هر نقشی در جامعه داریم اگر پدر و مادریم، اگر مدیر،معلم، کارمند ،بازاری و .... هستیم می توانیم به پرورش تفکر انتقادی کمک کنیم. تفکر انتقادی را در خودمان و دیگران ایجاد کنیم. برای این منظور سه تکنیک زیر را تمرین کنیم؛
تکنیک سنجش وضوح: هر کسی ادعایی کرد بگوییم که آیا می تواند بیشتر توضیح دهد یا نمونه بیاورد یا مصادیق و اجزای آن را تشریح کند؟ اینگونه باعث می شویم از کلی گویی بپرهیزیم، مثلا وقتی مسئولی می گوید که ما برای حوزه اشتغال برنامه جامع داریم از او همین سوالات را بپرسیم.
تکنیک سنجش صدق؛ هر کسی ادعایی کرد بپرسیم که چه دلایلی برای تایید این جمله داریم؟ چه شواهدی، مدارکی، استدلالی پشت این جمله وجود دارد . مثلا وقتی کسی می گوید بیشتر مردم با فلان موضوع موافقند؟ این گونه او را به چالش بکشیم که این مدعای شما بر اساس کدام نظرسنجی است؟ رفرنس آن؟ تاریخ آن؟ انجام دهنده نظرسنجی؟ چه نهاد و سازمان و یا شخص حقیقی و حقوقی بوده است؟
تکتیک سنجش عمق؛هر کسی پیشنهادی مطرح کرد، بپرسیم که آیا مساله این است؟ آیا ریشه های دیگر ندارد؟ آیا ابعاد دیگری ندارد؟ آیا در بقیه کشورهای دنیا همین مساله را اینگونه حل کرده اند؟ آیا در گذشته که همین راه حل انجام شده، اثربخش بوده؟ اگر اثربخش بوده چرا دوباره مساله ظاهر شده و برگشته؟ مثلا اگر کسی گفت که اگر 5 سوداگر، 10 گرانفروش و 15 رشوه گیر را اعدام کنند مساله حل می شود همین سوالات را از او بپرسید!
سه تکنیک سنجش وضوح، صدق و عمق کمک می کند هر چیزی را باور نکنیم و تحمل عدمقطعیت داشته باشیم یعنی اینکه قضاوت را تا دستیابی به مستندات و شواهد کافی به تعویق بیاندازیم. امید است روزی به جای درس های کم فایده، تفکر انتقادی به صورت وسیع، عملی و کامل به دانش آموزان تدریس شود تا آن زمان نباید معطل ماند و هر نسلی باید هم خود را مجهز کند به تفکر انتقادی هم نسل بعدی را چنین پرورش دهد. کشور خوب، شهروند خوب می خواهد و از مشخصات شهروند خوب، این است که زود باور نباشد کندباور یا دیر باور باشد!
منبع:یادداشت مجتبی لشگر بلوکی با تلخیص
|