نفاق و دورویی مانند سایر صفات نفسانی مراتب و درجات مختلفی دارد . هر کدام از صفات درونی را که انسان درصدد معالجه بر نیاید، تقویت و چه بسا در ادامه عمر جزء ذات انسان گردد و تمام ابعاد شخص تحت حاکمیت و سیطره آن ویژگی نفسانی قرار بگیرد . صفت نفاق هم از این حکم خارج نیست . این صفت از ویژگیهای شیطان است . چنان که آن ملعون برای آدم و حوا سوگند خورد من از پند دهندگان به شما هستم ( اعراف / 21) در حالی که غیر از این بود . بنابراین چه بسا باطن شخص منافق صورت شیطان شود ، در حالی که ظاهرش صورت انسان است . اگر انسان درصدد جلوگیری از این صفت ناپسند برنیاید، به اندک زمانی چنان مهار نفس گسیخته گردد که با هر کس رودررو و مواجه می شود ، دورنگی و نفاق را به کار می برد و صداقت و صمیمیت از وجودش رخت بر می بندد .
شخص وقتی که به این صفت معروف شد ، از انظار مردم می افتد و رسوای خاص و عام می گردد؛ حتی اگر بتواند ماهیت خود را در این دنیا بر مردم پوشیده بدارد، در آخرت ماهیت و شخصیت واقعی او آشکار می شود و با منافقان و شیاطین عذاب همنشین می گردد . اندیشیدن در این پیامدها انگیزه مهمی برای معالجه این بیماری خواهد بود . پس از اینکه شخص در پیامدها و عواقب این صفت ناپسند اندیشه کرد، باید دست به اقدام عملی نبرد . مدتی را در حرکات ، سکنات و گفتار خود دقت کند ، بر خلاف خواهش نفس گام بردارد، اعمال و گفتار خود را در ظاهر و باطن نیکو سازد و از خداوند متعال برای رهایی از دست این صفت پست کمک جوید. خداوند متعال نیز وقتی او را در مسیر مجاهدت دید ، یاری می رساند .
امام علی(ع) که امامی است که هم از جهات علمی و نظری نگاه کارشناسانه و تیپ های اجتماعی و انواع شخصیت های اجتماعی دارد، و هم در عمل سالهای سال گرفتار جریان شوم نفاق در زندگی فردی و اجتماعی خود بوده است، او با تمام وجود تار و پود نفاق و منافقان را درک کرده و به هویت اصلی آنان پی برده است. دانش و تجربه آن حضرت در این زمینه کلام فصل و سخن نهایی است ،به نشانه های نفاق که از زبان آن حضرت جاری گردیده است اشاره می گردد.
«شما را از منافقان برحذر می دارم، زیرا که آنان مردمانی گمراه و گمراه کننده اند. خود لغزیده اند و دیگران را می لغزانند، به رنگ های گوناگون و حالات مختلف در می آیند، با هر وسیله و از هر طریقی قصد (فریب و گمراهی) شما را دارند و در هر کمینگاهی به کمین شما می نشینند.
دل هایشان بیمار است و ظاهرشان آراسته و تمیز، مخفیانه عمل می کنند و چون خزنده ای زهرناک آهسته می خزند و بی خبر زهر خود را می ریزند، شرح و بیانشان دارو و گفتارشان شفاست، اما کردارشان درد بی درمان است، به رفاه و آسایش مردم حسادت می ورزند و به آتش بلا و گرفتاری دامن می زنند و توصیه می کنند، در هر راهی به خاک هلاکت افکنده ای، و برای نفوذ در هر دلی وسیله ای و برای هر غم و اندوهی اشک های(دروغین) دارند. مدح و ستایش به هم قرض می دهند و از یکدیگر انتظار پاداش دارند اگر چیزی بخواهند پافشاری می کنند و اگر سرزنش کنند پرده دری می نمایند. و اگر حکم کنند زیاده روی می ورزند، در مقابل هر حقی باطلی در چنته دارند و در برابر هر راستی کژی و برای هر زنده ای قاتلی و برای هر دری کلیدی و برای هر شبی چراغی (آماده دارند).
چشم نداشتن و بی نیازی راه دستآویز طمع قرار می دهند تا از این راه بازار خود را داغ کنند و کالاهایشان را رونق بخشند، می گویند و ایجاد شبهه می کنند، وصف می کنند و حقیقت را وارونه جلوه می دهند.
راه (ورود به مسیر باطل) را آسان کنند و تنگه (آن را) کج و دشوار می سازند(تا افراد به راحتی قدم به راه باطل گذارند و در پیچ و خمهای آن سرگردان شوند و بیرون شدن از آن برایشان ناممکن یا دشوار شود).
اینان دار و دسته شیطانند و زبانه های انبوه آتش.
«آنان حزب شیطانند و بدانید که حزب شیطان همان زیانکارانند.»
منبع:تبیان و حوزه نت |