صفحه اصلی     زندگی نامه     تماس با من     پیوندها  
شنبه، 8 اردیبهشت 1403 - 04:53   
  تازه ترین اخبار:  
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 158صفحه نخست » اخبار ، یادداشت ها و مقالات برگزیدهدوشنبه، 29 اسفند 1390 - 18:12
بهار، جلوه زیبای خداوند
بهار، جلوه زیبای خداوندبهار جلوه گاه خداوند به سوی تحول و نو شدن است . بهار، پیام آور عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد. .بهار، پیام آور تعادل است ،در سایه تعادل، زندگی زیبا می شود. با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می آوریم. بهار یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است که می توان با تماشای آن جمال پروردگار را به تماشا نشست.زیبایی و شکوه بهار، درس مهرورزی و گره گشایی به آدمیان می دهد.با فرارسیدن بهار، روحی دوباره در کالبد طبیعت بی جان و افسرده دمیده می شود و طبیعت لباس حیات بر تن می کند و این گونه است که رستاخیز انسان و جهان، با پیدایش بهار به تماشا گذاشته می شود.
  

شاعران لطیف طبع پارسی زبان، با ستایش از بهار، دیگران را به توجه کردن به این جلوه زیبای پروردگار و غنیمت شمردن لحظه های آن، فرا خوانده اند
 نوروز و آمدن بهار و طراوت دوباره طبیعت مورد توجه همه شعرای فارسی زبان بوده و هر یکی با توجه زمینه فکری خود به نوعی به وصف نوروز و جلوه های زیبای طبیعت پرداخته اند. 

رودکی یکی از بزرگترین شاعران فارسی دری ایران است از ابیات ، قطعات ، قصائد و غزلهای معدودی که از رودکی باقی مانده است ، می توان به نیکی دریافت که این شاعر در فنون تصنیف شعر ، استاد و ماهر بود و سخنان وی در قوت تشبیه و نزدیکی معانی به طبیعت و وصف آن ، کم نظیر است و لطافت ، متانت و انسجام خاصی در آنها مشاهده می شود .

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب

با صد هزار زینت و آرایش عجیب

لاله میان کشت ، درخشد همی ز دور

چون پنجه عروس به حنا شده خضیب

بلیل همی بخواند اندر شاخسار بید

سار از درخت سرو ، مر او را شده مجیب 

فرخی سیستانی شاعر بزرگ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم و از جمله سرآمدان سخن در عهد خویش و در همه ادوار تاریخ ادبی ایران است . این شاعر یک ترجیع بند بلند در باره نوروز دارد که بخش اول آن در اینجا آورده می شود :

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید

کلید باغ ما را ده که فردامان بکار آید

کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید

تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید

چو اندر با غ تو بلبل بدیدار بهار آید

ترا مهمان ناخوانده بروزی صد هزار آید

کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید

چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید

بهر امسال پنداری همی خوشتر ز یار آید

از این خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید

بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی

ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی 

منوچهری دامغانی از جمله شعرای طراز اول ایران در نیمه اول قرن پنجم هجری است . در شعر این شاعر استاد، نوعی موسیقی و آهنگی خاص وجود دارد چنانکه با خواندن اشعار او گویی خواننده با آهنگی سرگرمست . این موسیقی خوش آیند ، روانی ، سادگی فکر و صراحت منوچهری در سخن و شادابی روح شاعر ، اشعار او را بی اندازه طربناک و دل انگیز ساخته است .

بر لشکر زمستان نوروز نامدار

کردست رای تاختن و قصد کار زار

وینک بیامدست پنجاه روز پیش

جشن سده طلایه نوروز نامدار

آری هر آنگهی که سپاهی شود برزم

ز اول بچند روز بیاید طلایه دار

این باغ و راغ ملکت نوروز ماه بود

این کو و کوهپایه و این جوی و جویبار

جویش پر از صنوبر و کوهش پر از سمن

راغش پر از بنفشه و باغش پر از بهار

بر سبزه بهار نشینی و مطربت

بر سبزه بهار زند سبزه بهار 

آمد نوروز و هم از بامداد

آمدنش فرخ و فرخنده باد

باز جهان خرم و خوب ایستاد

مرد زمستان و بهاران بزاد

روی گل سرخ بیاراستند

زلفک شمشاد بپیراستند

کبکان برکوه بتک خاستند

بلبلکان زیر و ستا خواستند


آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز

کامگارا گیتی ، تازه از سر گیر باز 

حکیم عمر خیام در قرن پنجم می زیسته و یکی از آثار مهم وی رباعیات است که شهرت عالمگیر دارد . حکیم خیام کلامش مملو از استدلال و آگاهی دادن است و هر خواننده ای را وادار به تفکر می کند . در اینجا سه رباعی که بیشتر در باره نوروز ، گل ، طربناکی بلبل و ناپایداری گل و سبزه است ، آورده می شود :

برچهره گل شبنم نوروز خوش است

در صحن چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است


چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

برخیز و بجام باده کن عزم درست

کاین سبزه که امروز تماشاگه تست

فردا همه از خاک تو برخواهد رست


بنگر ز صبا دامن گل چاک شده

بلبل ز جمال گل طربناک شده

در سایه گل نشین که بسیار این گل

از خاک برآمده است و در خاک شده 

بابا طاهر نیز در قرن پنجم و در همدان می زیسته است . بابا طاهر از شعرای نامی وعارف بزرگ ، ساده و بی پیرایه است . بابا طاهر دو بیتی هایش را به لهجه ای سروده که نشان دهنده زبان پهلوی است و بیگمان محبوبیت و شهرت باباطاهر مرهون توجهی است که به این زبان و کشور خود داشته است و در نهایت سادگی با آهنگ دلنشین ، روح ایرانی را تسلی بخشیده است . از بابا طاهر نیز سه دو بیتی بهاریه نقل می شود :

عزیزان موسم جوش بهاره

چمن پر سبزه و صحرا لاله زاره

دمی فرصت غنیمت دان در این فصل

که دنیای دنی بی اعتباره


بمو واجی چرا ته بی قراری

چو گل پرورده باد بهاری

چرا گردی بکوه و دشت و صحرا

بجان او ندارم اختیاری


گلان فصل بهاران هفته بی

زمان وصل یاران هفته بی

غنیمت دان وصال لاله رویان

که گل در لاله زاران هفته بی 

عطار شاعر عارف و نامداری است که در قرن ششم در نیشابور می زیسته و بیشتر اشعارش حال و هوای عرفانی دارد و شاعران عارف بعد از وی از اشعار عطار الهام گرفته اند .

جهان از باد نوروزی جوان شد

زهی زیبا که این ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشکین نفس گشت

صبای گرم رو عنبر فشان شد

تو گویی آب خضر و آب کوثر

ز هر سوی چمن جویی روان شد 

حافظ شاعر عارف و رندی است که اشعارش در نهایت لطافت ، همراه با ایجاز و موسیقی کلام و فصاحت تمام است . ازغزلیات شیوا ، بی زنگار و جان نواز حافظ خوش سخن در باره نسیم باد نوروزی ، گلزار و صحرا و چمن و غنچه و گل ، چند بیت در اینجا نقل می گردد :

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعلست

که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

بصحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

بگلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی


ساقیا سایه ابرست و بهار و لب جوی

من نگویم چه کن ار اهل دلی خود بگوی


دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم

سخن اهل دلست این و بجان بنیوشیم


افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن

مقدمش یارب مبارک باد بر سرو چمن 

به راستی که استاد سخن سعدی است . راز شورانگیزی سخن سعدی که با گذشتن بیش از هفتصد سال ، هنوز هم پایدار مانده است و کلام اثربخش وی نمودار کمال شیوائی و رسائی زبان فارسی شمرده می شود . طبع لطیف و ذوق بیمانند و استعداد شگرف سعدی که بخشش ایزدی است ، نیک پرورش یافت و به کمال نزدیک شد . بیگمان آب و هوای فرح بخش شیراز و صحراهای سبز و خرم و دشتهای پرگل و لاله و مرغان خوش نوا نیز در الهام گرفتن وی از جمال طبیعت ، تاثیر فراوان داشته است .

درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند

جهان جوان شد و یاران بعیش بنشستند

بساط سبزه لگد کوب شد به پای نشاط

ز بس که عارف و عامی برقص برجستند.


برآمد باد صبح و بوی نوروز

بکام دوستان و بخت پیروز

بهاری خرمست ای گل کجائی

که بینی بلبلان را ناله و سوز


بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی

بغلغل در سماع آیند هر مرغی بدستانی


بوی گل و بانگ مرغ برخواست

هنگام نشاط و روز صحراست

فراش خزان ورق بیفشاند

نقاش صبا چمن بیاراست


وقتی دل سودائی میرفت ببستانها

بیخویشتنم کردی ، بوی گل و ریحانها

گه نعره زدی بلبل ، گه جامه دریدی گل

با یاد تو افتادم ، از یاد برفت آنها   

 

چون است حال بُستان ای باد نوبهاری

 کز بلبلان برآمد فریاد بی قراری

ای گنج نوش دارو، بر خستگان نگه کن

 مرهم به دست و ما را مجروح می گذاری؟

هر ساعت از لطافت، رویت عرق برآرد

چون بر شکوفه و گل، باران نوبهاری 

مولوی معتقد است که غم و شادی دو پدیده طبیعی روح بشر است و هرگز نمیتوان آن را از قاموس زندگی بشر حذف کرد . بهر حال غم وشادی ، هر دو برای رشد و کمال شخصیت آدمی لازم است . مولوی با الحام از وضعیت بهار و سرسبزی گلستان و روئیدن گلهای و برآمدن شکوفه ها ، به این نکته اشاره دارد :

آتش و آبی بباید میوه را

واجب آید ابر و برق این شیوه را

تا نباشد برق دل و ابر دو چشم

کی نشیند آتش تهدید و خشم ؟

کی بروید سبزه ذوق وصال

کی بجوشد چشمه ها ز اب زلال؟

کی گلستان ، راز گوید با چمن

کی بنفشه عهد بندد با یاسمن

کی چناری کف گشاید در دعا

کی شکوفه سرفشاند در هوا ؟

کی شکوفه آستین پر نثار

برفشاند گردد ایام بهار ؟

کی ز درد لاله را رخ همچو خون

کی گل از کیسه برآرد زر برون

کی بیاید بلبل و گل بو کند

کی چو طالب، فاخته کوکو کند ؟ 

ملک الشعرا بهار شاعر قرن حاضر است که در زمان مبارزات مشروطیت زندگی می کرده و بخشی از اشعار وی در باره مبارزه با استبداد است بهرحال در سال ۱۳۱۷ قصیده بلندی در وصف نوروز و زیبا ئی های طبیعت سروده که بخشی از آن در اینجا نقل آورده می شود :

بهار آمد و رفت ماه سپند

نگارا درافکن بر آذر سپند

به یکباره سر سبز شد باغ و راغ

ز مرز حلب تا در تاشکند

بنفشه ز گیسو بیفشاند مشک

شکوفه به زهدان بپرورد قند

به یک هفته آمد سپاه بهار

ز کوه پلنگان به کوه سهند

جهان گر جوان شد به فصل بهار

چرا سر سپید است کوه بلند ؟


حیف باشد دا آزاده به نوروز غمین

این من امروز شنیدم ز زبان سوسن

هفت شین ساز مکن جان من اندر شب عید

شکوه و شین و شغب و شهقه و شور و شیون

هفت سین ساز کن از سبزه و سنبل و سیب

سنجد و ساز و سرود و سمنو سلوی من

هفت سین را به یکی سفره دلخواه بنه

هفت شین را به در خانه بدخواه فکن

صبح عید است برون کن ز دل این تاریکی

کاخر این شام سیه ، خانه نماید روشن

رسم نوروز به جای آر و از یزدان خواه

کاورد حالت ما باز به حالی احسن


نوبهار دلپذیر و روز شادی و خوشیست

خرما نوروز و خوشا نوبهار دلپذیر

بر نشاط گل وقت سپیده دم به باغ

فاخته آوای بم زد ، عندلیب آوای زیر 

صابر ترمذی، شاعر قرن ششم هجری و معاصر خاقانی و انوری و سنایی نیز چه خوش سروده است:

با حسن باغ و فر بهار و جمال گل   

نیکوست حال ما، که نکوباد حال گل 

پر نقش آذری شد و پر صورت پری  

باغ از بهار خرم و چشم از جمال گل 

فخرالدین عراقی، عارف مشهور قرن هفتم، از زودگذری بهار سخن می گوید و اینکه باید این موسم را بسیار غنیمت شمرد:

بیا بیا که نسیم بهار می گذرد    

بیا که گل ز رُخَت شرمسار می گذرد 

بیا که وقت بهار است و موسم شادی    

مدار منتظرم، وقت کار می گذرد 

ز راه لطف، به صحرا خرام یک نفسی  

که عیش تازه کنم، چون بهار می گذرد 

خیام، فیلسوف و ریاضی دان نام آشنای قرن ششم و ترانه سرا و رباعی گوی بی همتا، نوروز را چنین می خواند:

بر چهره گل، نسیم نوروز خوش است 

 در صحن چمن، روی دل افروز خوش است

 از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست

خوش باش و زدی مگو که امروز خوش است 

 در رباعی زیبایی از پیشوای نستوه جماران، امام خمینی رحمه الله نیز آمده است:

بوسه زد باد بهاری به لب سبزه به ناز 

گفت در گوش شقایق، گل نسرین صد راز 

بلبل از شاخه گل داد به عشاق پیام   

 که درآیید به میخانه عشاق نواز 

منبع:

-آفتاب

-حوزه نت

 

 

   
  

نظرات کاربران: 6 نظر (فعال: 5 ، در صف انتشار: 0، غیر قابل انتشار: 1)
مرتب سازی بر حسب ( قدیمیترین | جدیدترین | بیشترین امتیاز | کمترین امتیاز | بیشترین پاسخ | کمترین پاسخ)
دوست
| | 1391/1/2 - 14:51 |     0     0     |
اقای دینی سال نو بر شما مبارک ولی حیف که به وعده هایت عمل نکردی

رضا
| 1391/1/2 - 17:05 |     0     0     |

هفت‌سین سفره‌ای است که ایرانیان هنگام نوروز می‌آرایند. این سفره ممکن است روی زمین یا روی میز گذاشته شود. اعضای خانواده معمولاً لحظه تحویل سال را در کنار سفره هفت‌سین می‌گذرانند. بعضی سفره را در مدت سیزده روز نوروز نگه می‌دارند و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز، سبزه را به آب می‌دهند. سفره هفت‌سین منحصر به نوروز نیست و بعضی این سفره یا مشابهش را برای مراسم ازدواج یا شب چله تهیه می‌کنند. در سفره هفت سین معمولاً هفت جزء یا بیشتر که با حرف سین آغاز می‌شوند قرار می‌گیرد که معمولاً از مجموعه زیر انتخاب می‌شوند: سیر، سیب، سبزه، سنجد، سرکه، سمنو، سماق، سنبل، سکه، سپند، سپستان، سوهان، سوسن، سرمه، سنگک، سبزی، سیاهدانه. از این سین‌ها (و نیز اجزاء دیگر این سفره) معمولاً به نماد مفاهیمی چون نوزایی، باروری، فراوانی، ثروت، و مانند آنها یاد می‌شود. سبزه از اجزای اصلی سفره شمرده می‌شود و معمولاً از گندم، یونجه، یا عدسِ سبزشده است که ممکن است بر کوزه سبز کنند. از دیگر اجزای خاص‌تر این سفره می‌توان از سمنو و سنبل نام برد که در مواقع دیگر سال کمتر حضور دارند.



ناصر
| 1391/1/2 - 22:51 |     0     0     |

باسلام ما که سعادت دیدارتان رانداریم ولی بقول شاعر(فریدون مشیری)
بوی بارانٰ،بوی سبزه،بوی خاک/شاخه های شسته،باران خورده،پاک/ آسمان آبی وابر سپید /برگهای سبزبید/عطرنرگس،رقص باد/نغمه وبانگ پرستوهای شاد/خلوت گرم کبوتر های مست /نرم نرمک میرسداینک بهار/خوش بحال روزگار...... عیدتان مبارک ماهمواره دوستتان خواهیم داشت وبه این دوستی افتخار خواهیم کرد.



عبدالهی
| | 1391/1/5 - 09:55 |     0     0     |
سلام
عیدتان مبارک، سالی پر از شادمانی وسرافرازی پیش رو داشته باشید.

احمد
| 1391/1/16 - 14:58 |     1     0     |
سنین ای نازنین دوستوم زیمیستانین باهار اولسون

سعادت تاجی باشیندا همیشه برقرار اولسون

اومیدیم واردی او حقه نیازین اولماسین خلقه

سنی خار ایسته ین ظالیم ذلیل روزگار اولسون


نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
 
 
 
::  صفحه اصلی ::  تماس با ما ::  پیوندها ::  نسخه موبایل ::  RSS ::  نسخه تلکس
کلیه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
info@dini-v.com
پشتیبانی توسط: خبرافزار