چهلم، محلی بود که پرده از چهره مسلمان نمایان برداشته شد. خوارج باقی مانده از جنگ نهروان، نورانیت خورشید را نمی دیدند و حق و باطل را به گونه ای یکسان در تاریکی می پنداشتند و تنها خود را مسلمان می دانستند. به تعبیر امام خمینی رحمه الله، آنهایی که حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام را در محراب عبادت کشتند، مدعی اسلام بودند و با اسم اسلام، با اسلام جنگیدند. ایشان در جای دیگر، از عده ای یاد می کند که پیشانی شان از شدت طول سجده پینه بسته بود، ولی حق را کشتند. این مسئله و شهادت امام علی علیه السلام، گواه مظلومیت و غربت آن امام همام است

مدارا با اسیر
بی تردید، فتوت و مردانگی، از ویژگی های اخلاقی است که بسیار مورد توجه و تأکید قرآن و آموزه های تربیتی پیشوایان معصوم علیهم السلام قرار گرفته است. دامنه این مردانگی در مورد آن بزرگواران چنان گسترده است که حتی گاه بر سر دشمنان دین نیز سایه افکنده است. یکی از جلوه های تاریخی و ماندگار اخلاق اسلامی، مسئله برخورد امیرمؤمنان علی علیه السلام با ابن ملجم مرادی است. در تاریخ آمده است که امام علی علیه السلام فرمود: «او اسیر شماست، به او نیکی کنید. محلی را که در آن زندانی است، وسیع قرار دهید. اگر من زنده ماندم، او را خواهم کشت یا اگر مایل بودم، خواهمش بخشید. اگر مُردم، او را یک ضربت بزنید، همان گونه که بر من ضربت زده است.» این وصیت را شهریار شعر ایران زمین، این گونه به نظم آورده است:
به جز از علی علیه السلام که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا

چگونگی ضربت خورن فاتح خیبر در محراب مسجد
عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود که در مکه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، که سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب(ع)، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آن ها را به قتل رسانند.
هر کدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی کوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. (نگاه کنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری)
وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، که از همفکران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریک و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را که از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد. (2)
روایت شده، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت.
أشعث بن قیس کندی که از ناراضیان سپاه امام علی(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3)
حضرت علی(ع) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.
روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند. (4)
به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم کوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد کرد.
هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر بران بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت. (5)
حضرت علی(ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی مله رسول الله، فزت و رب الکعبه؛ سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم. (6)
نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی(ع) گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.
حضرت علی(ع)، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.
حضرت علی(ع) که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.
روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.
روایت شد، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عم المصطفی، قُتل الوصی المجتبی، قُتل علی المرتضی، قَتَله أشقی الأشقیاء؛(8) سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره های دانش نبوت تاریک و نشانه های پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا(ص) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، یعنی ابن ملجم مرادی به شهادت رسانید.
بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاکمی دلسوز و یتیم نواز، کامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی(ص)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا(ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.

اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
شب نوزدهم اول شبهای قدر است وشب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی وفضیلت آن نمی رسد وعمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه ودر آن شب (شب قدر) تقدیر امور سال می شود وملائکه وروح که اعظم ملائکه است درآن شب باذن پروردگار بزمین نازل می شوند وبخدمت امام زمان علیه الستلام مشرف می شوند وآنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می کنند واعماال شب قدر بر دو نوع است ، یکی آنکه در هر سه شب باید کرد ودیگر آنکه مخصوص است به هر شبی.
اما اعمالی که در هر سه شب (شبهای قدر) مشترک است وباید انجام داد :
اول : غسل است ( مقارن غروب آفتاب ، که بهتر است نماز شام را با غسل خواند )
دوم : دو رکعت نماز است که در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند وبعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که از جای خود بر نخیزد تا حق تعالی او وپدر ومادرش را بیامرزد.
سوم : قرآن مجید را بگشاید وبگذارد در مقابل خود وبگوید : اَللهُم اِنی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَمافیهِ اسمُکَ الاَکبَرُو، اَسماؤُکَ الحُسنی وَیُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النار پس هر حاجت که دارد بخواند
چهارم : مصحف شریف را بگیرد وبر سر بگذارد وبگوید :
اَللهم بِحَق هذاالقُرآنِ وَ بِحَق مَن اَرسَلتَه بِه وَبِحَقِ کُل مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَبِحَقکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقکَ مِنکَ
ده مرتبه بگوید : بِکَ یا الله
ده مرتبه : بِمُحَمدٍ
ده مرتبه : بِعلی
ده مرتبه : بِفاطِمَةَ
ده مرتبه : بِالحَسَنِ
ده مرتبه : بِالحُسَین ِ
ده مرتبه : بِعلی بنِ الحُسین
ده مرتبه : بِمُحَمدِ بنِ عَلِی
ده مرتبه : بِجَعفَر بنِ مُحَمدٍ
ده مرتبه : بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ
ده مرتبه : بِعلی بنِ عَلی
ده مرتبه : بِعَلِی بنِ مُحَمدٍ
ده مرتبه : بِالحَسَنِ بنِ عَلِی
ده مرتبه : بِالحُجةِ
پس هر حاجتی داری طلب کن .
پنجم : زیارت امام حسین (ع) است؛ که در خبر است که چون شب قدر میشود منادی از آسمان هفتم ندا میکند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین (ع) آمده .
ششم : احیا داشتن این شبها است که در روایت امده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان وسنگینی کوهها وکیل دریاها باشد .
هفتم : صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد ، وافضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند .
هشتم : بخواند :اَللهُم اِنی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ ....
اما اعمالی که مخصوص هر شب است و باید انجام داد :
شب نوزدهم :
اول : صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه
دوم : صد مرتبه اَللهُم العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ
سوم : بخواند یا ذَالذی کانَ ...
چهارم : بخواند دعای اَللهَم اجعَل فیما تَقضی وَ....
علی (ع) در شب 19 رمضان چه اذکاری می گفتند؟
اذکاری که در شب 19 ماه مبارک رمضان، زیاد بر لبان مبارک امام علی (ع) جاری بود، به قرار زیر است:
1. ذکر استرجاع "انا لله و إنا إلیه راجعون".
2. ذکر حوقله: "لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم".
3. ذکر استغفار: "أستغفر الله ربی و أتوب إلیه".
4. ذکر صلوات: "اللهم صل علی محمد و آل محمد".
5. ذکر، "اللهم بارک لی فی الموت".
البته حضرت (ع) علاوه بر اذکار، نمازشب را در آن شب در منزل دخترش ام کلثوم خواندند و همین طور سوره یس هم تلاوت می کردند. (9)


پیامک و متن جدید شب قدر
من از عمق وجود خودم ، خدایم را صدا کردم
نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت
برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم
و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ، یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . .

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید:
«هیچ دعایی به آسمان نمی‌رسد مگر این که دعا کننده بر محمد و آل او صلوات بفرستد.»

السلام علیک یا امیرالمومنین…
ای ماه سر به مهر سر از سجده بر مدار…
پشت سرت کسی نشسته که شق القمر کند…

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید:
«هیچ دعایی به آسمان نمی‌رسد مگر این که دعا کننده بر محمد و آل او صلوات بفرستد.»

السلام علیک یا امیرالمومنین…
ای ماه سر به مهر سر از سجده بر مدار…
پشت سرت کسی نشسته که شق القمر کند…

شب قدر است و دلم سرشار از عشق دیدار
شب قدر است شب عشق بازی با خدا
شب ربنا گفتن و پرواز تا خدا
التماس دعا…

شنیدی تو شب های قدر اگه حق الناس گردنت باشه صدای ناله هات به عرش نمیرسه؟؟؟؟؟
تورو به حق این شبهای عزیز اگر حقی ازت ضایع کردم،حتی یه حرف
“حلالم کن”

ما این قران عظیم الشان را در شب قدر نازل کردیم
و چه تو را به عظمت این شب قدر اگاه تواند کرد
شب قدر به مقام و مرتبه از هزار ماه بهتر و بالاتر است
در این شب فرشتگان و روح (یعنی جبرییل ) به اذن خدا بر امام عصر از هر فرمان نازل گرداند
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبح گاه (سوره قدر)

خداحافظ ای نخــــــــل ها چاها
دگر نشـــــنوید از علـــــــــی آه ها
که شام علــــــــی گشته دیگر سحــــــر
که امشــــــــب رود نزد پیغمـــــــبر…

صــــداى خـــــنـده هـــاى خـــــدا را مـــیـشـنـوى ؟
دعـــــایـت را شـــنـیـده
و بـــه آنـــــچـه مــــحـال مـــیـپنـدارى ، مـــیـخـندد . . .


شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید
دانسته وندانسته حقوقی برگردن هم داریم که کفه سنگین اشتباهات آن به سمت من است.امشب شب بخشش است،من ازحقوق نداشته ام برهمه دوستان وعزیزانم گذشتم ،ازشما میخواهم ازمن بگذرید…
التماس دعا…

امشب سر مهربان نخلی خم شد
درکیسه نان به جای خرما غم شد
در خانه دور،بیوه ای شیون کرد
هم بازی کودک یتیمی کم شد
(الهی العفو)

سحرگاهان میان سفره ی لطفت، میان ربنای سبز دستانت، اگر بر دلت رد شد خیال من،دعایم کن…

قدر، باران رحمتی است که در جویبارِ هر فرد و هر جمع ، به اندازه او جاری می‏شود.
خدایا ، در شب قدر هر چه خیر نصیب اولیائت می کنی نصیب ما نیز بگردان.

آری امشب، “چشم سر” را باید بیدار داشت تا “چشم جان” بیداری و بینایی یابد و دل از بندها برهد؛ و ما چه زیانکاریم اگر از شب قدر تنها بیداری چشم نصیبمان شود و راهی به ورای آن ، بر اقلیم جان نیابیم.

شب قدر شبی است که باید شکواییه هجران را درنوردید و به امید وصل و دیدار، بیدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود.

شب قدر، بهترین گاه آرایش صحیفه دل مؤمنان به زیور ذکر خداست.
شب قدر، شب حضور روح و ملایک در محضر امام زمان (عج) است.
. . .
شب قدر، حاوی نهر نوری است که در زلال پر برکت آن جان مؤمنان از گناه تطهیر می شود.
. . .
شب قدر، آوای ایمان را در گوش جان مؤمنان به غیب نجوا می کند.
. . .
شب قدر، شب شناخت قدر خویش است!
. . .
شب قدر شبی است که باید شکواییه هجران را درنوردید و به امید وصل و دیدار، بیدار نشست و از جام طهور «سلام» تا مطلع «فجر» سرمست بود.
. . .
شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید و دیدار او را ازخدای طلبید.
. . .
شبی که در آن خطاب می‌آید: کجایند جوانمردان شب‌خیز که در آرزوی دیدار، بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق شربت بلا نوشیده‌اند، تا خستگی ایشان را مرهم گذاریم و اندر این شب قدر ایشان را با قدر و منزلت گردانیم؛ که امشب، شب نوازش بندگان است و وقت توبه گنهکاران.
. . .
شبی است که «لیله البراتش» خوانند:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
. . .
شب قدر، گاه رویش جوانه‌های الغوث الغوث بر عرصه لب‌های تائب است.
. . .
شب قدر، بهترین منزلگاه نیایش‌گران سرسپرده به مهر حق است.
. . .
شب قدر، بهترین گاه آرایش صحیفه دل مؤمنان به زیور ذکر خداست.
. . .
شب قدر، بزرگ‌ترین میدان‌گاه سبقت گرفتن اولاد آدم در خیرات است.
. . .
شب قدر، فاصله مُلک و ملکوت را به حداقل ممکن می‌رساند.
. . .
شب قدر، گشاینده پنجره کشف و شهود بر منظر روح عارفان است.
. . .
آی فقیران غنی، کجایید که شبهای قدر آمده است؟!
. . .
تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم
سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی
. . .
تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.
. . .
کجایید خاکیان سدره نشین و زمینیان آسمانی که ملکوتیان امشب شیفته شمایند؟!
. . .
شب قدر، سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم. برای تعجیل در فرج مولایمان دعا کنیم.
. . .
فرشته ها برای آزادی انسان ها از دستان شیطان و بخشش معاصی و بردن آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده خدا هستند. (اللهم لبیک) مرا دعا کنید.
. . .
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم توشه قبری ندارم
. . .
خدایا قدر ما را به قدر مولاعلی(ع) نزدیک فرما.
. . .
الهی آن شب که همه قرآن به سر می کنند ما را توفیق بده قرآن را به دل کنیم.
. . .
امشب تمام آینه ها را صدا کنید
گاه اجابت است رو به سوی خداکنید
ای دوستان آبرودار در نزد حق
درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید
. . .
مارا به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحر خیز که صاحب نفسانند
. . .
گویند کریم است و گنه می بخشد
گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم
. . .
ز مردم دل بکن یاد خدا کن
خدا را وقت تنهایی صدا کن
در آن حالت که اشکت می چکد گرم
غنیمت دان و ما را هم دعا کن
. . .
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم توشه ی قبری ندارم . . .

پیوست: 
1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112
2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184
3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171
4- منتهی الآمال، ج1، ص 172
5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41
6- منتهی الآمال، ج1، ص 174
7- همان
8- همان

به نقل از خراسان نیوز

   
  

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
کلیه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
info@dini-v.com
پشتیبانی توسط: خبرافزار